«قهوه ترک»؛ پارادوکسی جالب میان شباهت و تفاوت!

«قهوه ترک»؛ پارادوکسی جالب میان شباهت و تفاوت!

تب تولید فیلم در کشورهای خارجی مدتی است که به جان سینمای ما افتاده، هیچ ایرادی هم ندارد! در بسیاری از کشورهای دنیا این موضوع خیلی هم مرسوم و شایسته است و یکجور تنوع سینمایی هم به شمار می‌آید. به طور کلی جغرافیا در قصه‌پردازی نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای را دارد، البته اگر فیلمسازی در لوکیشن‌های خارجی به اندازه کافی حرفه‌ای و قانع‌کننده باشد و اصطلاحا به ریسکش بیارزد. سریال «قهوه ترک» به کارگردانی علیرضا امینی چندی است که در شبکه نمایش خانگی گل کرده و نقدهای بسیاری بر آن نوشته‌اند. ما هم قصد داریم در فیلم دکور این هفته از چیدانه از منظر معمارانه طراحی صحنه این سریال را بررسی کنیم. با ما باشید.

سرویس خواب بالسا

خلاصه سریال «قهوه ترک»

سریال قهوه ترک حکایت دختر جوانی به نام ترانه است که سودای مهاجرت را در سر دارد. او که در کنار شغل پرستاری‌اش نوازنده خیابانی هم هست در میانه مسیر زندگی به دام عشقی می‌افتد که برای رسیدن به آن ترک وطن می‌کند، به ترکیه می‌رود و سپس با چالش‌های عجیبی روبرو می‌شود.

لوکیشن تهران

همه چیز از تهران و از این خانه شروع می‌شود. ترانه به همراه پدر و خواهر دوقلویش در این خانه زندگی می‌کنند. خانه در نگاه اول یک خانواده متوسط و یک زندگی معمولی را به ما معرفی می‌کند. با توجه به آن که امورات این خانه توسط دو دختر جوان اداره می‌شود اما هیچ نشانی از شادی و سرزندگی در دکوراسیون آن به چشم نمی‌خورد. استفاده از رنگ‌های سنگین و تیره در دکور، مبلمان، پرده‌ها و تم کلی خانه بیننده را مضطرب می‌کند و از همان ابتدا به مخاطب اشاره می‌کند که احتمالا باید منتظر وقوع اتفاقات ناخوشایندی باشد.

شاهرخ فروتنیان نقش پدر اخلاق‌گرای قصه را بازی می‌کند. او با دخترش سر ناسازگاری دارد و سعی شده تا بعنوان یک چهره معقول و دانا در فیلم شناخته شود. استفاده از کتاب‌های قطور در دکوراسیون و پدری که در بسیاری از سکانس‌ها سرش توی حساب و کتاب است بر این رویکرد صحه می‌گذارد. او نگران دخترهاست اما راه برقرار کردن یک ارتباط قوی و پدرانه را نمی‌داند.

پارادوکسی جالب میان شباهت و تفاوت!

استفاده دراماتیک از سارا رسول‌زاده در دو نقش فضای خاصی را در سریال ایجاد کرده است. هرچند طنین و ترانه از لحاظ ظاهر و چهره با یکدیگر تفاوتی ندارند اما رسول‌زاده سعی کرده است با تغییر لحن، لباس و رفتار این دو کاراکتر را از هم جدا کند. همچنین دکوراسیون اتاق این دو نیز توانسته است قدری این تفاوت شخصیتی را در چشم بیننده پررنگ کند.

طنین خواهر عاقل و منطقی داستان است. او معلم است و حتی شغلی که برایش انتخاب کرده‌اند نیز شخصیت باتدبیر او را نمایش می‌دهد. اتاق طنین ساده و خلوت است. استفاده از یک کتابخانه بزرگ، یک برد پر از کاغذهای برنامه‌ریزی که روی دیوار چسبانده شده و عینک بزرگی که بر چشم بازیگر گذاشته‌اند همگی سعی دارند تا به نوبه خود بر شخصیت آگاه و فهمیده طنین مهر تایید بزنند.

