مهدی یزدانیخرم در صفحه اینستاگرامش نوشت: بازگشتِ نئون… نورهای سرخِ و رنگین شیشهای مدتیست به شهرهای بزرگ بازگشتهاند. آیا بازگشتِ نئون بازگشت به نوستالژیِ دهههای قبلتر است؟ نئون بعد انقلاب بهعنوان نمادی از فرهنگِ سرمایهداری دههی پنجاه در حاکمیتِ جدید از شهرها حذف شد.
درواقع تابلوهای نئونی که در اَبَرشهرهای ایران مانند شهرهای مشهور غربی روشنایی شگفت و شکافنده و گاه رخوتناکی میساختند از جمله نمادهایی بودند که باید «حذف» میشدند اما در چند سال گذشته نورهای نئونی از نو تابیدن گرفته و جای اسلافِ دیگر را به سرعت میگیرند. چه چیزی این نورها را به شهرها برگردانده؟ آیا نوستالژیِ صرف؟ میلان کوندرا در این باب بسیار به کمک من میآید.
او در کتاب کمنظیر «پرده» مینویسد که روایت ذاتن به معنای گذشته و زمان مُرده است اما چیزی که باعث میشود مخاطب آن را افاده به «حال» کند «صحنه» است. تصویری که مخاطب میتواند آن را در رمان ترسیم کرده و بسازد… با این تلقی «تاریخِ نورهای» شهری بیش از اموری اطلاعرسان هستند و دلالت بر معناهایی روایی دارند. اصولا این شکلِ «بازگشت» در بسیاری جنبههای تصویری دیگر نیز قابل مشاهده است اما نئونها وجهی دیگر دارند.
تماشای سرخی، سبزی، زردی و نیلیای این لامپهای منعطف سوای یک تاریخ عادی است و از یک «زیباییشناسی» خاص برخوردار که در آن تلاش میشود نورها چیزی را به یاد مخاطب آورده یا او را به چیزهایی در گذشته (اینجا منظور از گذشته، نوستالژی جذاب و بینقص است) متصل کنند. این بازگشت ولی مغرضانه نیست بلکه انگار تلاش دارد حسی از امنیت برای مخاطب بسازد. در بطن خود سیاسی و تاریخیست اما درش «حسرت» جایی ندارد. شهرها به نورهای خود دلبستهاند و نمادهای متجسدشان و جالب اینکه رامکردن «نور» در دههی شصت در این حوزه یک رفتار حاکمیتی بود.
شاید هیچ نوری مانند نور نئون دچار خوانش سیاسی نشده باشد و آن را تعبیر به یک دوران نکرده باشند. به همین خاطر است که «بازگشت نئون» نیز واکنشی سیاسی هم محسوب میشود. بازگشت نورهایی که در یک نبرد ایدهئولوگ قربانی و حذف شد. کوندرا در ادامه اشاره میکند که تاریخ هنر تنها وجه تاریخ است که ارتباطی با پیشرفت علمی ندارد و این همان چیزیست که انگار در یک نوروَرزیِ تجاری شهری نیز خود را نشان میدهد. زیبایی نئون بهمثابه زمانِ گمشده یا جنسی از تاریخی غیررسمی. نئون مقاومت جذاب است مقابلِ فوتوریسمِ نورورزانهای که مدام سعی دارد در هماهنگی با علم پیش برود. اما آیا چراغهای نئونی مانند گذشتهای مدام ما را دچار خیالورزی و حسی مبهم نمیکنند؟ ابهامی چون یک تاریخِ شقهشده.