سینما مدتهاست که بستری برای خلق شخصیتهای زنده، بلکه مکانهای بینظیر و خاطرهانگیز بوده است. در همین جهت خانه های درون فیلمها تنها پس زمینهای برای طرح یک داستان نیستند، بلکه موجودات زندهای هستند که دنیای درونی شخصیتها و وضعیت عاطفی آنها را منعکس میکنند. هر کدام از این ساختمانها به نمادی از ایدههایی تبدیل میشوند که کارگردانان میخواستند به مخاطب خود منتقل کنند.
اکنون در این مقاله به چند خانه نمادین از فیلمهای معروفی میپردازیم که اثری زنده در حافظه بینندگان به جا گذاشتهاند.
در قلعه متحرک هاول هایائو میازاکی، یک خانه عجیب و غریب نقش اصلی را در داستان بازی میکند و به عنوان نمادی از جادو و تغییر عمل میکند. قلعه متحرک هاول فقط یک ساختمان نیست، بلکه یک موجود زنده است که در جهان های زیبا و در عین حال خطرناک سفر میکند. معماری پیچیده، رنگهای کمانی و توانایی حرکت آن فضایی از جادو و رمز و راز را ایجاد میکند که برای همه جذاب است. این قلعه بازتابی از وضعیت درونی صاحب خود است و نشان میدهد که چگونه تجربیات عمیق و پنهان میتوانند واقعیت بیرونی را تغییر دهند.
هتل بزرگ بوداپست که توسط وس اندرسون ساخته شده است، یک پدیده بصری شگفت انگیز است. این هتل زیبا و عجیب که هوشمندانه با رنگهای پاستیلی تزئین شده، زرق و برق گمشده اروپای قدیمی را به تصویر میکشد. هر گوشه از ساختمان، از لابی باشکوه گرفته تا اتاقهای دنج، مملو از جزئیاتی است که فضایی منحصر به فرد ایجاد میکند و داستان خودش را روایت میکند. هتل فقط یک پس زمینه برای داستان نیست. بلکه این هتل شخصیت و کاریزمای خود کارگردان را با اشتیاق به زیبایی شناسی اشرافیت منحط و تقارن تزلزل ناپذیر دارد.
خانه پیرمرد بداخلاق کارل فردریکسن از انیمیشن Up نماد رویاها و نوستالژی است. این شامل دههها خاطرات انباشته شده از همسر قهرمان داستان است که اندکی قبل از سفر مشترکشان درگذشت. خانه مانند جعبهای پر از تجربیات است: مفهومی نشاط آور برای وسیلهای برای مقابله با ضرر افسردگی، موضوعی مهم برای پروژههای درمانی پیکسار. تصویر ماجراهای شگفت انگیز این فیلم با احساس گرما و ناامیدی کامل از احتمال از دست دادن خانه متمایز میشود که نشان دهنده اهمیت معنوی و فیزیکی خانه برای شخصیت اصلی داستان است.
خانه آدامز یک ساختمان نمادین است که تجسم ژانر گوتیک در گروتسک ترین معنای آن است. این خانه با فضای تاریک، معماری پیچیده و انبوه زوایای اسرارآمیز، مکان مناسبی برای زندگی یک خانواده عجیب و غریب و مرموز است. تاریکی بالای سقف عمارت چنان غلیظ میشود که همین امید به اینکه پرتوی نور از میان ابرها بگذرد پوچ به نظر میرسد. خندهدارتر این است که چقدر این فضای گوتیک شخصیتها را آرام میکند: هرچه فضا تاریکتر باشد، در کنار خانواده آدامز جهنمی راحتتر و سرگرمکنندهتر است. این یعنی یک خانه شیرین برای یک خانواده خاص و نه چندان شیرین!
اگرچه هری پاتر سالهای زیادی را در مدرسه جادوگری هاگوارتز گذراند، اما در حومه لندن بزرگ شد. و بهترین خاطرات کودکی او نه تنها با هاگوارتز، بلکه با خانه خانواده ویزلی مرتبط است – یک کلبه چند طبقه ساده که فقط با چند طلسم و یک کلمه صادقانه نگه داشته شده است. بر خلاف خانه خاص ویزلیها، که مانند هر ساختمان دیگری در حومه انگلیس است، کلبه ویزلی مکانی خاص است که مملو از جادو، گرمای خانوادگی و بی نظمی دنج است. ساختار جادویی که عبارت «دنج و کوچک، اما پر از احساس» را در بر میگیرد. از اساس این خانه با نسبتهای نامنظم، اتاقهای فراوان برای همه اعضای خانواده گسترده و جزئیات رنگارنگ آن را به مکانی منحصر به فرد تبدیل کرده است. نکته اصلی این است که هری همیشه در آنجا مورد استقبال قرار میگیرد و این نکته خوب داستان است.
منبع: ویجیاتو