شاید روزی که مردی از مَلاکهای بزرگ تهران، چشمش به آپارتمان چهارطبقهای در خیابان آبان افتاد، هیچکس فکرش را هم نمیکرد که اصرار او برای خرید یک آپارتمان هشت واحدی به ساخت شهرکی مدرن و بزرگ برسد؛ شهرکی که حالا بر سر تغییر نامش جدل است.
در خاطرات رحمان گلزار شبستری، معمار ایرانی آمده که بعد از سالها کار، وقتی در زمینی 400متری آپارتمانی کوچک بنا کرده و خواسته تا با خانوادهاش در آن ساکن شود، یکی از ملاکان بزرگ پیش او آمده و طالب خرید آپارتمانش شده. گلزار ابتدا زیربار نرفت اما درنهایت به فروش خانهاش از قرار 800هزار تومان پول نقد و زمینی با متراژ 100هزار مترمربع به ارزش 200هزار تومان راضی شد، زمینی در غرب پایتخت.
گلزار چشمش که به زمین 100هزار متر مربعی افتاد، فکری در سرش ریشه دواند؛ «شهرسازی». فکر آنقدر در ذهن گلزار پاگرفته بود که او را به فکر خرید زمینهای اطراف هم انداخت. گلزار در آمد و شدهای متعدد فهمیده بود که زمینی 450هزار مترمربعی درست مقابل زمین خودش هست که مال نظامالسلطنه مافی از رجال سیاسی ایران است. نظامالسلطنه مافی که ساکن پاریس بود از طریق پیشکارش در ایران نیت گلزار را خواند، درنهایت در دیدار حضوری و بعد از اینکه گلزار ارزش واقعی زمین را به او گفت و پیشنهاد خرید زمین به ارزش پنجمیلیون تومان را به او داد، نظامالسلطنه راضی شد.
به این ترتیب 100هزار مترمربع زمین قبلی گلزار با 450هزار مترمربع زمینی که تازه خریده بود، فکر شهرسازی را در ذهن معمار 40ساله ماندگار کرد. در کنار ایده شهرکسازی، فکر دیگری نیز در ذهن گلزار نشسته بود: «از همان موقع که زمین آنجا را دیدم، این اسم در ذهنم تداعی شد؛ هم تلفظ قرص و محکمی داشت، هم به پروژهام هویت میداد، هم اسم قدیمی یکی از شهرهای ایران است.» اک. با. تان، درنهایت در دهه50 ساخته شد.
مشاهده بیشتر
گفته بودند بعد از جان باختن «آرمان علیوردی» در حوادث اخیر، نام شهرک اکباتان تغییر میکند. اولینبار این خبر را علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای ششم شهر تهران به خبرنگاران داد و تعدادی از ساکنان اکباتان و کاربران شبکههای اجتماعی، آن را واکنشی در برابر اعتراضات اخیر در این شهرک دانستند. سخنگوی شورا در این باره گفته است: «پس از شهادت آرمان علیوردی، هزاران تماس با کمیسیون تعیین نام و کمیسیون فرهنگی شورای شهر برقرار شد و عمده مطالبات نیز تغییرنام شهرک اکباتان به شهرک آرمان بود.» سخنگوی شورای شهر تهران البته گفته بود، شورا نمیتواند ورودی به تغییرنام شهرکها داشته باشد: «چراکه هر شهرکی هیئتامنا دارد و براساس قانون، شورای شهر فقط میتواند در تغییرنام معابر، میادین، بوستانها و تاسیساتی که تحت پوشش مدیریت شهری است، وارد شود.»
او با اشاره به احساسات مردمی گفته بود، مدیریت شهری وظیفه دارد در حداقل زمان ممکن معبری مناسب در محل شهادت یا محل زندگی او تعیین کند: «روز شنبه (14 آبانماه) جلسه فوقالعاده کمیسیون نامگذاری است تا بتوانیم برای جلسه علنی روز یکشنبه تغییرنام را پیشنهاد دهیم.» صحبتهای نادعلی به همینجا ختم نشد و او در یک گفتوگوی تلفنی با یک برنامه تلویزیونی تاکید کرد: «فقط در یک روز، در کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورا و کمیسیون فرعی نامگذاری حدود شش تا هفت هزار تماس تلفنی داشتیم که این جدا از افرادی است که بهصورت حضوری مراجعه کردند و تغییرنام شهرک اکباتان به نام شهید بزرگوار را داشتند، ما توضیحاتی دادیم و براساس آن تصمیم گرفتیم.
