نمیدانم چه شد که سر از آنجا درآوردم؛ گویا سرنوشت مرا به آنجا کشانده بود. حالا منم و اتاقی که همهچیزش به نظر آشناست. انگار ساعتهای طولانی را آنجا گذراندهام؛ شاید خاطراتی از قدیم… . همهچیز خیلی ساده است؛ نه خبری از تجملات آنچنانی است و نه زرق و برقهای چشمگیر! حضور متریالی ناب به جنس آجر، چوب، فلز و سنگ و همه خالص، بدون رنگ و ریا در کافهای به نام ریرا!
ها ریرا! هنوز هم یک دیدار ساده میتواند/ سرآغاز پرسهای غریب در کوچهباغ باران باشدبنوش، جرعه آجرنشین دلگرمی را!
چند سال پیش بنای هشتاد و اندی ساله کافه که در محله نوفللوشاتو قرار دارد با همکاری یک شرکت معماری بازسازی شد تا کاربری جدیدی به غیر از کاربری پیشین مسکونی خود در آن صورت گیرد. به این ترتیب فضاهای مختلف و جدیدی پدید آمد ولی این همه ماجرا نیست! دو برادر به علت علاقه به هنر و معماری داخلی و نیز تجربه کاری در این زمینه به فکر راه انداختن کافهای در شهر افتادند. برادران مانسریان بعد از آشنایی اتفاقی با صاحب ملک و دیدن عکسهای قدیمی آن، تصمیم به همکاری در این ساختمان خاص گرفتند. بهار سال 94 معماری داخلی کافه شروع شد و با اینکه بازسازی آن بهتازگی انجام شده بود، تغییرات جدید و البته کوچکی در آن ایجاد شد. پروسه طراحی و دکوراسیون کافه پنج ماه زمان برد و در تاریخ 19 شهریور 94 مرحله جدیدی از زندگی بنای قدیمی آغاز شد.
اگر قصد راه اندازی یک کافی شاپ دارید، این مطلب حتما به دردتان می خورد: دکوراسیون کافی شاپ تمام عیار، ۸ راز طراحی!
بخش زیادی از دکوراسیون مانند میز، صندلی، چراغها و برخی تزیینات برگرفته از تجربه قبلی کافهدارها و مسافرانی از ارمنستان است که بر مبنای دیزاین آن چیدمان شده و به هارمونی خوبی رسیدهاند. به نوعی میتوان گفت که سبکی تلفیقی در فضای کافه وجود دارد؛ آجر نمادی از اصالت معماری ایرانی، صندلی لهستانی و دیگر اجزای مدرن تلفیق آنها را نشان میدهد. با وجود محدودیتهای معماری و قدمت بنا تا حد ممکن ذهنیت دو برادر به واقعیت تبدیل شد!
انتخاب نام ریرا برای کافه اتفاقی نیست. علاقه برادران به این اسم، ایرانی بودن و دلایل دیگری سبب انتخاب این نام شده است. ریرا در شعرهای سیدعلی صالحی و نیما یوشیج نام محبوبی است که وجود خارجی ندارد؛ زنی هوشیار و دختری که سرسبزی را به جنگلهای مازندران میآورد؛ درست همانطور که این فضا سرسبزی را به وجود هر فردی میآورد.
افراد اهل هنری که برای بازدید از گالری طبقه پایین به این ساختمان میآیند، کافه را برای استراحت، نوشیدن قهوهای گرم و وعده غذایی دلچسب و سالم انتخاب میکنند؛ کسانی که شاید فقط به دنبال فضایی لوکس و تجملاتی نیستند و آرامش و احساس راحتی را به هرچیزی ترجیح میدهند. پس زیبا، گرم و خاص بودن فضا دلیل کمی برای لذت بردن از لحظات نیست!
این دیوارهای آجری
در زمان بازسازی کافه به دلیلی که دیدگاه مدرن وجود نداشت، دیوارها گچکاری شده بودند، ولی برای اینکه بافت آجرهای لندنی قدیمی دیوار دیده و کانسپت فضا حفظ شود، گچها دوباره ریخته شده و تنها بندکشی انجام شد. تورفتگیهای روی دیوارها مربوط به تأسیسات برق و توکارها بود و به همان شکل نگه داشته شده است.
هر آنچه میبینید هنر است و بس!
اسکلت کلی ساختمان و در و پنجرهها حفظ و در قسمت ورودی تیغههای نازک برای بزرگ کردن فضا برداشته شده است. بعضی از درها به سبک قدیمی ساخته و برخی نیز از قدیم حفظ شدهاند. چوبهای خام و بدون رنگ، آجرها و خلوصی که وجود دارد، حس متریال را منتقل میکنند. تابلوها و کارهای هنری که روی دیوارهای آجری کافه نصب است، آثاری ارزشمند از هنرمندان گالری آران و همینطور کارهایی از آقای کافهدار و دوستانشان است که هدفشان ترویج هنر و معرفی کارهای هنری بوده است.
ساعتهای متنوع و قدیمی روی قفسههای پیشخوان کافه نشان میدهد که زمان میتواند در این فضا بایستد. یکی از برادرها میگوید: «خودم وقتی تراکم ساعت زیاد را میبینم، احساس میکنم زمان از ذهنم پاک میشود و به کمبود وقت و تنگ بودن آن توجه نمیکنم.» هیچکدامشان زمان دقیق را هم نشان نمیدهد و اگر همه آنها روی یک زمان مشخص باشد، توجه را بیشتر جلب میکند.
اگر به ساعت علاقه مندید، این مطلب برای تان جذاب خواهد بود: زیباترین گچ بری های ایرانی در موزه زمان، یادگاری از قاجار
سقف کافه پر از ریسههایی از چراغهای کوچک است! لوستری کرویشکل با آویزی از دریم کچر و سکه روی آن که ظاهری جدید از نورپردازی را نشان میدهد. این وسایل کادوهایی از دوستان صمیمی آنهاست و حتی اگر به مکانی نخورد هم، چون مورد علاقه برادران و یادآور دوستان عزیزشان است، در هر مکانی که کار میکنند، استفاده میشود! پرهای دریم کچر حس آزادی و پرواز را به یادمان میآورد.«برای ایده گرفتن دکوراسیون منابع مختلفی را گشتم ولی چیزی که دوست داشته باشم، پیدا نشد. تصمیم گرفتم به بازار بروم و آنجا را خوب بگردم. در بازار زاغهفروشها چراغهای قدیمی کارخانهای با دیزاین صنعتی دیدم و به نظرم آمد میشود از آنها استفاده کرد. وسایل زیادی خریدم و در فضا امتحان کردم که اگر هارمونی داشت، تثبیت میشد؛ چیزهایی که فکر میکنم لازم است تهیه میکنم تا یک روزی و در جایی آنها را به کار ببرم.»
در گوشهای از کافه یک موتور قدیمی به چشم میخورد؛ وسپای سهچرخ فلسفه جالبی دارد. در اصل محصول سبزی، بازیافتی از پسماندهای قدیمی است که بهعنوان گلدانی بزرگ برای نگهداری و کاشت کاکتوسها استفاده میشود. این موتور و باقی گلدانهایی که به همین نوع در کافه دیده میشوند، یادآور محیطزیست و تلنگری برای حفاظت از آن برای ماست!
کنار پنجره نشستهام. باورم نمیشود اینجا تهران این روزهاست؛ حیاطی باصفا و سرسبز، نور آفتاب روی برگهای درخت، آرامش و سکوتی به دور از هیاهوی شهر، کاجهای بلند سر به فلک کشیده و درخت توت قدیمی که گذشته را با خود به همراه دارد، حوضی جدید، مجسمه بزرگ و گیاهان دیگری که در زمان بازسازی حیاط اضافه شدهاند. نظم و زیبایی گویای همهچیز است.
شما هم اگر کافه یا رستوران یا فضایی می شناسید که دارای دکوراسیون خلاقانه و چشم گیری است، با معرفی آن به ما از طریق شماره تلگرام 09388547140 سوژه بعدی تورهای چیدانه باشید.
کوچه پس کوچه را بسش تر بخوانید:
منبع: مجله منزل | نویسنده: صدف حقیقت | عکاس: حدیث حقیقت