فضاهای ایرانی: امروز می خواهیم کمی به گذشته ها برگردیم به همان روزهای دیرینی که پر بودند از سرمستی و شیرینی، می خواهیم برگردیم به همان خانه های قدیمی با صفا، همان خانه هایی که درب های چوبی کلون دار داشت، همان درب هایی که بعد از عبور از آن ها به هشتی می رسیدی و بعد از عبور از آن به حیاطی مصفا که گوشه اش تختی چوبی تمام خستگی هایت را به جان می خرید، کمی که خستگی از تن به در می شد به سراغ حوض فیروزه ای وسط حیاط می رفتی، آبی به صورت می زدی، از زلالی آب روحت تازه می شد، هنوز سرمست از خنکای آب، بوی چای هل مشامت را پر می کرد، همان طور که به درختان و گل و گیاهان زیبا و پر طراوت حیاط نگاه می کنی، جرعه جرعه چای را سر می کشی.
چایت که تمام شد بلند می شوی تا استکان کمر باریک را به آشپزخانه برگردانی، از در چوبی که کنار پنجره های ارسی ایوان قرار دارد وارد اتاق می شوی، تلالو آینه کاری های اتاق چشمانت را خیره می کند، همان طور که به سمت آشپزخانه روانی ناخودآگاه چشمت به تصویری می افتد که درون آینه ی قدیمی روی طاقچه های سنتی پیدا شده، چند لحظه همان جا می ایستی و نگاهی به طاقچه ای که پر است از عکس های قدیمی می اندازی، طاقچه برایت به سان قابی از خاطره ها می شود و تو را به روزهای خوب بر می گرداند. به راستی چه چیزی این طاقچه ها را این قدر جذاب و زیبا می کرد؟ شاید همان سادگی و بی آلایشی شان، شاید هم همین که خیلی ساده در دل دیوار نشسته اند.
طاقچه هی سنتی ا حس و حال عجیبی داشتند، هر چه را می خواستی روی طاقچه ها پیدا می کردی، کلید خانه همیشه زیر پارچه های گل دوزی شده ای که روی طاقچه ها پهن بود قرار داشت، قرآن همیشه جای شان لبه رفیع طاقچه ها بود، رادیو ها هم همین طور، قاب عکس ها هم که عضو جدا نشدنی طاقچه ها بودند.
طاقچه های کاهگلی را گلدانی از گل های شعمدانی پر می کرد، عطرش چنان در همه جای خانه به مشام می رسید که گویی زندگی از سر همان طاقچه کاهگلی شروع می شد و به تک تک اجزای خانه نفوذ می کرد و روحت را تازه می کرد.
صندوقچه های کوچک یا ظروف سفالی قدیمی همیشه جای شان روی طاقچه های سنتی بود، آن ها را آن جا می گذاشتند تا همیشه به یاد نیاکانشان و یادگاری های باقی مانده از آن ها باشند. همین کار باعث می شد تا وقتی به اتاقی که پر از طاقچه بود وارد می شدی آن را مانند موزه ای در دل یک خانه قدیمی ببینی.
طاقچه های سنتی در همه جای خانه پیدا می شدند، اتاق، ایوان حتی در آشپزخانه. این طاقچه ها به فضایی مثل آشپزخانه حس و حالی جالب می بخشیدند. از در آشپزخانه که وارد می شدی دیواری پر از ظرف و ظروف مسی و روحی که با نظم و ترتیبی خاص کنار هم چیده شده اند جلوی رویت ظاهر می شد. طبقه بالای آن هم شیشه های ترشی و آبغوره و آبلبمو خود نمایی می کرد و چهره ای متفاوت با همه طاقچه ها پدید می آورد.
طاقچه های سنتی عضو جدا نشدنی خانه های ایرانی است و هر معماری که به اصالت طرح خود معتقد باشد هر جور که شده این عنصر را در طراحی دکوراسیون داخلی خانه خود استفاده می کند، مانند محمدرضا نیکبخت، معمار برجسته ایرانی که در طراحی دکوراسیون داخلی ویلای پارتکلا شاهکار معماری ایرانی در روستاهای مازندران، از آن استفاده کرده است. در جای جای این ویلا طاقچه های ایرانی ساده ای که با وسیله های دکوری اغلب چوبی تزیین شده است، به چشم می آید.
این روزها اما طاقچه ها، جای خود را به شلف ها داده اند، شلف هایی که طراحی های عجیب و متفاوتی دارند، اما هیچ کدام نمی توانند جای طاقچه ها را بگیرند و آن لطافت و زیبایی خاصی را که طاقچه ها به خانه می دادند را به فضای خانه های ایرانی برگردانند.
آیا در فضای داخلی خانه شما هم از این طاقچه های زیبا که با پارچه های ایرانی و گلدان های رنگارنگ تزیین شده اند یافت می شود؟ پس عکس آن را در بخش مشاوره دکوراسیون با چیدانه و دیگر دوستداران و همراهان به اشتراک بگذارید.
نویسنده : شمیم آقازاده | تحریریه چیدانه