دنیل لیبکسند، Daniel Libeskind معمار باهوش و برجسته لهستانی-امریکایی است که سازههای بسیاری را خلق کرده است و بیشتر به دلیل ساختارشکنی و داشتن ایدههای جسورانهاش شناخته میشود. او معتقد است که معماری باید بتواند با استفاده از فناوری پایدار حتی با بودجه کم هم بتواند اثر شگفتانگیزی را خلق کند که در بطن آن نوآوری وجود داشته باشد.
این معمار کاربلد آثار هنری بسیاری را طراحی و اجرا کرده است که هر کدام داستانی برای گفتن دارند. آثار او بازنمایی هنر عمومی برای جوامع محلی، شهرها و جهان است. برای آشنایی بیشتر با آثار او سعی میکنیم ابتدا گذری بر تفکر و اندیشه دنیل لیبسکیند بیاندازیم و بعد چند اثر از او را تحلیل کنیم.
مشاهده بیشتر
دنیل لیبسکیند متولد 12 ماه می سال 1946 در شهر لودز لهستان است که سوای معماری، در دانشگاههای مختلف دنیا نیز تدریس میکند. او استودیویی به نام خودش، Daniel Libskind را به همراهی همسرش نینا در سال 1989 تاسیس کرده و به دلیل آثار مشهوری چون موزه یهودیها در برلین آلمان، The world Trade Center Site در منهتن امریکا و آثار دیگرش شهرت جهانی پیدا کرده است.
اندیشه و فلسفه دنیل لیبسکیند پشتوانه طراحیهای ناب و منحصربهفرد او است. او باور دارد که یک معمار باید در عین حال که با یک چشم به آینده نگاه میکند، با چشم دیگرش گذشته را نیز مد نظر داشته باشد و این تاریخ است که به او کمک میکند تا در بطن طراحیهای خود نوآوری و پایداری را حفظ کند.
بیشتر بدانید: بیارکه اینگلز، معماری خلاق در طراحی سازههای شگفت انگیز
سبکی که در آثار دنیل لیبسکیند قابل مشاهده است، Deconstructive یا همان ساختارشکنی است که از دهه 1980 میلادی به دنیا معرفی شد. جنبش Deconstructive با تقارن و منطقی به نظر رسیدن در تقابل است و آثار لیبسکیند همگی فاقد تقارن و زاویه بندی درست هستند.
تفکر دنیل لیبسکیند در طراحی برپایه احساساتی است که گاهی مثل خشم و ناراحتی از طریق زوایای تیز، کج و قطعه قطعه در بنا بروز پیدا میکند. برای او مفهوم در طراحی بسیار مهم است و سعی میکند مفاهیم را در آثارش منعکس کند. او در مجموعه طراحیهای معماری خود از مجسمه استفاده میکند یا بهتر است بگوییم که او از ساختار و جنس و نمای مجسمهها در طراحی بنای مد نظر خود بهره میبرد و همین موضوع او را در میان طراحان برجسته کرده است.
دنیل همچنین، مجسمههای برجستهای را ساخته است و آثارش را در شهرهای مختلف جهان نصب کرده است؛ معروفترین اثر او The Life Electric است که آن را به فیزیکدان مشهور، آلساندرو ولتا تقدیم کرده است.
ساختمان موزه سلطنتی انتاریو، The Royal Ontario Museum، در سال 2007 توسط دنیل لیبسکیند بازسازی شده و بخش جدیدی به آن اضافه شد. این موزه در یکی از مهمترین تقاطعهای شهر انتاریو کانادا واقع شده است و به عنوان بزرگترین موزه در کانادا به شمار میرود که سالیانه پذیرای بیش از یک میلیون بازدید کننده است.
موزه سلطنتی انتاریو با نام جدید Michael Lee-Chin Crystal نیز شناخته میشود که نام جدید آن از پنج فلز متقاطع استفاده شده در ساختمان گرفته شده است؛ چرا که یادآور کریستالهایی زیبا هستند. او با متصل کردن بخشهایی به شکل منشور ساختاری ارگانیک به کلیت فضا داده و آن را شبیه به یک چراغ نورانی کرده است.
ورودی بزرگ ساختمان بخش تاریخی را از بخش جدید آن جدا میکند. ورودی جدید به سمت کوئینز پارک طوری طراحی شده است که بازدیدکنندگان ابتدا وارد محوطه بسیار خاص و شگفت انگیز موزه میشوند که در واقع سه تم تاریخ، فرهنگ و طبیعت را با هم تجربه میکنند و از طریق یک راه پله زیبا و در هم تنیده به سمت نمایشگاه موزه که در طبقه بالایی واقع شده است هدایت میشوند.
بیشتر بدانید: معمارانی که با آثار هنری خود چهره جهان را تغییر دادند!
پروژه موزه رویال انتاریو یکی از پیچیدهترین پروژهها در امریکای شمالی بوده است و مساحتی به ابعاد 9300 متر مربع را اشغال کرده که شامل فضای نمایشگاه، در ورودی جدید و لابی است و این بخش توسط چندین مغازه و رستوران احاطه شده است.
دنیل لیبسکیند برای اینکه بتواند حس و حال فضای شهری را به داخل موزه بیاورد، دکوراسیون داخلی را با راهروها و پنجرهها پر کرده است. او این طراحی را برای این خلق کرد تا بازدید کننده نهایت هیجان و لذت را با هم در بازدید از موزه تجربه کند.
در نهایت، او برای طراحی این بنا جوایز متعددی را در سالهای مختلف از آن خود کرده است. در سال 2007 نیز برنده جایزه Ontario Steel Design Awards از موسسه سازههای فولادی کانادا شد. در سال 2008 نیز این اثر به عنوان یکی از عجایب هفت گانه نوین جهان به حساب آمد و در سال 2009 جایزه XVII Concorso Internazionale – “Sistema d’autore Metra" را برد.
از ذهن تصویری دنیل لیبسکیند شاهکاری چون Zentralgebäude خلق میشود که مرزهای طراحی را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد تا چیزی را خلق کند که مدرن و ساختارشکن باشد. ساختمان Zentralgebäude در دانشگاه لوفانا در کشور آلمان همانطور که از نامش پیدا است، به معنی پیچیدگی از هر زاویه است و با یک نگاه به ساختمان میتوانید این موضوع را با عمق وجود درک کنید که این اسم تا چه حد میتواند این موضوع را به خوبی توصیف میکند.
معماری ساختمان ساختار شکن و نامتقارن است و از هر طرف که به آن نگاه کنید، حرفی برای گفتن دارد. بهطوریکه، برای درک بهتر این بنا باید با شخصیت دنیل لیبسکیند آشنا باشید تا بتوانید مفهوم مورد نظر را از مشاهده این بنای فوقالعاده درک کنید.
فلسفه طراحی کلی بنا را میتوان در چند کلمه گنجاند. مقایسه تضادها و تلاش عمدی برای کنار هم قرار دادن آنها! این فلسفه ساختمان Zentralgebäude است که در زیر به صورت موجز به بیان این تقابل میپردازیم.
این بنا، ساختمان اصلی دانشگاه Leuphana است که از سه فضای اصلی تشکیل شده است. این فضا شامل فضای هال 77 مترمربع، تالار به ابعاد 4 مترمربع و فروم به ابعاد 85.5 متر مربع است که هر کدام ابعاد ویژهای دارند.
این سازه نقرهای دندانهدار فضایی با توزیع نامتقارن دارد. طبقه همکف آن از چندین فضا تشکیل شده است و دارای هالی بزرگ به همراه یک انجمن، سالن غذا و یک رستوران است. در طبقه بالایی اتاقهایی تعبیه شدهاند که مخصوص برگزاری سمینار هستند که با تراسی سرپوشیده تزیین شدهاند. فضای ساختمان شامل هفت طبقه است که در هر طبقه یک اتاق سمینار وجود دارد.
بیشتر بدانید: معروف ترین معماران ایرانی را بشناسید + آثار مشهورشان
طبقه همکف ساختمان 2000 مترمربع وسعت دارد که فضایی سیال است و با برشهای تیز و زاویهدار تزیین شده است. فضای همکف Zentralgebäude به نحوی ساخته شده است که در آن درهایی قرار گرفته است که به راحتی قابل جمع شدن و تجمیع سه اتاق باهم و تبدیل به یک اتاق بزرگ برای برگزاری مراسم مختلف است. کفپوش آن از پارکت بلوط تهیه شده است که مقاومت بسیار بالایی در برابر ساییدگی دارد.
تالار این بنای زیبا و شگفت انگیز درست مثل روح ساختمان Zentralgebäude در دانشگاه لوفانا است که شامل 720 صندلی است. هر صندلی آن با یک میز تاشو در ابعاد 15 × 21 سانتی متر مبله شده است. دکوراسیون داخلی سالن با صندلیهایی به رنگ قرمز و دیوارهایی با رگههای طلایی تزیین شده است که فضای تالار از یک سالن پارلمانی به سالن جشن میتواند تغییر کاربری دهد.
این بخش فضایی مناسب برگزاری نمایشگاه و کنفرانس است و سبک بسیار خاصی دارد که با دیوارهای سفید رنگ و کف چوبی دکوربندی شده است.
با بررسی اندیشه و روش طراحی معماران بزرگ و مطرح دنیا تنها یک نکته به ذهن میرسد و آن اهیمت و تعامل بین ساختار و طبیعت است که در کنار هم بدون آسیب زدن به هم رشد میکنند تا محصولی تولید کنند که پایدار بوده و متناسب با فضایی که در آن قرار میگیرد ساخته شود. دنیل لیبسکسند یکی از معمارانی است که شجاعت و همرنگ نبودن از ویژگیهای بارز شخصیت و نگاه او به دنیای معماری است. همین موضوع او و آثارش را متفاوت کرده است.