در مقابل اتاق خواب ترانه مانند شخصیتش شلوغ، پرشور و جسورانه است. یک سمت اتاق به نمایشگاهی از تمام چیزهایی تبدیل شده است که ترانه به خاطر به دست آوردنشان با خانواده‌اش می‌جنگد. اتاق پر از رنگ، شور و هنر است. گیتار الکتریک گوشه اتاق، پوسترهایی از نوازندگان معروف دنیا و تندیس‌هایی که روی دکور ایستاده‌اند و ساز می‌زنند علاقه فوق‌العاده ترانه به موسیقی را بیان می‌کنند. حتی نامی که برای این کاراکتر انتخاب شده نیز همسو با روحیات هنرگرای اوست. اکسسوری‌های ریز و درشت انضباط بصری اتاق را مختل کرده‌اند و قاب عکس‌های دونفره ترانه با خواهرش که در جای جای خانه دیده می‌شود وابستگی روحی این دو کاراکتر را فریاد می‌زند. این در حالی است که هیچ عکس خانوادگی در این خانه دیده نمی‌شود و گسستگی و دوری عاطفی فرزندان از پدر و خلاء وجود مادر در تمام صحنه‌ها کاملا ملموس است.

 

لوکیشن استانبول

قهوه ترک برخلاف بسیاری از فیلم‌های ایرانی فقط آن روی تلخ مهاجرت را نشان نمی‌دهد. در کنار تنهایی، بی‌پناهی، دلتنگی و سرگشتگی، هستند شادی‌ها، آزادی‌های اجتماعی و نماهای کارت پستالی استانبول که خیلی‌ها را ترغیب به رفتن و تجربه چالش‌های جدید می‌کنند. چهره‌ای که مخاطب در صحنه‌های اول از استانبول می‌بیند همان است که باید باشد: شهری زنده، پر از نور و صدا و سرشار از شور زندگی. ترانه به محض ورود به استانبول به هتلی شیک و لاکچری می‌رود، در شهر می‌چرخد و از این ویترین پرزرق و برق حسابی لذت می‌برد. پنجره اتاق او به شاخ طلایی استانبول باز می‌شود و این شکوه و زیبایی همان چیزی است که ترانه به دنبال آن آمده است. اما افسوس که مهاجرت چیزی فراتر از این لذت‌های بصری است و دخترک رویاپرداز و بی‌پروای داستان خیلی زود آن روی سکه را هم می‌بیند.

آنچه مدرن یا سنتی بودن یک فضا را به خوبی نشان می‌دهد نوع تزئینات و عناصری است که در آن به کار می‌رود. از جمله مجسمه‌ها و آبنماها، تابلوهای دیواری، لوسترهای بزرگ و درخشان و … می‌تواند یک محیط لوکس و مجلل پدید بیاورد، بخصوص اگر مزین به یک نورپردازی شیک و حرفه‌ای باشد. اگر به معماری علاقمند باشید حتما برایتان جالب است که هتلی که در فیلم بعنوان لوکیشن استفاده شده دارای سبک نئورنسانس است. سبکی منظم و متقارن همراه با ستون‌های حکاکی‌شده و کلاسیک که با متریال و اکسسوری‌های لوکس مدرنیزه شده است.

ترانه پس از کش و قوس‌های فراوان از آن هتل شیک و لاکچری به این پانسیون منتقل می‌شود. طراح صحنه قصد دارد ترانه را از آن ویترین پرزرق و برق اما بی‌رحم استانبول بیرون بکشد و به فضایی امن و آرامش‌بخش بیاورد، و چه چیزی بهتر از یک مسافرخانه کلاسیک که توسط یک زن باسلیقه اداره می‌شود؟ استفاده از یک دکوراسیون ظریف و زنانه به همراه کاغذ دیواری‌های گلدار، تابلوهایی با مضمون طبیعت، مهر مادری و … در کنار اکسسوری‌های ریز و درشت و استفاده مکرر از متریال چوب در اغلب ترئینات پانسیون یک فضای دنج و خودمانی را رقم زده است. درست است که این مسافرخانه تشریفات یک هتل لاکچری را ندارد و در آن خبری از تابلوهای اصیل، لوسترهای کریستالی باشکوه و مبلمان گرانقیمت اروپایی نیست اما آرامش حاکم بر این فضا همان چیزی است که ترانه در محاصره دنیای بی‌رحم پیرامون خود به آن نیاز دارد.

تا به اینجای کار که هشت اپیزود قسمت از سریال «قهوه ترک» منتشر شده است در کنار تمام کم و کاستی‌های سریال ، تیم طراحی صحنه توانسته است تا حدود زیادی توقعات مخاطب را برطرف کند. باید بنشینیم و ببینیم که آیا در ادامه این سریال می‌تواند با رفع نقایص فنی و فیلمنامه‌ای خود هزینه‌های گزاف فیلمسازی در لوکیشن‌های فرا مرزی را توجیه کند یا خیر؟


دیدگاه کاربران
محمد رضا درویش در تاریخ 04 آبان 1402
بسیار عالی

ثبت دیدگاه