شهرسازی یک تخصص بین رشته ای است و کارشناسان بسیاری در آن نقش دارند، طراحان محیطی، معماران و مهندسان عمران زیر نظر یک شهر ساز چیره دست و صاحب سبک می توانند تصویر مناسبی از شهر ارایه بدهند که این طرح در قشم که شهری میزبان است و ناگهان از جمعیت چون جزر و مد پُر و خالی می شود کم تر دیده میشود.
طراح شهری، بیش از هر چیز به شکل سه بعدی شهر بر اساس ایده جامع شهر که از سوی برنامه ریزان تهیه می شود، می پردازد و طراح محیط و منظر اجزای فضای شهری را طراحی می کند.
طراح صنعتی به مبلمان شهری، مجسمه ساز به احجام سه بعدی و طراح گرافیک به رنگ، سطح و علایم گرافیکی می پردازد که این گروه، اغلب زیر نظر یک معمار با مهارت های طراحی شهری کار می کنند.
در این میان برای آنکه یک فضای شهری، خوب از آب و گِل دربیاید باید دارای طرح پایدار باشد و موجبات بهبود شرایط زیستی ساکنانش را فراهم آورد.
مشاهده بیشتر
شهرهای قرون وسطای اروپا و شهرهای سنتی در مشرق زمین، نمونه های عالی از شهرهای پایدار هستند که چرخه تولید و مصرف در آنها مبتنی بر روابط متعادل طبیعی بین مرزهاست.
طراحی منظر در تاریخ اروپا به واسطه شرایط اقلیمی آن بیش از هر چیز بر مبنای گل و گیاه شکل گرفته است و به دلیل جذابیتی که در آن سر سبزی وجود دارد تبدیل به یک شیوه فراگیر شده و توسط همه مسوولین شهری به عنوان راه حلی مناسب و گاه بسیار گزاف پذیرفته شده است.
حتی در شهرهای بسیار گرم و خشک در شرق و بسیار سرد در شمال کُره زمین که گیاهان به دشواری رشد و زندگی می کنند، بیشتر طرح های فضای شهری مبتنی بر فضای سبز است.
این نهضت فکری به قدری قوی است که بیشتر مردم (وحتی طراحان) فکر می کنند طراحی منظر مساوی با طراحی فضای سبز است.
اکنون، دوران طراحی شهری با زور (طرح های سرد مهندسان مشاور) سرآمده است و در بیشتر کتاب های شهر سازی، آرای مردم به عنوان مالکان اصلی شهر نقش مهمی را در طراحی ایفا می کند.
شهر، دیگر یک طرح جامع درندشت با میدان ها و کمربندی های بزرگ نیست، بلکه شهر مجموعه ای از فضاهای خُرد مقیاس است که مردم در آن می لولند و از یکدیگر چیزها می آموزند.
امروز شهر مجموعه دلنشین از خاطره های کوچک از چشم اندازهاست و در شهر جدید پیاده روها نقش اصلی را بازی می کنند و سواره است که باید خود را با پیاده وفق دهد و ایمنی در همه جای شهر وجود دارد.
«رم کولهاس» معمار هلندی چند سال پیش ایده جالبی را در طراحی شهری مطرح کرد که نامش را طراحی «فضاهای پرت» نهاد.
او در این ایده مطرح می کند که اجزای هر چند بسیار کوچک شهر در جمع تاثیر خود را بر خاطره مخاطب می گذارند و بنابر این باید به اجزای کوچک شهر رسیدگی کرد.
فضاهای زیرپله ها و پل ها، پشت دیواره ها، بالای سنگ چین ها، بین دو قطعه زمین، اطراف یک ساختمان متروک و مانند آن، نمونه هایی از این دست فضاها هستند که در عین حال می توانند محل تجلی ایده هایی هیجان انگیز برای طراحان باشند.
شهرهای ایرانی امروز به خاطر قوانین تفکیک و سندهای مالکیت، دو بعدنی اند؛ شخص با خریدن یک قطعه زمین، مالک آن تا ارتفاع بی نهایت است.
به همین دلیل شهر در ایران در ذهن مسوولان شهری معنایی دو بعدی دارد و کف (پلان) آن بیش از هر چیز دیگری مورد توجه و اصلاح قرار می گیرد، در این تفکر، شهر عبارت است از سطح خیابان ها و گذرها، سطحی که در اختیار مسوولان قرار دارد و اغلب از کیفیتی قابل تحمل برخوردار است.
ساکنان یک شهر به دلیل روزمره گی و نیاز اقتصادی فرصتی برای نقد شهر ندارند اما اوضاع از نگاه دیگران به گونه ای دیگر است؛ آنها با فراغ بال و بدون داشتن هیچ گونه حس تعلق و خاطره از زمان کودکی، شهر را به چالش می کشند و آن را تمجید یا تقبیح می کنند.
نمای شهر از اهمیت زیادی برخوردار است، بیننده با ورود به ساختمان ها یا گذر در موازات نماها، چه در هنگام رانندگی و چه در حال پیاده روی، یا سکون دست به تجربه و نقد آن می زند.
