معماری میتواند نقش مهمی در آثار ترسناک بازی کند. در سینما، شیطانها همه توجه را به خود جلب میکنند، با این حال برخی از بهترین فیلمهای ترسناک از محیط و فضا به عنوان ابزار داستانگویی مشابه هیولاها و تبهکاران استفاده میکنند. برخی از این فیلمها کلاسیک هستند. بقیه نسبتا ناشناخته هستند. با این حال، چیزی که همه آنها را متحد میکند این است که آنها قصد دارند چیزی بیش از ترساندن ما انجام دهند. هدف آنها تحریک تفکر در مورد دنیای ساخته شدهای است که در آن زندگی میکنیم.
نام این سریال، برگرفته از رمان ترسناک و افسانهای شرلی جکسون؛ درباره گروهی است که در یک خانه قدیمی و مرموز تعطیلات تابستانی میگذرانند.
داستان هیل هاوس درباره یک زوج جوان و پنج فرزند نابالغشان است. فلاناگان، گارگردان این سریال، شرایطی مملو از ترس و وحشت ایجاد کرده است و از ابتدای سریال یک فضای بسیار مرموز و غیرعادی را به تصویر کشیده است.
خانهای که لوکیشن اصلی این فیلم است، معماری به سبک گوتیک دارد و کارگردان با همهی المانهای روشن و زیبای بکار رفته در طراحی صحنهها، بیننده را به این محیط فوقالعاده ناخوشایند و پر از دلهره میرساند؛ جایی که چهرههای سایهوار در آن پرسه میزنند، اما به نظر میاد این موضوع فقط در ذهن ساکنین این عمارت رخ میدهد.
مشاهده بیشتر
این سریال اقتباسی از یکی دیگر از کتاب های شرلی جکسون به همین نام باشد. خانه در این رمان پناهگاهی برای بازماندگان یک تراژدی شبحآور است که با نیمی از خانواده اعزام شده است.
خواهران مریکات و کنستانس بلکوود از خانه دور نمیشوند مبادا مورد تمسخر بچههای محله قرار بگیرند که نشان میدهد آنها مقصر مرگ خانوادهشان هستند و دیوارهای قلعهشان به آرامی اطرافشان فرو میریزد تا اینکه در نهایت آنها را رها میکنند.
اگرچه کارگردانی درو گدارد در ال رویال به طور گستردهای به عنوان یک نئو نوآر متمایل به لقب گرفته شده است، اما دارای عناصر ترسناک است و صحنه آن در هتلی که زمانی پر زرق و برق در مرز نوادا و کالیفرنیا بود، یکی از آنهاست.
مانند موفقیت قبلی او، کلبهای در جنگل در سال 2012، این فیلم را نیز در یک محیط منزوی می کند، جایی که همه چیز شروع به خراب شدن می کند.
در دهه 1960، هتل کمپینگ و نورپردازی شده با نئون بزرگ منطقهای شبیه برزخ را در دو حالت واقعی نشان میدهد، اما همچنین محیطی است که برای ایجاد تعادل بین کنجکاوی و پنهانکاری ایجاد شده است.
بازسازی فیلم کلاسیک و ترسناک Suspiria در سال 1977 توسط لوکا گوادانینو به شدت مورد انتظار بود و دلیل خوبی هم دارد. این فیلم با بازی داکوتا جانسون و تیلدا سوینتون، رویارویی یک جوان آمریکایی با یک گروه رقص جادوگری در آلمان دهه 1970 را دنبال میکند.
کارگردان در واقع یک ساختمان متروکه در شمال ایتالیا را تغییر داده و از آن به عنوان محل استودیوی رقص فیلم استفاده میکند.
توجه به جزئیات، همانطور که در نیویورک تایمز بیان شد، شگفتانگیز است، از جمله آشپزخانههای فرانکفورت فیلم، فرشهای سفارشی الهامگرفته از باهاوس و ماشینهای تحریر و تلفنهای دقیق عصر. استودیوهای رقص به ندرت به این زیبایی یا ترسناک به نظر میرسند.
پنیوایز که یک دلقک ترسناک است، هم در نسخه اصلی آن در سال 1986 و هم در نسخه بازسازی شده 2017، منبع اضطراب برای افراد بیشماری بوده است. با این حال، خانه او یک خانه تفریحی در حومه شهر است، از خود پنی وایز ترسناکتراست.
بازسازی با بازی بیل اسکارسگارد، لانه دلقک را در دو محیط تورنتو بازسازی کرد: نمای بیرونی آن در مجموعه ای در اوشاوا، انتاریو، فضای داخلی آن در خانه کرانفیلد، خانه ای میراثی در انتهای شرقی تورنتو.
فضای داخلی اقامتگاه که به دقت حفظ شده است، که به سال 1901 بازمی گردد، در بسیاری از تولیدات دیگر نیز نقش آفرینی کرده است، از جمله فیلم های علمی تخیلی Orphan Black و The Strain.
Ex Machina با بازی آلیشیا ویکاندر در نقش اندروید آوا که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، یک فیلم هیجانانگیز تکنولوژیکی است که به بررسی مرزها و زشتیهای هوش مصنوعی میپردازد.
پرسشهایی که فیلم پیرامون انسانیت، طبیعت و هنر دستساخته مطرح میکند به خوبی در محیطهای آن به تصویر کشیده میشود: خانهای بکر و مدرنیستی که گهگاه با پسر بچهها شکوفا میشود.
به نظر میرسد که آن خانه بسیار واقعی است: هتل منظره Juvet است، پروژه ای که توسط Jensen & Skovdin Architects در شمال نروژ طراحی شده است.
در اینجا، از لعاب کف تا سقف برای یادآوری و تمایز همزمان از دنیای طبیعی استفاده میشود، در حالی که مبلمان مدرن، قفسههای کتاب چوبی توکار و نمای چوبی منظم، نظمی ساخته دست بشر را نشان میدهد که بر طبیعت تحمیل شده است. به عبارت دیگر، این یک محیط عالی برای تحقیقات علمی تخیلی است.
The Nun اثر کورین هاردی، اسپین آف تصویر ترسناک The Conjuring 2 و جزئیات پس از خودکشی یک راهبه جوان رومانیایی را شرح میدهد. شرایط اسرارآمیز پیرامون مرگ او باعث میشود تیمی از واتیکان برای تحقیق فرستاده شود و در نهایت بینندگان را به سمت شیاطین، تسخیر و جنگیری سوق میدهد.
داستان فیلم در سال 1952 میگذرد، و بر این اساس، تهیهکنندگان آن تصمیم گرفتند از مکانهایی استفاده کنند که بیزمانی خاصی را در خود نشان میدادند، که برجستهترین آنها کاخ نئوکلاسیک پارلمان بخارست است که در یک صومعه خالی از سکنه قرار دارد.
همه فیلمهای لارس فون تریه باید با یک هشدار اخطاری همراه باشند و «خانهای که جک ساخت» نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مت دیلون در این فیلم نقش یک قاتل زنجیرهای را بازی میکند که یک مهندس معمار است. فون تریه با معمار بیارکه اینگلس، معمار دانمارکی تماس گرفت تا جلوه وحشتناکی را ایجاد کند که فیلم را به پایان می رساند. خانهای واقعی که از اجساد یخ زده ساخته شده است.
اینگلس، یکی از طرفداران بزرگ فون تریه است با هیجانزدگی درباره این اثر میگوید: «این ترسناکترین اثریست که تا به حال با در آن کار خواهم کرد.»