دکوراسیون نوستالژیک یک مغازه به جا مانده از دهه‌ها قبل

دکوراسیون نوستالژیک یک مغازه به جا مانده از دهه‌ها قبل

مغازه‌های قدیمی با نمایی تاریخی و دلپذیر، جوی خاص و دلنشینی را ارائه می‌دهند. این مغازه‌ها غالباً مملو از یادگارها و محصولات سنتی‌ای هستند که حس نوستالژی را در دل زنده می‌کنند. بسیاری از این مغازه‌ها طراحی‌هایی خاص و جزئیات معماری منحصربه‌فردی دارند که انسان را به دنیای گذشته می‌برد. علاوه بر این، برخورد دوستانه و گرم صاحبان این مغازه‌ها با مشتریان، احساس خوبی را به وجود می‌آورد و فضایی صمیمی را ایجاد می‌کند.

بقالی

جوکر

پس اگر به دنبال یک تجربه خاص و آشنایی با فرهنگ محلی هستید، حتماً از بازدید مغازه‌های قدیمی غافل نشوید!

بقالی
سوپر مارکت سر کوچه سیزدهم نوبخت عباس آباد – سال ۱۲۵۵ خورشیدی

متخصصان چیدانه

مشاهده بیشتر

دیدگاه کاربران
لیلا در تاریخ 15 شهریور 1403
حال و هوای این سوپر مارکت منو به دوران بچگی هام برد
عباس در تاریخ 15 شهریور 1403
یادش بخیر ، کاش برمیگشتیم به اون زمان‌ها تنوع محصولات کم بود ولی کیفیت و کمیت و قیمت عالی بود، یه بستنی کیم رو ۵ دقیقه ای می‌خوردیم الان در عرض ۳۰ ثانیه تموم میشه آنقدر که کوچیک شده ، همون چيپس ها که تو عکس هست دو نفر رو جواب میداد مزش هم حداقل تا ۲ ساعت تو دهان بود ولی الان .... فقط سوپرها شیک شدن بسته بندی محصولات قشنگ تنوع زیاد ولی محتوی بدرد نخور
غلامی در تاریخ 16 شهریور 1403
یادش بخیر کاش برمیگشتم به گذشته چقدر خوش بودیم بدون غم مزه خوراکیهای قدیم رادیگر پیدانمیکنیم حیف که بزرگ شدیم
مجید خسروی در تاریخ 18 شهریور 1403
این عکس مربوط به سال ۱۲۵۵ نیست میتونه مربوط به سال ۱۳۵۵ باشه......
آراد در تاریخ 18 شهریور 1403
سلام دیگه ازای سوپر مارکت دیگه هیچ جا نیس یادس بخیر دوران خوبی بود
ناصر در تاریخ 19 شهریور 1403
ایکاش دوران قدیم برمیگشت.دلمون خوش بودارزونی بود.هرچی سرجای خودش بود.افغانی نبود.جنگ نبود.موشک سازی نبود.فیلم قیصررواکران بود.یادش بخیر.غم نبود.شادی بیشتروبهتربود.یادش بخیر.
اسی در تاریخ 20 شهریور 1403
خدالعنت کنه باعث وبانیشو
لاله در تاریخ 20 شهریور 1403
یادش بخیر تقاطع بزرگمهر و وصال(هنوزم هست) 40 سال پیش همینطور بود،، چیپسهای سمت راست هم یاداور قشنگی هست. :))
مسعود اکبری در تاریخ 20 شهریور 1403
واقعا اون زمان خرید کردن با سکه‌های ۱ و ۲ ریالی و ۵ ریالی حتی ۱ و ۲ و ۵ تومانی یا حتی اسکناس‌های ۱۰ و ۲۰ تومانی میشد کلی خرید کرد اما الان با ۲۰۰ هزار تومن هم مغازه داران چیز زیادی بهت نمیدن . یادش بخیر با ۱ اسکناس ۱۰ تومانی و یک سکه ۲ تومانی میشد ساندویچ و نوشابه خورد تازه ازش اضافی هم می‌ماند ولی الان همون ساندویچ رو بایستی ۲۰۰ هزار تومن بخری و بیشتر نان ساندویچ خالیه و کمی مخلفات داره ، شهر آرام و بدون ترافیک بود مردم با تلویزیون رنگی که ۳ تا کانال بیشتر نبود و رادیو روزهای جمعه صبح تا ظهر کلی برنامه طنز داشت ، کل هفته به عشق فیلم و سریال های اوشین و جمعه بعدازظهرها با بازی جمشید هاشم‌پور که سرگرمی ما بود و کلی از مهمانی‌ها و مسافرت‌ها با کمترین هزینه و امکانات خوش بودیم ، موبایل و کامپیوتر و شبکه اینترنت نبود کنترل وسایل برقی منزل نبود و برای اینکه صدا یا کانال تلویزیون رو عوض کنیم باید بلند میشدی و پیش تلویزیون میرفتی خوش بود مخصوصا کرسی و علاءالدین و چراغ روشنایی انگلیسی برای شبهایی که برق نبود چه دنیایی داشت ، سوپر مارکتها بستنی زیزی گولو
مسعود در تاریخ 20 شهریور 1403
بستنی زی زی گولو و نوشابه شیشه ای و پفک نمک‌های کوچک ، بستنی لیوانی و نانی و قیفی دست ساز مغازه داران، قیافه‌ای دست‌ساز کاغذی مغازه داران برای فروش آجیل و تخمه ، لواشک و ترشکهای غیر استاندارد در مغازه ها که عجب طعم خوبی داشتن، صدای انداختن سکه در قلک پس‌انداز و یا تلفن های سکه ای که کیوسک تلفن زرد رنگ ایستاده بود و صدای گوشی های اونها کم بود و به زحمت صدای تلفن شنیده می‌شد، بوی غذاهای سنتی که از خانه های اهالی محله به مشام می‌رسید و آدم از گرسنگی ضعف میرفت و دلت میخواست از همه غذاهای اونها بخوری هم اینکه همه حضوری و دورهمی های روزانه و شبانه در خانه یا پارک‌ها و مناطق مختلف می‌رفتند و با وجود اینکه توی هر ماشین بجای ۴ نفر حدودا ۱۰ نفر روی همدیگه سوار میشدن تا بتونند به مقصد برسند درسته سخت بود ولی خوش بودیم مخصوصا با نوارهای کاست و ویدئو های فیلم بزرگ و کوچک چقدر فیلم میشد دید ، هرکسی در خانه تپه ای از لحاف و تشکها و بالشت برای خانواده و مهمانان داشت، مردم همیشه حیاط و کوچه رو آب‌پاشی و جاروهای پوشالی می‌کشیدن با بوی نم خاک به مشام می‌رسید برنامه دیدنیها و برنامه کارتون آقای هدایتی ، چاق و لاغر ، پلنگ صورتی، هاج زنبور عسل، خانواده دکتر ارنست و خیلی کارتون‌ها و فیلم های اون زمان مثل کمیسر و رکس که سگ شکاری پلیس بود
جعفرجعفری مرندی در تاریخ 21 شهریور 1403
گذشت ولی خیلی زود گذشت

ثبت دیدگاه