اول اینکه شهرکها و شهرک اکباتان هیچکدام نامگذاری و تغییر نامشان با مدیریت شهری نیست.» نادعلی تاکید کرده بود: «درباره معابر که ما تصمیمگیری میکنیم، بررسیهایی انجام شده و دو خیابان توسط شهرداری منطقه 5 در این منطقه بررسی شده و اطلاعات آن به شورا رسیده است، هم نزدیک شهرک اکباتان، هم نزدیک محل زندگی شهید بزرگوار معبری دیده شده و قرار شد درباره هر یک از آنها تصمیمگیری شود، اقدامات استقرار بنا و المانها نیز برای احترام به این شهید بزرگوار صورت گیرد.» یکی از سایتهای خبری 10 آبانماه، به محض انتشار گفتوگوی تلفنی نادعلی محاسبه کرده بود که اگر تلفن کمیسیون 24ساعته هم زنگ خورده باشد و هر تماس هم دستکم یک دقیقه طول کشیده باشد، تعداد تماسهایی که سخنگوی شورای شهر تهران از آن یاد کرده، بیش از چهارشبانهروز زمان برده است.
سایتهای خبری نوشتهاند، آرمان علیوردی چهارم آبانماه در حوادث اخیر مجروح، سپس به بیمارستان منتقل شده و جان خود را از دست داده است. بعد از صحبتهای نادعلی و احتمال تغییرنام شهرک اکباتان، تصاویری در فضای مجازی دستبهدست شد. اسپریها، نام شهرک اکباتان را روی تابلوهای شهری بهنام شهرک شهید آرمان تغییر داده بودند. در تصویر دیگری نیز روی دیواری آجری، نام شهرک آرمان و شهرک اکباتان سابق نوشته شده است. اما آیا تغییرنام شهرک اکباتان با حدود 50هزار نفر جمعیت بهسادگی ممکن است؟
مریم فرمند، 34سال ساکن اکباتان بوده و فقط یکسال از این شهرک جدا افتاده است. میگوید، تنها تفریح کودکیاش لگو بازی بوده است: «با لگو ساختمانهای بزرگ میساختم، لبههای فرش را خیابان در نظر میگرفتم. پیادهرو میساختم و فضاهای سبز تعبیه میکردم. اینقدر به اکباتان و الگوی ساختش علاقه داشتم که شهرساز شدم. حتی الان هم که کارم طراحی فضای شهری است، وقتی میخواهم زمینی را طراحی کنم، اولینبار الگوی اکباتان در ذهنم ساخته میشود.»
روزنامه هممیهن در گزارشی مفصل از تلاشها برای تغییرنام مدرنترین شهرک ایران خبر داده. این مطلب به قلم سوگل دانائی، خبرنگار سرویس اجتماعی این روزنامه گردآوری شده است.
فرمند در میانه مکالمهاش چندباری به خاطرات جمعی و کودکیاش در اکباتان نقب میزند: «برای مایی که در اکباتان زندگی کردیم، این سبک زندگی پنجدقیقهای، اینکه میگویند با پنجدقیقه پیادهروی به همهچیز میرسی درست است. برای منی که سالها در اکباتان زندگی کردم، فضای پیاده بسیار اهمیت دارد.
من در کودکیام با پنجدقیقه پیادهروی به مدرسه میرسیدم، با پنجدقیقه پیادهروی به خانه میرسیدم، همیشه هم فضا امن بود.» صحبتهای فرمند، تداعیکننده صحبتهای گلزار شبستری، معمار شهرک اکباتان نیز است، او در مصاحبهای که سال 97 با روزنامه دنیای اقتصاد داشت، گفته بود که این شهرک برای اولینبار در دنیا 100درصد فضای سبز دارد و 100ساختمان: «شهرک اکباتان طوری طراحی شد که اگر یک خانم خانهدار میخواست خرید کند، نیاز نبود سوار ماشین شود و در ترافیک تهران بماند. حتی مدرسه را به گونهای جانمایی کردم که بچهها بتوانند بدون آنکه از خیابان عبور کنند، با عبور از فضای سبز به مدرسه بروند.»
فرمند میگوید، همین ویژگیهای اکباتان باعث شده تا ساکنان این منطقه نسبت به باقی محلهها یک احساس تمایزی پیدا کنند: «این تمایز و تفاوت هم اگر مثبت باشد اصلا مسئله بدی نیست زیرا ساکنان محله مشارکت اجتماعی بیشتری خواهند داشت.»
