خلاقیت در خانه: در وجود هر کس/ رازی بزرگ پنهان است/ داستانی/ راهی/ بیراههای/ طرح افکندن این راز/ راز من و راز تو/ راز زندگی/ پاداش تلاشی پرحاصل است. چه رازی است درون قطعههای ساکت چوب؟ این راز زیبا چیست که در دل این سکوت به انتظار ظهور نشسته است؟ رقص رنگهای روی بوم، چرخش فرمهای نرم و پیچان که ما را به جهان خیالهای رنگین میبرد، آیا رازی با خود دارد؟ راز هنرمندانه نجار؟ راز خیالانگیز نقاش؟
“علی بزرگ"، آنقدر با احساس از چوبها و تنه درختان صحبت میکند که انگار با روح طبیعت زبان مشترکی پیدا کرده است. آثارش، عاشقانههای زندگیاش شدهاند؛ فرزندانی از جنسی دیگر ولی به همان اندازه عزیز. کار با چوب برایش حکم زندگی در باغهای گذشته را دارد؛ باغهایی که این تنههای گرانبهای پر از راز از آنجا میآیند. بوی خوش درختان و باغها. او با کلماتی از جنس چوب شعر میگوید و در تعریف از این کلمات لمسکردنی چه شوقی دارد!
علی، هنرمند- صنعتگری خودآموخته است با روشی سخت و خطرناک. او برشها و کندهکاریهای روی چوبهایش را با دستگاه فرز الماسه انجام میدهد؛ کاری سنگین و سخت. سرعت بالای دستگاه و دقت فوقالعاده هنگام کار، شرایط بغرنجی را برای او همراه دارد. اما حاصل کار همواره بر خطرات بسیار آن چربیده است. با این وجود کمکم صدای درد مفصلهای دستها و انگشتانش به گوش میرسد.
از میان همه انواع چوبها، گردو را بیشتر دوست دارد؛ چون قوت، استحکام، رنگ، بافت و قابلیت شکلگیری آن از همه بهتر است. گرچه پیدا کردن نوع تنه سالم و کرمنخورده ایرانی آن آسان نیست ولی در خارج به صورت صنعتی درختان گردو را برای ساخت وسایل و کارهای هنری پرورش میدهند که تنههایی عالی و بیمشکل دارند. البته چوبهای دیگری هم هستند؛ چوبهایی از قبیل توت، توسکا، راش، چوب روسی و … . باید دید از هر کدام چه میتوان ساخت که بهترین جواب را بدهد.
«استادم همیشه میگفت: هنر آنجایی آغاز میشود که از درون هنرمند به بیرون تراوش کند؛ با نگاهی متفاوت و فردی. آنچه حس و درک میشود و نه فقط آنچه با چشم سر قابل دیدن است.» «کار با چوب را علی، با ساخت قاب برای بومهای من شروع کرد و بعدها شیفته چوبها و کشف راز درونشان شد!» خانم “حمیده حجار"، همسر نقاش علی این جملات را درباره او میگوید. زوجی خاص که هر یک با آثار خاصشان شناخته میشوند. شاید اگر همسرش نقاشی نمیکرد، هرگز علی با راز چوبها همنوا نمیشد!
حمیده میگوید:«پس از پایان تحصیل کاردانی گرافیک، تشکیل زندگی خانوادگی و آمدن دو دخترم، زندگیام جای نقشها و رنگها را کم داشت. پس در اولین فرصت با تشویقهای علی دوباره شروع کردم. جمله استادم انگیزه کنکاشهایم شد و به دنبال نگاه «شخصیام» به مطالعه و نقاشی از برشهایی از هسته میوهها را آوردم. بعدها این گلها بودند که مرا مفتون خود کردند و تنوع رنگی آنها مرا از فرم دور و غرق در بازی زیبای رنگها و راز خیالانگیز ترکیبات جذاب آنها کرد.»
حمیده با نگاه دوباره به کارها و آثار سالهای گذشتهاش، شروع به ساده کردن و کشیدن دوباره آنها با نگاهی مدرن و جدید کرد. شیوه ترکیب مواد را به کار برد، رنگها را بازسازی کرد و به جهانی تازه قدم گذاشت که گرچه زیربنای آن از آثار قدیمیاش بود، ولی هوایی تازه داشت؛ «میخواهم چیزی بکشم که نه بازنمایی واقعیت بیرونی باشد که همه میبینند و نه صرفا نمایش آنچه در خیال و تصور من میگذرد؛ بلکه تلفیقی باشد از هر دو. درواقع همانطور که استادم میگفت: نه آن است و نه این؛ هم آن است و هم این!»
اگر فردی را می شناسید که با ایده های خلاقانه خود محصولات جذاب و منحصر به فردی تولید می کند با فرستادن نمونه کارهای او به تلگرام چیدانه ۰۹۳۸۸۵۴۷۱۴۰ ما را برای معرفی او در بخش خلاقیت در خانه یاری کنید.
منبع: مجله منزل | نویسنده: فرحناز همدانی زاده | عکاس: عرفان شریف