تاق زیبا و بی‌مانند ایران را شهوت پاساژسازی نابود خواهد کرد

تاق زیبا و بی‌مانند ایران را شهوت پاساژسازی نابود خواهد کرد

به ناگهان غریو شادی از هر گوشه برخاست. رسانه‌های خبری تیتر زدند؛« تکاپوی کرمانشاه برای شکستن طلسم 21 ساله تله کابین تاق‌بستان»، «طلسم 21 ساله تله کابین کرمانشاه می‌شکند» و… حکایت پرغصه ساخت تله کابین تاق‌بستان به قول دوستان 21 ساله است. برای پروژه‌ای که احتمالاً به سرنوشت مواردی که در پی می‌آید دچار خواهد شد.

تابلو فرش ریحان

تخریب تاریخ خیابان مدرس

نشست پیاده رو مدرس
خیابان مدرس کرمانشاه، خیابانی با چشم‌اندازی زیبا و آجرکاری‌های سنتی بی‌نظیر که خاطره جمعی کرمانشاهیان بود به بهانه نوسازی و سرمایه‌گذاری و رونق بخشی اقتصادی، تخریب شد. آن خیابان، اکنون مانند دندان‌های ریخته شده فردی معتاد می‌ماند که دیدن و قدم زدن در آن جز احساسی مشمئز کننده، خاطره‌ای از آن در ذهن شما نه تداعی می‌کند و نه نقش می‌بندد.

تاریخ دیلمیان؛ قربانی پاساژ فیروزه


پاساژ فیروزه در جای یکی از قدیمی‌ترین مدارس کرمانشاه ساخته ‌شد اما به بهره‌برداری نرسیده، تخریب شد و دوباره با هیبتی ناهنجار در همانجا، کنار مسجد جامع و بازار کرمانشاه با گذشته‌ای از دوره دیلمیان تا قاجار، در حال ساخت است.
چه حماسه‌ها درباره ساماندهی محوطه تاق‌بستان گفته نشد تا آن حد که بیان‌شد برای ثبت جهانی آثار تاق بستان به تغییراتی نیاز است، اما حاصل آن ساماندهی، این شد که محیطی آرام و دلچسب به فضایی پر آشوب تبدیل شد و کسی دیگر حاضر نیست پرونده ثبت جهانی آن را تهیه کند. می‌گویند در پرونده جهانی محور ساسانی کرمانشاه جایی هم به تاق‌بستان می‌دهیم؛ تاق‌بستانی که کارشناس یونسکو در بازدید از آن هنگام بررسی پرونده ثبت جهانی بیستون پیشنهاد کرد:« از بیستون تا تاق‌بستان را برای ثبت جهانی پیشنهاد کنید.»

شکار شکارگاه خسرو


شکارگاه خسرو همانی است که نظامی گنجوی با این بیت از آن یاد کرد؛ «همان شَهر و دو آب خوشگوارش/ بنای خسرو و جای شکارش» حالا به گفته مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کرمانشاه قرار است عرصه موجود آن از این هم کوچک‌تر شود، که اگر این اتفاق بیفتد چیزی از آن باقی نخواهد ماند، همان‌طور که از شهر اشکانی – ساسانی و سلجوقی مابین این شکارگاه تا تاق بستان که زمانی ناصرالدین شاه از بقایای آثار آن شهر توصیفی داده بود و در فهرست میراث ملی ایران با نام «کامبانه» به شماره 26 به ثبت رسیده بود حتی خاطره‌ای به یاد نمانده است. اکنون آن شهر تاریخی، در زیر شهرک‌های کارمندان و فرهنگیان فاز 2 و باغ ابریشم و سه راهی مسکن دفن شده است. عمر این ساخت وسازها به 50 سال هم نمی‌رسد. در این میانه منوریل کرمانشاه هم هست که بلاتکلیف میان ماندن و رفتن و میان مرگ و حیات مانده است.

