معمار سرزمین من مرا می فهمد! نقش عشق می زند بر چهره ی زخم خورده ی این مرز و بوم….معمار سرزمین من دلسوز است…! دلسوز کودکانی که طعم خوش بازی های کودکانه و پرسه زدن در حیاط های حوض دار لبریز از عطر شمعدانی را نچشیده اند….!معمار سرزمین من از جنس من است… زندگی را می فهمد… می داند…! و قلمش خط های ممتد زندگی را از پی هم ماهرانه رسم می کند…..معمار سرزمین من…. سپاس می گویم این تلاش متبحرانه و بی حد و مرز تو را برای اثبات هویت این جاودان سرزمین به جهانی که هنوز اول راه است….سپاس می گوییم این خط خوشی را که خواندش را برای شهر خاکستری ام ملموس می کند….! و رنگ زندگی را به گوشه گوشه ی این بی کران خاکستری می پاشد!و می دانی که می دانم چقدر دلسوز من و عطر آن شمعدانی هایی هستی که رو به فراموشی اند….!معمار ایرانی از تو ممنونم که با صبر و حوصله پاسخ سوالات مرا می دهی تا بهتر بدانم و بهتر ببینم…. چند صباحی را همراه با معماران می شویم همراه ما بیا…..
پیش تر در چیدانه در مطلب سه سوال از سه معمار برجسته ایرانی! به گفت و گو با سه تن از این عزیزان پرداختیم امروز نیز به گفت و گو با سه معمار برجسته دیگر در این زمینه می پردازیم:
1.«سلیقه معادل خصلت ذاتی یا حس تشخیص خوبی و بدی در هنر و حسن انتخاب معنا میدهد و متاثر از تجربههای دیداری و شنیداری، فرهنگ و هنجارهای جامعه، مد، هنرمندان و معماران زمان و. . . است.»به نظر شما چه پارامترهایی سلیقه و سطح سلیقه مردم یک جامعه را تعیین میکند؟
حمید محمود پور: مطمئنا جواب این سوال در کنار فاکتورهای زمان و مکان به پارامترهای وسیعی از اقتصاد، اجتماع، سیاست و … وابسته است و بدون در نظر گرفتن همه آنها جواب ناقص و ابتر خواهد بود. جواب این سوال از بخشهای بسیار وسیعی تشکیل میشود که چند نکته کوچک را از دید خودم به آنها اضافه میکنم: یک بخشی از سلیقه مردم نتیجه بازار تبلیغات است. برای کشور ما که واردکننده مد و در پی آن هنر مد است، قطعا با عوض شدن تبلیغات، سلیقه ما نیز عوض خواهد شد و به دنبال آن صاحب سبک و سلیقه نخواهیم بود. اگر ما رسانههای قدرتمندی در کنار هنر و مد داخلی داشته باشیم به مرور، صاحب سیلقه و مدی خواهیم شد که منطبق بر سبک زندگیمان است و به خاطر مداومت بر سبک و سلیقه بخشی از فرهنگ و هنجارهای جامعه خواهد شد. بخش دیگر مربوط به میزان شناخت مردم از نیازها و بها دادن به آنهاست و این زمانی اتفاق میافتد که نحوه نگاه به نیاز و نوع برخورد با آن به مردم آموزش داده شود. این مورد هم با فرهنگسازی درازمدت آموزش و پرورش و برنامههای درازمدت رسانهها امکانپذیر است.بخش دیگری از سلیقهها مربوط به پشتوانه فرهنگی و بومی یک ملت است. ما با وجود پشتوانه غنی هنر بومی و ملی هنوز نتوانستهایم روال سلیقه، هنر و مد گذشته را تداوم بخشیم و نتوانستهایم از توانایی انطباقشان با زندگی ایرانی درس بگیریم و در نتیجه این بخش از سلیقههایمان مغفول مانده است.
محمد کانی سواران:سلیقه را میتوان معیاری برای انتخاب و مسیری برای شکلگیری محیط اطراف دانست. سلیقه متاثر از دو عامل است؛ اول اینکه بخشی از آن با ما متولد میشود و از فرهنگ، موقعیت جغرافیایی و شرایط زندگیمان سرچشمه میگیرد و بخش دیگر آن اکتسابی است و مانند سایر قابلیتهای درونی انسان امکان رشد و پرورش آن وجود دارد؛ پرورش این بخش نیازمند آموزش است و با توجه به اینکه سلیقه برخاسته از ادراک فرد است و ادراک ما از حواس پنجگانه نشات میگیرد، قطعا توجه به حواس پنجگانه و کنترل ورودیهای ذهن و جسممان میتواند تاثیر بسزایی در بالا بردن سلیقهمان داشته باشد. به عنوان مثال، اگر شما خوب لمس کنید، خوب ببینید و خوب بشنوید و… به آگاهی نسبی نسبت به محیط پیرامونتان دست مییابید و میتوانید با شناختن فاکتورهای خوب به یک توانایی برای خوب تشخیص دادن برسید که این همان سلیقه شما میتواند باشد.
نوید صالحی:برای پاسخ به سوال معمار سرزمین من لازم است یادآور شوم که «سلیقه» و «سطح سلیقه» دو مفهوم مجزا از یکدیگرند. «سلیقه» امری شخصی است که با توجه به برداشت و درک فرد یا جامعه از مفهوم مطلوبیت شکل میگیرد و عوامل متعددی در ارتباط با هم میتوانند بر کیفیت آن تاثیرگذار باشند. پیشینه فرهنگی، فرهنگ غالب، وضعیت اقتصادی جامعه، نوع معماری و بناهای ساخته شده گذشته و امروز، مصالح موجود در بازار، رسانهها و نیز معماران و طراحان از جمله این عوامل هستند. هنگامی که سخن از «سطح» به میان میآید، منظور تعیین و تحلیل سلیقه نسبت به یک معیار یا میزانی خاص است. با توجه به موارد ذکر شده، بررسی «سطح سلیقه» مردم جامعه امروز نیازمند تعیین یک یا چند شاخص مانند زمان، مکان و. . . است؛ برای مثال تحلیل سطح سلیقه جامعه امروز با گذشته یا تحلیل سطح سلیقه دو قشر مختلف جامعه با یکدیگر.
[[nid:35341]]
2.«نورمن فاستر: معماری چیزی نیست که در ذهن منتقد باشد؛ معماری در مورد زندگی واقعی است، درباره مردم است، درباره مسکن دادن به مردم و تامین نیازهای ایشان است.»اولویت و رویکرد شما در خلق یک اثر معماری چیست؟
حمید محمود پور: بنده شخصا در این مورد به این جمله از دکتر مهدی حجت اعتقاد دارم که “معماری ظرف زندگی است" معماری عین یک پوشش روی الگوی افکار، رفتار، برخوردها و احساسات کاربران است. برای خلق هر اثری شکل زندگی و مدل رفتاری کاربران مهمترین بخش روند طراحی ما را شکل میدهد. در حقیقت، رویکرد ما روح بخشیدن به الگوی زندگی کاربران با ابزارهای معماری است.
محمد کانی سواران: اولین دلیل برای ایجاد یک فضای جدید نیاز است؛ نیاز مادی، معنوی و … . قطعا اولین مرحله برای یک طراح بررسی نیازهاست و تنها زمانی طراحی میتواند مفید و موثر واقع شود که طراح شناخت کافی از نیازهای کارفرمای خود داشته باشد و شاید به نوعی آنها را باید کاملا لمس کند؛ بعد از شناخت نیازها مدیریت درخواستها و کنترل و هدایتشان به مسیر طراحی بسیار مهم است. قطعا هر سوال یا به عبارتی دیگر بررسی هر کدام از نیازها میتواند به خودی خود یک گزینه برای طراحی در ذهن طراح ایجاد کند و این مسئله مهم است که طراح باید با توجه به نوع پروژه توجه کافی به موقعیتهای اجتماعی، جغرافیایی، کاربری و سایر عوامل تاثیرگذار را داشته باشد. طراحی علاوه برآنکه باید نیازهای امروز را برطرف سازد، لازم است دارای یک آیندهنگری نیز باشد تا بتواند عمر اثر را افزایش دهد. هرگز نباید فراموش کرد ایجاد آسایش برای انسان مهمترین هدف معماری است.
نوید صالحی: هیچگاه نمیتوان محصول معماری را با زور به جامعه القا کرد. معمار زمانی از این چالش نتیجه مطلوبی کسب میکند که جامعه اثر وی را به دور از اجبار و با میل باطنی بپذیرد. آنچه رویکرد مرا در امر معماری تحت تاثیر قرار میدهد، ایجاد رابطه صمیمی میان کاربر و فضاست؛ البته منظور از کاربر نهتنها افراد داخل فضا بلکه حتی عابران و ناظران است؛ چراکه محصول معماری به موازات آنکه متعلق به کاربر یا مالک آن است، متاثر بر سایر افراد جامعه هم هست. بنابراین برای من آشنایی با کاربر و شناخت و درک نیازهای او بر ایجاد ترکیب حجمی و تولید زیبایی اولویت دارد.
3.پیشبینی شما در رابطه با سبک طراحیها و گرایش معماری ایران در سال آینده چیست؟
حمید محمود پور: هر اتفاقی که در جریان معماری ایران در طی این سالها افتاده، گویی نوعی الگوبرداری “ظاهری و فرمی" از تفکرات به انتها رسیده وارداتی بوده است و علاوه بر آن، همیشه یک خوانش ناتمام از آن سبکها و جریانها وجود داشته است و البته پربیراه نیست که چنین سیستمی در معماری ما اتفاق بیفتد؛ چون ابزارها و مصالح ما “دی ان ای" گونهای از معماری را دارا هستند که همشکل زندگی ما نیستند.برای پاسخ دو بخش مجزا را باید در نظر گرفت؛ بخشی از معماری که توسط مردم عادی سفارش داده میشود و بخشی دیگر که توسط سازمانها یا ارگانها سفارش داده میشود. در بخش اول با توجه به اینکه معماری سفارش داده شده اغلب جزء کالاهای سرمایهگذاری محسوب میشود تا کالای خدماتی، به همین دلیل در آینده باید منتظر سبک معماری ساختساز ارزان و سریع باشیم که رفتهرفته مفهوم خانه و معماری را به سلولهای بدون مفهوم تبدیل کنند.در مورد بخش دوم نیز شرایط کلی به همین منوال خواهد بود. ارگانها علاوه بر سفارشهای معماری، تفکرات درونسازمانی خودشان را سوار بر معماری خواهند کرد و از آنها غولهای بیشاخ و دمی با متریالهای سازمانی در راستای سیاستهای درونیشان خواهند ساخت.اگر قرار بر این باشد که منتظر سبک معماری و ارائه راهکارهای سبکی باشیم، معماری همین مسیر حاضر خود را ادامه خواهد داد. بهترین اتفاقی که برای معماری ایرانی و بهخصوص معماری مسکونی ایران میتواند بیفتد این است که ما سفارشدهندگان معماری مسئول را برای آینده پرورش دهیم. در این صورت گرایش معماری و سبک معماریمان مطابق نیاز زمان خواهد بود و سبک منحصر به فرد جامعه خودمان را پیدا خواهیم کرد.
محمد کانی سواران: سبکهای معماری در طول تاریخ معماری هیچگاه یکشبه و یکساله پدید نیامدهاند. متاسفانه در این روزها عمده تنوعهایی که در معماری محیط اطرافمان میبینیم پایه و اساسی نداشته و به هیچ سبکی تعلق ندارند و حتی در برخی موارد هر بخش از فضا از سبکی جداگانه گرفته شده است ولی درخصوص برخی آثار شاخص معماران که در کشورمان هر ساله انجام میشود، این موضوع متفاوت است. به نظر من آنها نیز یکشبه سبکشان را عوض نمیکنند و قطعا مسیری را که طی این چند سال اخیر پیمودهاند، تکمیلتر میکنند. در سالهای آتی معماری رو به بهینه استفاده کردن از متریال و فضا قدم برمیدارد و جلوگیری از بیهودهانگاری و صرف انرژی برای هیچ را سرلوحه کار خود قرار میدهد؛ شاید فرصتی باشد برای معماران که ذات اصلی مصالح را به مخاطب خود معرفی کنند و یک معماری واقعی با استفاده از حس درونی متریالهایی مانند سنگ، آجر، بتون و… را فراهم آورند.
نوید صالحی: بیشک سیر تحول فرهنگ و وجوه مختلف آن از جمله معماری، حرکتی بطئی و آرام دارد. بنابراین تحلیل این فرآیند در بازههای زمانی کوتاهمدت (برای مثال یک ساله) نتیجه مطلوبی همراه نخواهد داشت. همچنین در کشوری مانند ایران نسبت آثار ارزشمند خلق شده توسط معماران (در هر دو بخش عمومی و خصوصی) در برابر بناهایی که توسط افراد غیر متخصص (غالبا در بخش خصوصی) ساخته میشود، بسیار ناچیز است. این نبود توازن که سالها پابرجا بوده یکی از دلایل اصلی عدم شکلگیری سبک و گرایشی شاخص در معماری معاصر ایران است. اما با توجه به تغییرات و بهبود برخی قوانین در حوزه ساخت و ساز، حساسیت جامعه نسبت به بحران هویت معماری در سالهای اخیر و شناساندن آثار معتبر معماری معاصر به جامعه از طریق رسانهها میتوان برای جریان آشفته معماری امروز ایران کورسویی از امید را در سالهای آتی انتظار داشت.
مطلب معمار سرزمین من از شماره 92 مجله منزل برای شما انتخاب شده است. برای خواندن مطالب جذاب دیگر و دیدن دکوراسیون داخلی خانه های ایرانی های خوش ذوق، می توانید این مجله را از کیوسک های روزنامه فروشی یا فایل فشرده ی آن را از سایت طاقچه تهیه نمایید.
مطالب بیشتر:
منبع: مجله منزل | نویسنده: ثمینا فراهانی