طبقه بندی و نظم دهی: چند روز پیش در حال زیر و رو کردن گوشی موبایلم بودم و متوجه شدم چقدر تصویر، پیامک و فایل بیاستفاده در آن دارم که فقط چون دلم نیامده پاکشان نکردهام و نهتنها حجم زیادی از حافظه گوشیام را پر کردهاند بلکه با دیدن و مرور کردن برخی از آنها خاطرم آزرده میشود. یک لحظه به خودم جرأت دادم و همه آنها را حذف کردم. احساسی که بعد از این کار داشتم شگفتانگیز بود؛ حس سبکی، آزادی و آرامش.
در منزل هم بیشتر اوقات نظم دادن و چشمپوشی از وسایل اضافی کاری سخت و چه بسا دردناک است. دائم با خودمان کلنجار میرویم و نمیتوانیم تصمیم درست و قطعی برای حذف برخی اشیا بگیریم. چند دلیل رایج برای نگه داشتن این گونه وسایل وجود دارد که در اینجا بعضیهایشان را با شما در میان میگذاریم تا عمیقتر به آنها بیندیشید و خود را از این مزاحمهایی که نمیگذارند خانهای منظمتر و زیباتر داشته باشید، نجات دهید.
«یادگار مادربزرگم است.» این جمله احساساتی را تا به حال چندبار شنیدهاید؟ یکی از دوستانم سرویس چینی مادربزرگش را به ارث برده بود. این چینیها با وجود اینکه زیبا، ارزشمند و یادگار فردی عزیز بودند، به سبک دکوراسیون منزل دوستم نمیخوردند و اتفاقا بخشی از کودکی او را به خاطرش میآوردند که برایش خوشایند نبود. او در نهایت به این نتیجه رسید که راههای بهتری برای زنده کردن یاد مادربزرگش وجود دارد. پس چینیها را در جعبهای پیچید و به دوست مشترکمان بخشید که خانهای با آن سبک و سیاق داشت و اتفاقا او را بسیار غافلگیر و خوشحال کرد.
وقتی به خانه جدیدم نقل مکان کردم بسیاری از دوستان و آشنایان به رسم دوستی و احترام، هدیههای متنوعی از ظرف و ظروف گرفته تا وسایل دکوری برایم آوردند. اما برخی از این وسایل به دکوراسیون تازهام نمیخورد یا نیازی به آنها نداشتم. با وجودی که تصور اغلب ما این است که باید هدایا را برای همیشه نگه داریم، من این بار خطی روی این باور غلط کشیدم و وسایل اضافی را به خیریه بخشیدم؛ کاری که هم برای من خوشحالکننده بود و هم اینکه فردی دیگر را خوشحال میکرد.
این جمله را خیلی وقتها برای توجیه به کار میبریم؛ مثل زمان خریدن بیش از حد مواد مصرفی یا نگه داشتن وسایل اضافی. گاهی حتی نمیدانیم وسیلهای که نگهداری میکنیم، واقعا به چه دردی میخورد. مدتی پیش در کشو پیچی را پیدا کردم و با وجودی که نمیدانستم متعلق به چه چیزی است و در کجا کاربرد خواهد داشت، صدایی مدام در درونم میگفت: «روزی به درد میخورد. روزی به درد میخورد. روزی به درد میخورد.» اما من خوشحالم که بدون توجه به آن صدا خودم را از شر پیچ نجات دادم.
این موضوع یکی از بزرگترین چالشهایی است که سر چشمپوشی از برخی وسایل با آن مواجه میشویم. گاهی به همین بهانه ممکن است مدتهای طولانی وسیلهای را نگه داریم که نهتنها به دردمان نمیخورد بلکه به ما یادآور میشود اشتباه کردهایم، پول زیادی برای آن خرج کردهایم و از نظر روانی نیز ما را آزار میدهد. معمولا تصمیم به فروش اینگونه وسایل نیز زمانبر است و ارزش صبر کردن ندارد. پس پیشنهاد میکنم بیخیال این وسایل شوید و از این بعد محتاطتر خرج کنید.
آیا شما هم وسایلی در خانه دارید که ممکن است به همین بهانه ها نگه داشته باشید؟ پس درنگ نکنید، آستین هایتان را بالا بزنید و دکوراسیون منزل تان را از آن ها نجات دهید. اگر سوال و یا چالشی در این زمینه دارید، دوستان شما در مشاوره دکوراسیون چیدانه به شما کمک خواهند کرد.
منبع: مجله منزل | نویسنده: فاطمه افشاریان