21 سال خون دل خوردن

21 سال کارشناسان میراث فرهنگی خون دل خوردند و مقاومت کردند که شاید خردمندی بیاید این قصه پر درد را پایانی شیرین بدهد اما نشد که نشد.
حکایت پر درد تاق‌بستان چیست؟ تاق‌بستان به دلیل حجاری‌های بی‌نظیرش که بیانگر اوج هنر روایتگری دوره ساسانی است و داده‌های منحصر بفردی از نقوش، پارچه‌ها و ادوات موسیقی و شکارگاه‌های ساسانی ارائه می‌کند در جهان شهره است. البته تاق‌بستان پیش از ساسانیان، محل زندگی انسان بوده است. انسان‌های اولیه در ضلع غربی تاق‌های تاق‌بستان که اکنون به پارک غربی معروف است سکنی گزیده بودند و اشکانیان دهکده‌ای در آنجا ساختند و مردگان خود را در گورخمره‌های نزدیک روستا دفن می‌کردند تا خاک را آلوده نسازند. بقایای شهری ساسانی تا سلجوقی در ضلع شرقی تاق‌ها تا 70 سال پیش که اریک اشمیت اولین عکس هوایی از تاق‌بستان را گرفت پا برجا بود. عمادالدوله(یکی ازحاکمان کرمانشاه در دوره قاجار) روی پل تاریخی احتمالاً ساسانی در شرق تاق‌ها ساختمانی معروف به مسعودیه ساخت که در سال 1349 توسط شهردار وقت تخریب شد. همچنین حوضی ساخت که در دوره پهلوی اول و دوم گسترش یافت و دریاچه‌ای مصنوعی خلق شد. تاق بستان به تفرجگاه مردم کرمانشاه تبدیل شد.

گسترش شهر در پاره شهر شمالی

در طول چهار دهه گذشته، اول طرح جامع شرکت مرجان که در سال 1356 تهیه شده بود و حریم و عرصه ابلاغی وزارت فرهنگ و هنر را اجرا کرده بود، کنار گذاشته شد. کارشناسان جویای نام و ناآشنا به کرمانشاه و پیشینه تاریخی‌اش در مسکن و شهرسازی و دفتر فنی استانداری گسترش شهر را در پاره شهر شمالی تعریف کردند. تأثیر این امر ابتدا بر شکارگاه خسرو ظاهر شد. بخشی از شهرک‌های فرهنگیان فاز 2 و کارمندان را روی شهر ساسانی – اشکانی و سلجوقی و شکارگاه خسرو ساختند. ضلع غربی شکارگاه هم در آشفتگی و خلأ قانون از سوی مردمی که زمانی در روستای مرادحاصل زندگی می‌کردند تصرف شد. شهرداری توان و اراده‌ای برای رویارویی با افراد متخلف نداشت. این مردمان فاقد آب و برق و تلفن بودند. میراث کشور تحت فشار مسئولین وقت و شرایط جنگی، پس از برآورد مساحت ساخت و سازهای غیر مجاز که حدود 23 درصد محوطه شکارگاه خسرو بود، توافق شد برای این ساخت وسازها، مجوز قانونی ایجاد شبکه آب و برق صادر شود تا مردم این ناحیه در مضیقه نباشند.  فلسفه این توافق پس از پرسش نگارنده از مرحوم باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی، قائم مقام وقت سازمان میراث فرهنگی، توسط ایشان بیان شد اما با تصویب این طرح مدعیان دیگری در ضلع شرقی شکارگاه سر برآوردند تا ساخت و ساز انجام دهند. جالب اینکه مسئولین شهر بی‌اعتنا به این توافق و فلسفه آن برای رفع مشکلات خود اعلام کردند 23 درصد توافقی، برای صدور مجوز ساخت و سازهای جدید است.

تخریب بقایای شهر ساسانی

روستای تاق‌بستان که زمانی ناصرالدین شاه گفته بود بهتر است جابه‌جا شود و اداره فرهنگ و هنر نیز تعداد 54 پلاک از آن را خریداری کرده بود و مالک آن محسوب می‌شد، در پاره شهر شمالی حل شد و گسترش آن موجب تخریب قلعه و بقایای شهر ساسانی و گورستان سلجوقی شد(یافت شدن نقش سوار ساسانی در حفاری‌های اداره گاز و سنگ قبر دوره سلجوقی در پی‌کنی ساختمانی در روستای تاق‌بستان شاهد این ادعاست). توسعه چند مغازه که قبل انقلاب کارکرد دیگری داشتند و پس از انقلاب جگرکی شدند موجب شد تا بخش پایین دست تاق‌ها_ که بر اساس عرصه و حریم مصوب سال 1354 حتی غرس اشجار (کاشت درخت) در آن ممنوع بود_ را تبدیل به فضایی شبیه به فرحزاد تهران کند و انبوهی از ساخت و سازهای بی‌رویه درآن شکل گیرد. بقیه فضا هم به زمینی لم‌یزرع تبدیل شود. باز هم میراثی‌ها مقهور شهرداری چی‌ها شدند و عرصه و حریم قبلی را تغییر دادند تا در این فضا با سازه‌های سبک مغازه‌هایی فرهنگی – گردشگری بر اساس طرح ساخته شود.

شهر اشکانی به زباله دانی فرستاده شد

در سال 1348 هنگام پی‌کنی ساختمانی برای کافه، گورخمره‌هایی به دست آمد. مرحوم سیف‌الله کامبخش، باستان شناس، مأمور حفاری در آنجا شد. حاصل حفاری هویدا شدن دهکده‌ای اشکانی و گورخمره‌هایی از آن دوره بود، ساختمان بعدها توسط شهرداری تملک شد و محوطه گورخمره‌ها به موزه فضای باز تبدیل شد که تا سال 1357 مردم از آنجا بازدید می‌کردند. در سال 1380 شهردار تاق‌بستان بخشی از گورخمره‌ها و بقایای دهکده پارتی را بار کامیون کرد و در زباله‌های شهر ریخت. چرا این کار را کرد؟ می‌خواست پارکینگی برای ماشین‌های شهرداری بسازد. در سال 1401 شهرداری ساختمان رستوران قدیمی را علیرغم تلاش‌های میراث فرهنگی برای تبدیل آن به موزه سرستون‌های تاق‌بستان، به یک رستوران‌دار اجاره داد، ساخت رستورانی در گورستان پارتی و استقرارگاه دوران پیش از تاریخ. قرار بود که ساخت و ساز پیش ساخته باشد اما حجم ساخت و سازها زیاد شد تا جایی که وقتی سرویس بهداشتی احداث کردند به گورخمره‌های اشکانی برخوردند، تخریب کردند و رفتند.

هتل نیمه تمام


در همان سال‌های 54 تا 55 که هتل‌های ایرانگردی و جهانگردی در کشور ساخته شد، هتل ایرانگردی کرمانشاه در دامنه تاق‌بستان و مقابل سایت تاریخی اشکانی ساخته شد اما ناتمام ماند. علیرغم تلاش‌های سازمان ایرانگردی و جهانگردی برای باز پس‌گیری ساختمان مذکور، اعلام کردند که شهر به بیمارستان بیشتر از هتل نیاز دارد بنابراین ساختمان مذکور به بیمارستان تبدیل شد. و حالا در فاصله‌ای نه چندان دور از بیمارستان می‌خواهند مرکز تفریحی هوشمند و هتل بسازند چون توجیه‌شان این است که شهر به تفرجگاه نیاز دارد.

تیر خلاص


تله کابینی قرار است ساخته شود تا تیر خلاص را بر پیکر زخمی تاق‌بستان بزند. چون در آینده برای رفع بار ترافیکی آن باید پارک غربی و سایت اشکانی قربانی شود(سمت بیمارستان امام حسین مستحدثات دارد) تا بلوار پهن‌تری داشته باشد. ترافیک و آلودگی ماشین‌های آنجا قرار است سبب آلودگی هوای اطراف تاق‌بستان و موجب بارش باران‌های اسیدی شود. آب چشمه‌های زلال تاق‌بستان قرار است با سرویس بهداشتی‌های «دشت کاهو»، ایستگاه دوم تله کابین تبدیل به فاضلاب شود و در مسیر خود بر سر خسروپرویز و الهه آناهیتا فرو ریزد و آسیب‌های آنها را بیشتر کند.

مگر تاق‌بستان برای گردشگری و تفرج چه کم داشت؟

تاق‌بستان، تمام زیر ساخت‌های گردشگری لازم را داشت از جمله قایقرانی، شهربازی، چشم‌انداز طبیعی شکارگاه خسرو، میراث تاریخی تاق‌های بی‌نظیر ساسانی، هتل ایرانگردی و جهانگردی، موزه فضای باز و بلوار زیبای منتهی به تاق‌بستان که اکنون به جای هر درخت 80 ساله آن، یک پایه سیمانی منو ریل کاشته‌اند. این پرسش مطرح است چرا طی سال‌ها با هزینه‌های گزاف تمام خاطرات تاریخی تاق‌بستان را از ذهن مردم پاک کردند و اکنون همان‌ها که طی سال‌ها و به‌تدریج جایگاه میراثی و فرهنگی و طبیعی آن را گرفته‌اند به جای پاسخگویی، مدعی‌اند می‌خواهند آبرویی را که از تاق‌بستان برده‌اند به آن باز گردانند.

منبع: روزنامه ایران


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه