Chidaneh.com placeholder image

آب‌انبار رفت، ما ماندیم و دیگر نخندیدیم!

قبل از لوله‌کشی آب و سدسازی‌های امروزی برای نگهداری آب حاصل از بارش فصل بارانی سال راهکارهای متفاوتی بود که مهم‌ترین آن آب‌انبار بود و به علت اهمیتشان، بناهای مهم شهر را در کنار آب‌نبارها می‌ساختند. بر اساس نخستین نقشه اصولی تهران در دوره ناصرالدین شاه، در جنوب شرقی تهران با فاصله کمی از دروازه شاه عبدالعظیم و مجاورت شرقی راسته اصلی بازار در درون محله چاله‌میدان، آب انبار سید اسماعیل معروف به سِد اسمال قرار داشت.

آب‌انبار یک تکه از مجموعه بزرگ سد اسمال است که شامل امامزاده، بازار، آب انبار، مسجد و مدرسه است و سنگ بنای هسته اصلی آن به دوره تیموریان برمی‌گردد. با توجه به این سند، عنوان قدیمی‌ترین بنای شهر تهران به امامزاده سد اسمال می‌رسد.

جوکر
سرویس خواب بالسا

تاریخ آب‌انبار اما داستان پیچیده‌تری دارد. طبق نوشته کتاب عهد ناصری، تاریخ این بنا به دوره سلجوقیان رسیده، در دوره صفویه مرمت شده و در گذر زمان گرد فراموشی به رویش نشست. آب‌انبار صرف نظر از تاریخش بر پایه آب انبارهای قبلی دوباره ساخته می‌شود. 

پیش از ساخت آب‌انبار، بیشتر این اراضی به محل تجمیع زباله‌ها تبدیل شده بود اما ساخت آب‌انبار و بازار سد اسمال این قسمت را به یک قطب قدرتمند تبدیل می‌کند. آب‌انبار سد اسمال یکی از بزرگترین آب‌انبارهای تهران بود که با 43 پله و ستون‌های بی‌شمارش عمقی برابر با ده متر و حجمی بیشتر از 11هزار متر مکعب داشت.

اما ویژگی معروف این آب‌انبار خنک بودنش حتی در اوج تابستان بود. این خنکی نیز به دلیل فرم خاص ایزولاسیون و عایق‌کاری آب‌انبار هست که به اندازه یک چارک سرب مذاب در کف آب انبار اندود شده بود و این سرب منهای مسائل بهداشتی که در اثر مرور زمان ممکن بود در آب ایجاد کند، یکی از دلایلی بود که خنکای آب موجود در انبار حفظ شود تا جایی که این آب را به به آب چشمه ساران دربند و توچال تشبیه کرده بودند و بخاطر جریان هوایی که از روی این آب خنک رد میشد، هوای آب‌انبار نیز به هوای توچال و دربند تشبیه می‌شد.

مساله بهداشت به خصوص در اواخر دوره قاجار، به خصوص بعد از قحطی بزرگ بسیار پررنگ شد و آب آشامیدنی از مهم‌ترین علل بیماری مردم شهر تهران شد. آب لوله‌کشی شهر تهران در دوره قوام‌السلطنه در سال 1326 به یک شرکت انگلیسی واگذار شد. اما تا سال‌های بعد حتی تا اواسط دهه 30 هنوز بخشی از آب شرب شهر تهران توسط گاری‌های آب‌بر به شکلی تامین می‌شد و آب قنات را به درِ خانه‌ها می‌آوردند اما کم کم از اوایل قرن جاری خورشیدی، سازوکارهای سنتی و باستانی رساندن آب به مردم شهر یا روستا به تدریج تغییر کرد و همین مساله باعث شد کارکرد آب‌انبار سد اسمال به تدریج عوض و دوباره متروک شود.

آب‌انبار که متروک شد بعدها به مکانی برای جنایت و پنهان کردن اجساد تبدیل شد تا اینکه با نظارت اوقاف در سال 1348 این بنا در اختیار حاج حسن آقاجانی (گلابگیر) قرار می‌گیرد و او طی فرآیند بازسازی این مکان را به یک قهوه‌خانه سنتی تبدیل می‌کند. در اواخر دهه چهل، توجه و بازگشت به فضاهای تاریخی باب شد و به نوعی بناهای قدیمی به فضاهای امروزی تبدیل می‌‍شد که مورد توجه قشر روشنفکر قرار می‌گرفت. 

ایده‌های خاص حاج حسن گلابگیر با چیدمان خاصِ کلکسیونی از وسایل عتیقه، فضاهای جذابی را برای مشتریان به ارمغان آورده بود. مجموعه‌ای از تابلوهای درجه یک حاج حسن گلابگیر نیز مشهور بود و به فضای رستوران جلوه ویژه‌ای داده بود. این فضا میزبان مشتریان خاص خود بود؛ بیشتر پاتوق توریست‌ها و گاهی نیز فوتبالیست‌ها. همچنین سرو مشروبات الکلی نیز در این مکان ممنوع بود. 

در سال 1354 مهمانی‌ای در قهوه‌خانه که حالا به موزه آب‌انبار معروف شده بود، برگزار شد. جمعی از ورزشکاران مِن جمله بازیکنان تاج و پرسپولیس مهمان ضیافتی بودند که به «آبگوشت پارتی» معروف شد. ماجرای عکس مشترک حسن روشن با پوری بنایی هم از داستان‌های جنجالی آن روزها شد.

حسن روشن و پوری بنائی

آب انبار مثل خیلی از رستوران‌ها میزبان مراسمی نظیر تولد و عروسی بود. مراسمی همراه با سیاه‌‍‌بازی، روحوضی و تئاتر. همچنین ویژه بودن فضای قهوه‌خانه، آن را به مکانی محبوب برای لوکیشن‌های سینمایی تبدیل کرده بود. 

اما این رفت آمدها چه تاثیری روی محله می‌گذاشت؟ خب در آن مقطع زمانی، رجعت به گذشته یک کانسپت روشنفکری محسوب می‌شد و آدم‌های آوانگارد، گذشته را به نوعی پرزنت می‌کردند و گذر اتومبیل‌های آخرین مدل و افراد مشهور به فضای محل جلوه ویژه‌ای بخشید و منطقه چاله‌میدان و سید اسماعیل به مکان ویژه‌تری تبدیل شد.

اما عمر قهوه‌خانه به ده سال نرسید. یک سال پس از انقلاب به دلیل اختلاف با دارایی جمع شد. پس از بازپس‌گیری ملک توسط حاج حسن گلابگیر او دیگر حالی برای ادامه دادن نداشت. حالا نیز به بهشتی برای سارقان تبدیل شده و دیگر خبری از رنگین کمانِ درخشان بازار تهران نیست.

داستانی که روایت شد، خوانشی بود از قسمت بیست و ششم «رادیو نیست» که به ماجراهای یکی از پاتوق‌های خانوادگی و توریستی قدیم پرداخته بود. این مطلب به صورت سریالی منتشر خواهد شد و در ادامه به سراغ مکان‌هایی خواهیم رفت که از دیده‌ها محو شدند اما در دل‌ها جاویدانند.

متخصصان چیدانه

مشاهده بیشتر

دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه