معمای پر رمز و راز فرزانه و جلال لو رفت!

معمای پر رمز و راز فرزانه و جلال لو رفت!

در سینمای جهان نمونه‌های متعدد از فیلم‌هایی را شاهد هستیم که در ژانر معمایی و رازآلود ساخته می‌شوند. البته این مدل فیلمسازی در سینمای ایران آنقدرها هم رایج نیست و کمتر کارگردانی دست روی چنین سوژه‌هایی می‌گذارد. این روزها که بازار پخش غیرقانونی فیلم‌های ایرانی حسابی داغ است بد نیست به اثر مانی حقیقی سری بزنیم و با فضای فیلمسازی این کارگردان بیشتر آشنا شویم. هرچند در مقالات فیلم‌دکور موضوعات ما غالبا بر روی نوع طراحی صحنه و دکوراسیون متمرکز است، اما اگر «تفریق» را ندیده‌اید این مطلب ممکن است تا حدی داستان را برایتان لو بدهد. پس با احتیاط بخوانید!

جوکر

خلاصه داستان «تفریق»

موضوع فیلم تفریق درباره فرزانه و جلال است؛ زوجی که همزادهایشان را پیدا کرده‌اند. این همزادها دقیقا شبیه فرزانه و جلال هستند و حالا این زوج باید با این اتفاق عجیب کنار بیایند. داستان فیلم تفریق از جایی آغاز می‌شود که فرزانه در اتوبوس به صورت اتفاقی همسرش را می‌بیند. او جلال را تعقیب می‌کند و می‌بیند که به ملاقات زن دیگری می‌رود. اما جلال این مسئله را انکار می‌کند و می‌گوید در آن زمان جای دیگری بوده است …

عوامل فیلم «تفریق»

  • کارگردان: مانی حقیقی
  • نویسندگان: امیررضا کوهستانی، مانی حقیقی
  • طراح صحنه: محسن نصراللهی
  • بازیگران: ترانه علیدوستی، نوید محمدزاده، ابراهیم پوررضا، فرهام عزیزی

صحنه‌ای از ازدحام آدم‌ها

فیلم با سکانسی دیدنی آغاز می‌شود. ماشین‌هایی که زیر باران در ترافیک گیر افتاده‌اند و دوربین روی تک تک ماشین‌ها مکث می‌کند. هرکدام از این آدمها مشکلات، دغدغه‌ها، طرز لباس پوشیدن، سلیقه موسیقیایی، نوع صحبت کردن و شخصیت خاص خودشان را دارند. صدای همهمه و مکالمه آدم‌ها با آن موسیقی پس‌زمینه مرموز و اضطراب‌آور باعث درگیری فکری بیننده می‌شود. آدم‌های فیلم مانی حقیقی با یکدیگر متفاوتند، پس از یک ناخونک کوتاه زدن به این تفاوت‌ها بین اقشار مختلف جامعه در سکانس ابتدایی، ناگهان شباهت‌ها بروز می‌کنند. شباهت ظاهری باورنکردنی دو زوج کاملا همسان اما از دو طبقه اجتماعی مختلف.

شاید سیر اصلی داستان خیلی هم به مذاق مای بیننده خوش نیاید و برایمان باورپذیر نباشد. البته مانی حقیقی پیش از این با ساختن «اژدها وارد می‌شود» نشان داده که دوست دارد فیلم‌سازی‌اش را از فضای سنتی فیلم‌های ایرانی جدا کند و به داستان‌هایش سمت و سویی رازآلود و معماگونه ببخشد، اما خب مرموز بودن هم حدی دارد!

نقطه اشتراک دو زندگی مختلف

ترانه علیدوستی در دو نقش فرزانه و بیتا ظاهر شده است و نوید محمدزاده نیز در دو هیبت متفاوت به جای دو کاراکتر جلال و محسن ایفای نقش می‌کند. فرزانه و جلال زندگی متوسطی دارند. فرزانه مربی رانندگی است و جلال در شیشه‌بری پدرش مشغول به کار است. در مقابل زوج محسن و بیتا شرایط مالی بهتری دارند. این تفاوت اجتماعی در طراحی صحنه خانه‌های این دو زوج به وضوح مشخص است.

بیتا و محسن در خانه‌ای نسبتا لوکس در طبقه چندام یک مجتمع آپارتمانی زندگی می‌کنند. فضای خانه پر شده است از لوازم مدرن. اما نوع انتخاب این لوازم در مجموع چیدمانی را تشکیل داده است که در آن بهیچ وجه خبری از شادی و نشاط و رنگ و روح نیست. انتخاب پرده‌های تیره و ضخیم که روی پنجره‌های بزرگ را پوشانده‌اند، کابینت‌های چوبی تیره، مبلمان و کفپوش تیره و … فضایی سرد و دلمرده را ایجاد کرده است، درست مانند رابطه بین بیتا و محسن که هیچ صمیمیت و حرارتی در آن مشاهده نمی‌شود.

در خانه فرزانه و جلال هم چیز امیدوارکننده و نشاط‌بخشی وجود ندارد. انتخاب رنگ‌های سرد و تیره در دکوراسیون این خانه هم همان حالات و احساسات ناراحت‌کننده را به بیننده القا می‌کند. تیم طراح صحنه سعی کرده است چیدمان منزل فرزانه را تا حدی نامرتب و بی‌نظم جلوه بدهد و از این طریق ما را متوجه افکار شلخته و احساسات ناخوشایند زن این خانه بکند. فرزانه باردار است، قرص‌های ضدافسردگی‌اش را قطع کرده و دائما فکرهای عجیب و غریبی به سرش می‌زند. نوع پوشش و گریم او هم دست کمی از دکوراسیون نابسامان و شلخته خانه‌اش ندارد. در مقابل سعی شده است تا بیتا ظاهری مرتب و لباس‌هایی شیک و زیبا به تن داشته باشد، شاید مخاطب با مقایسه این تفاوت‌ها تا حدی گول بخورد و به جلال حق بدهد که دست و دلش بلرزد و به خیانت فکر کند!

اما نقطه مشترک این دو خانواده که در دو طبقه اجتماعی مختلف قرار دارند کجاست؟ نقطه اشتراک، زنان داستان هستند! فرزانه و بیتا هرکدام به نوعی در مخمصه مردسالاری گرفتار شده‌اند. محسن با آن رفتارهای سرد و خشونت‌آمیز بیتا را مورد حمله قرار می‌دهد و جلال هم هرچند در ظاهر مردی مسئولیت‌پذیر به نظر می‌آید، اما در پایان داستان می‌فهمیم که اصطلاحا از او هم آبی گرم نمی‌شود!

«تفریق» در لفافه به منع آزادی زنان و تخریب تدریجی آن‌ها در زندگی روزمره می‌پردازد و با یک طراحی صحنه عالی این نارضایتی‌های زنانه را با زبان تصویر بیان می‌کند. بعنوان مثال در نورپردازی دکور هر دوی خانه‌ها از نور زرد استفاده شده است. رنگی که به زبان سینما در جایی استفاده می‌شود که شخصیت‌ها با یکدیگر صادق نیستند و احساس خطر و خشونت را به ذهن مخاطب متبادر می‌کنند. در این نور زرد و زننده شخصیت‌ها به صورت سایه‌هایی ظاهر می‌شوند که به شکلی استعاری مخاطب را در گنگی و پیچیدگی فرو می‌برند و فضایی را برای تامل ایجاد می‌کنند. هر دو خانه از لحاظ نورپردازی به شیوه‌ای طراحی شده که تاریک و بی‌نور به نظر برسد، درست مانند روابط تیره و تار ساکنان آن با یکدیگر.

اتاق کودک

معمولا در طراحی صحنه طراحی اتاق کودک به شکلی سرسری و یکنواخت انجام می‌شود و خیلی به روحیات و احساسات کودک قصه توجه نمی‌شود. برای اتاق پسر یک دکور پسرانه می‌چینند و برای دختر هم یک اتاق صورتی دخترانه آماده می‌کنند! اما نقطه قوت «تفریق» توجه بجا به شخصیت کودک داستان است. بردیا در خانه‌ای زندگی می‌کند که پدر و مادر دائما مشغول جر و بحث و مشاجره با یکدیگر هستند. هیچ محبتی بین این دو وجود ندارد و کودک به این فضای غیردوستانه عادت کرده است. به طوری که در بسیاری از سکانس‌ها صحنه دعوا را ترک نمی‌کند، در عوض با گذاشتن یک هدفون خودش را از این فضای آزاردهنده جدا می‌کند و خونسردانه به بازی‌اش ادامه می‌دهد.

اتاق بردیا کاملا با المان‌هایی چیده شده که موردعلاقه کودک داستان بوده و با روحیاتش هماهنگ است. تمام دیوارهای اتاق با عکس‌ها و پوسترهای فوتبالی پوشانده شده، حتی تختخواب و پتو و بالش بردیا هم با همین تم طراحی شده است. اتاق پر از خرده‌ریزهای کوچک و بزرگ است که به شکلی نابسامان چیده شده‌اند و به نوعی ذهن شلوغ کودکی را نشان می‌دهند که به واسطه زندگی در یک فضای ناآرام، هشیارتر و دغدغه‌مندتر از کودکان همسن و سال خودش به نظر می‌رسد.

 

بارانی که شب و روز می‌بارد

احتمالا شما هم هنگام تماشای فیلم متوجه باران‌های بی‌وقفه و فضای آزاردهنده‌ای که ایجاد کرده است شده‌اید. بارانی که فضا را تیره و تار کرده، شیشه‌ها را می‌شوید و در بسیاری از صحنه‌ها جلوی دید ما و شخصیت‌های داستان را هم می‌گیرد.

بسیاری از فیلم‌های تاریخ سینما به واسطه حضور باران دیدنی شده‌اند، چون در دنیای سینما باران نشانه دلتنگی، آشوب، عشق، مرگ و نابودی است. البته استفاده از این عنصر در صحنه به هنر فیلمساز برمی‌گردد. وجود بی‌وقفه باران در تمامی سکانس‌ها در فیلم «تفریق» بهیچ وجه شکلی لطیف و شاعرانه ندارد. برعکس، بارش شدیدی که وجود دارد برای نگاه ما به حقیقتی که در حال وقوع است مزاحمت ایجاد می‌کند. درواقع باران باعث شده است تا همه چیز را به شکلی شفاف و بدون ابهام نبینیم و همین مساله فضای رازآلود و ویرانگر داستان را بشدت تقویت می‌کند. حتی در بعضی سکانس‌ها با اینکه هوا آفتابی است اما باران همچنان می‌بارد و یک فضای مالیخولیایی و کابوس‌وار را به تصویر می‌کشد. درواقع استفاده از باران در تفریق برای نمایش آشوب است. گویی باران جلوی چشم ما را هم گرفته و تا آخرین لحظه مانع از قضاوتمان می‌شود.

«تفریق» سعی کرده است اثری آوانگارد و سورئال باشد و گاهی حتی به شکستن مرز بین خیال و واقعیت می‌پردازد تا یک فضای فانتزی خلق کند. اما ایرادات بسیار، شخصیت‌پردازی‌های ضعیف و بحران منطق در فیلمنامه باعث شده است آنطور که باید جذاب واقع نشود و در پایان‌بندی هم لنگ بزند. هرچند نباید از حق بگذریم و اعتراف کنیم که فیلم در نمادگرایی، ایده‌پردازی و خوش‌سلیقگی در موزیک، فیلمبرداری و طراحی صحنه و دکوراسیون عالی عمل کرده است.


دیدگاه کاربران
سونیا در تاریخ 31 مرداد 1402
بایدفیلم. خوبی باشه
فیلم خوبی نیست در تاریخ 31 مرداد 1402
ب با اینکه من عاشق ترانه علیدوستی هستم ولی فیلم هیچ حرفی برای زدن نداشت بشدت مایوس کننده بود
مهدی در تاریخ 02 شهریور 1402
زیاد جالب نبود
سیمیم در تاریخ 03 شهریور 1402
دیگه در این حد یه!فیلم مسخره باشه من ندیده بودم
آتنا در تاریخ 11 شهریور 1402
باید یکم رنگ واقعیت داشت فیلم دو جفت زن و شوهر عین هم که به طور اتفاقی آشنا میشم🤔

ثبت دیدگاه