همین تفاوت و تمایز اکباتان نسبت به سایر مناطق باعث شده تا ساکنان عرقی به این منطقه داشته باشند، عرقی که حالا فرمند میگوید باعث ایجاد یک هویت در ساکنان شده است: «اگر بخواهم از جنبه یک ساکن اکباتان به شما بگویم، باید بگویم تغییرنام واقعا امکانپذیر نیست، زیرا این نام دقیقا به همان رگ و ریشههای مردم برمیگردد، اکباتان در میان مردم یک عرقی ایجاد کرده است. واژه شهرک اکباتان دنبال خودش یک هویت و سبک زندگی را میآورد، درنتیجه تغییرنام این شهرک نمیتواند بین مردم اکباتان به قولی مقبول واقع شود. آنها نسبت به آن واکنش نشان میدهند.»
او همچنین میگوید، تغییرنام این شهرک از منظر شهرسازی نیز نمیتواند اتفاق موثری باشد:«ما بهعنوان شهرساز بارها و بارها شاهد تغییر نامهای عجولانه، مناسبتی و اینچنینی بودیم و این تغییر نامها نتوانستند موثر باشند و در میان مردم جا بیفتند. این دقیقا به ریشههای ذهنی و خاطره جمعیای که آدمها از مکان و اسم آن مکان بهعنوان بخشی از خاطره جمعی دارند، باز میگردد. شما ببینید فردوس غرب اسمش به خیابان ناصر حجازی تغییر پیدا کرده است، شما گشتی در آن منطقه بزنید، ببینید چند نفر آنجا را به این اسم میشناسند؟
یا خیابان جردن، چند نفر از این خیابان در گفتوگوهای محاورهای خود بهنام خیابان آفریقا یا ماندلا یاد میکنند؟ گفتوگوهای محاورهای، زندگی واقعی مردم است، نه آن چیزی که روی کاغذ است. مثالهای زیادی از این تغییر نامها وجود دارد که برای مردم جا نیفتاد، مثل میدان توپخانه، میدان اعدام، بزرگراه رسالت، بزرگراه نیایش یا حتی خیابان نفت در میرداماد که نامش به مصدق تغییر کرد، اما هنوز به نام خیابان نفت معروف است؛ این برمیگردد به خاطره جمعی افراد از فضاهای شهری.»
فرمند از یکی از پژوهشهایی میگوید که در دوران کارشناسی انجام داده است؛ پژوهشی میدانی درباره اینکه نام تازه مکانها و فضاهای شهری تا چه اندازه میان مردم مقبول واقع میشوند؟ «من آن زمان شهر بابل را بررسی کردم، در شهر بابل میدانی وجود دارد به نام میدان شیر و خورشید که نامش اکنون میدان هلالاحمر است، از 50نفر ساکنان شهر بابل، اسم این میدان را پرسیده بودم، از این 50نفر، 40نفر میدان را بهنام میدان شیر و خورشید میشناختند، حتی آنها که اصلا قبل از انقلاب زندگی نکرده بودند و آن دوران را درک نکرده بودند. چون اینها خاطره جمعی است که سینه به سینه گشته است.» او میگوید، نامگذاریهای دستوری که در تقابل با خواست اکثریت نیز است، نمیتواند موفق باشد: «مگر اینکه این مکانها بتوانند شخصیت مجددی بسازند، مثل خیابان جمهوری، خیابان انقلاب، خیابان آزادی یا حتی خیابان ولیعصر.
ببینید نام خیابان ولیعصر در دوران طولانیای پهلوی بود، الان خیابان ولیعصر برای مردم مقبول است زیرا این نام جایگزین واژه پهلوی شده است؛ عنصری که در ذهن عامه مردم منفی تلقی میشد. در ثانی خیابان ولیعصر، اصل تبلور و فعالیتش بعد از انقلاب بود، به نوعی به ستون فقرات شهری تبدیل شده است. اما اکباتان هویتی مستقل دارد، صرفا یک مکان زندگی نیست و مردم نمیتوانند تغییرنام آن را بپذیرند.»
این اولینبار نیست که در حق شهرک اکباتان بیانصافی میشود؛ این را محمد ایرانمنش، مدرس دانشگاه که از ساکنان اکباتان است، میگوید. او که در پیادهرویهای روزمره خود در روزهای اخیر از ساکنان اکباتان درباره موافقت و عدم موافقتشان با تغییرنام شهرک اکباتان جویا شده است، میگوید: تمام کسانی که با آنها گفتوگو کردم با تغییرنام مخالفند. ایرانمنش درباره شهرک اکباتان و درخصوص اتفاقات دهههای اخیر این شهرک میگوید: «چون این شهرک خودگردان بود، شهرداری مدتها از ارائه خدمات به او امتناع میکرد، درحالیکه شهرکنشینان اکباتان نیز مانند باقی مردم شهر عوارض پرداخت میکردند. در اینجا بیمارستان تخصصی زنان و زایمان ساختند درحالیکه اکباتان اگر بیمارستان میخواست، نیاز به بیمارستان عمومی داشت و همین بیمارستان مشکلاتی برای چند بلوک ایجاد کرد و سبب نابسامانی و شلوغی برای ساکنان شد.