امروزه، در شهرهای درجه یک دنیا، مباحث بسیار پیچیده شده است. کار با محیط زیست یک فانتزی نیست بلکه تمام شئون شهر را در برگرفته است. شهر امروز در دایره ای به قُطر دهها کیلومتر بر گرداگرد خود، محیطی ناامن و تهدید کننده برای هزاران گونه گیاهی و جانوری متنوع است که به جز گونه های خاص، بقیه فرار را بر قرار ترجیح می دهند.
سیستم های نوین طراحی شهری بر محور انطباق و وفاق طبیعی با محیط جغرافیایی و براساس احترام به حقوق سایر مخلوقات است. با آنکه این نوع طراح ها در کوتاه مدت شیک و گران به نظر می آیند، در طول زمان بسیار اقتصادی هستند.
هر چند شیک بودن در نفس خود محکوم نیست. کسانی هستند که گمان می کنند لوکس بودن فضای شهری به معنای افزایش فاصله طبقاتی مردم است. حال آنکه فضای شهر یک فضای عمومی است و همگان می توانند به یک میزان از آن بهره برداری کنند و لذت ببرند.
طرح های کسل کننده شهری، تحت عنوان طرح های جامع، طرح های تفصیلی و طرح های هادی، هنوز راهی دراز تا کشف جایگاه حقیقی انسان در شهر دارند؛ طرح هایی که چهره بیشتر شهرهای ما را به کارگاه ساختمانی بزرگی شبیه کرده اند؛ طرح هایی که بر اساس دستورالعمل های گذشته ها و خاک خورده برخی دستگاه ها تهیه می شوند و نقش خلاقیت طراح را به کلی کنار گذاشته اند.
در سازمان های دولتی مباحثی چون جریمه تراکم، میزان پیش آمدگی مجاز، ابعاد نورگیر ساختمان ها، وام انبوه سازی، تعداد طبقات، گواهی پایان کار، عوارض نوسازی و چیزهایی از این دست، جای خود را به رسالت اصلی فضای شهر یعنی ایجاد بستری برای زندگی، رشد فکری، تجربه همگرایی، آموختن، آزمودن و دیگر مفاهیم والای انسانی داده اند.
در این میان، کیفیت فضای شهری که در نفس خود، شهر برای همه است قربانی همیشگی معرکه خواهد شد.
قشم امروزی شهری برای گذران زندگی مردم عادی نیست بلکه شهری میزبان است. شهری که به یکباره(مثلا در تعطیلات نوروزی) از جمعیت پر و ناگهان خالی می شود، همچون جزر و مد که از خود خرده ریزه های فراوانی را برجای می گذارد.
این پر و خالی شدن اگر به درستی هدایت نشود، می تواند به جای دمیدن حیات به شهر، آن را به یک زباله دانی بزرگ و گسترده تبدیل کند.
قشم شهری نیست که بر سر راه شاهراه باشد، ناشی از یک ناحیه صنعتی فعال باشد، یا به خاطر تولید دام و محصولات کشاورزی، جمعیت را به سوی خود کشانیده باشد. شهری است که معیشت عمده آن از زمان های قدیم خرده تجارت با دریاست و سایر پیشه ها بر پیرامون همین حرفه اند.
قشم اگر می خواهد به شهری قابل تحمل تبدیل شود نیاز مبرم به طراحی شهری دارد؛ طرحی که براساس اهداف منطقه آزاد و طراح جامع شکل گرفته باشد. شهری که در آن عناصر و فضاهای مهمی چون مناظر شهری، پاتوق ها، لبه ها، راهها، جاهای تاریخی، پدیده های طبیعی، زیرساخت ها و بسیار چیزهای دیگر پیش بینی شده باشد.
قشم با داشتن دریایی به این زیبایی و تپه های مشرف به شهر و دریا و دید به جزایر لارک و هرمز از یک پنجره شهری یا یک راه کناره با اسکله های کوچک تفریحی برخوردار نیست، حتی یک پس زمینه مناسب برای گرفتن عکس یادگاری ندارد. حال آنکه چنین شهری محصور در دریا باید برای گردشگران و مهمانان جذاب باشد.
در عین حال، شهر قشم دارای جذابیت هایی است که اگر به درستی ساماندهی شود میتوان به آینده سیمای شهر امید داشت. ساختار اصلی شهر در زمان های قدیم حول محور بازار سنتی شکل گرفته بود و با تاسیس منطقه آزاد قشم به سرعت رو به رشد به طرف جنوب نهاد چرا که با موانع توپوگرافی کمتری مواجه بود و امکان گسترش بیشتری داشت.
شهر قشم در حال حاضر دارای یک استخوان بندی اصلی است که از میدان پاسداران آغاز و به پارک ساحلی زیتون ختم می شود. تعریف فضایی شهر قشم حول این استخوان بندی است که شکل گرفته و به همین دلیل احساس قشم یک احساس خطی است.
شهر قشم بی آنکه نظری به ظرافت های محیطش از جمله قلعه پرتغالی ها، بافت سنتی، مساجد اهل تسن و تشیع، آثار تمدن های باستانی در بلندی های شهر، ساحل زیبا و طولانی که می تواند رانندگی و پیاده روی را به گردشگران هدیه کند، ساخته شده است شهری سه نبش که می توانست و می تواند بسیار زیبا باشد!
منبع: ایرنا