درنهایت هم مگامال بهصورت غیراصولی ساخته شد و مشکلات متعددی برای شهرکنشینان به همراه داشت.» او به تخریب محیطزیست بهنفع ساخت و سازهایی در شهرک اشاره میکند که هیچکدام مطلوب ساکنان نبوده و نیستند؛ اتفاقاتی که سبب اعتراض مردم در سال 95 مقابل دیوان عدالت اداری نیز شده است. ایرانمنش در توضیح تصاویری که ارسال میکند، مینویسد: «اکباتانیها یکبار در آن سال به دلیل تخریب بیرویه فضاها و زمینهای شهرک در مقابل دیوان عدالت تجمع کردند و خواستار اجرای احکام قانونی توسط شهرداری شدند.»
ایرانمنش با اشاره به مشکلات ایجادشده طی زمان برای شهرک اکباتان معتقد است، این تغییرنام هم میتواند در راستای اقدامات قبلی و یکدست کردن جمعیت مجموعهای باشد که به عقیده او قشر متوسطی هستند که هم دغدغهمند هستند، هم اهل فرهنگ و هنر.
کریم آسایش، کنشگر و پژوهشگر شهری اما از زاویه دیگری به موضوع تغییرنام شهرک اکباتان نگاه میکند و مبنای این طرح را سه بنیان اساسی میداند: «تفاوتگذاری ایدئولوژیک بین شهروندان، دوم تقابل با نقش و پیشینه سیاسی شهرک اکباتان و سوم تقابل با ساختار مدنی، اجتماعی و فرهنگی اکباتان بهعنوان نمادی از زیست شهر مدرن(نظام هیئتامنایی و دموکراسی محلهای، فرهنگ آلترناتیو جوانان نظیر گرافیتی و پارکور و موسیقی رپ، طبقه متوسط فرهنگی).»
او درباره ادعای عضو شورای شهر درباره تماسهای تلفنی هم میگوید: «این درخواست بر ایجاد تقابل علیه مردم مبتنی است، درواقع ما با الگویی از مدیریت شهری مواجه هستیم که خود را نه نماینده شهروندان که فقط نماینده چهاردرصد رأیدهندگان و یک الگوی زیست و فکر خاص میداند. همین الگو را در زمینههای دیگری هم شاهد هستیم که ازجمله میتوان به متعلق دانستن محلات به نمایندگان نهادهایی خاص (در نظامنامه مدیریت محله) اشاره کرد.»
الگویی که آسایش از آن حرف میزند، البته میتواند تبعات بدتری هم داشته باشد: «این الگو در مدیریت اکنون با اعتراضات جاری به بحران برخورده است، در مدیریت شهری نیز به شکلی وخیمتر دچار بحران میشود.» اما در 13بلوک اکباتان از پیشتر هم خانوادههای شهدا ساکنند. ربابه طایفه تبریزی، رئیس هیئتمدیره مرکزی اکباتان هم در این باره میگوید: «با احترام به خانواده محترم شهدا و از زاویه دید مدیریت شهرک، ما قریب به 100خانواده شهید داریم.»
«تنها نگرانیای که من در زندگی داشتم، این است که نکند، کارهایی که من داشتم، فکرهایی که من داشتم در زندگیم برای شهرک اکباتان بکنم، تغییر پیدا کند و مسیرش را گم کند. تنها تمنایی که از شما جوانان دارم این است که نگذارید هیچ سازمانی در دانهدانه کارهایی که ما در آنجا کردیم، دخالت ناروا داشته باشد.»
این جملات رحمان گلزار شبستری است. او در آخرین گفتوگوی ویدئوییاش که بعضی از آن بهعنوان وصیتنامهاش درباره اکباتان یاد میکنند، از جوانان خواستهای دارد. خواستهای درباره خانههایی که عمرشان 30ساله است و چندین و چند استاندارد جهانی دارند، مثلا اینکه در مقابل زلزله مقاومند یا آلودگی هوا در آنها نمیماند و مهمتر از همه اینها که فضایی کافی برای مشارکت جمعی مردم دارد.
اینکه تا چه اندازه خواستههای گلزار درباره عدمدخالت در شهرک برآورده میشود، هنوز بر کسی روشن نیست. نگرانیای که حالا بعد از خبر صورتجلسه امروز جلسه کمیسیون در بعضی از ساکنان شهرک ایجاد شده است. امروز 15 آبانماه قرار است صورتجلسه نامگذاری اماکن تازه بررسی شود، خبری که مشخص نکرده سرنوشت تغییرنام شهرک اکباتان چه میشود.