نشانهشناسی در هنر به طور عام و در سینما به طور خاص، مانند یک مترجم میتواند ما را به افکارها و عقاید فیلمساز نزدیک کند. شاید هنگام تماشای یک فیلم از خود یا اطرافیانتان بپرسید: منظور کارگردان از این دیالوگ چه بود؟ چرا این کاراکتر شخصیت قابل درک و شفافی ندارد؟ چه لزومی داشت تا آن اتفاق خاص در فیلم رخ بدهد؟ نشانهشناسی به مای مخاطب کمک میکند تا هرچه بیشتر زوایای پنهان فیلم را کشف کنیم، درست مثل یک ماجراجویی هیجانانگیز! مدل طراحی صحنه و دکوراسیون، انتخاب لوکیشنها، نوع نورپردازی و … از همان نشانههایی هستند که اگر روی آن تمرکز کنید میتوانید به بیننده حرفهایتری تبدیل شوید. این روزها که اتفاقات متفاوتی را در جامعه تجربه میکنیم به سراغ فیلم سیاسی-اجتماعی «پارتی» رفتهایم تا دکوراسیون و فضای آن را تحلیل و بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
ساخت و اکران هر فیلمی که رنگ و بویی از سیاست دارد مسلما با مشکلات فراوانی همراه خواهد شد. با این حال سامان مقدم در سال 1379 تصمیم گرفت پروژه ساختن یک فیلم سیاسی-اجتماعی به نام «پارتی» را رقم بزند و دردسرهای ناشی از آن را نیز به جان بخرد. در آن سالها که تمامی رسانهها در دست حزب اصولگرا بود و همه اخبار و اطلاعات مطابق با سلایق این گروه منتشر میشد تنها راه ارتباطی مردم با جریان اصلاحطلب روزنامهها و نشریات بودند. هرچند این مقاله قرار است حول محور معماری و دکوراسیون بچرخد اما بد نیست با کسب یکسری اطلاعات تاریخی بتوانیم فضای حاکم بر فیلم و نوع طراحی صحنه آن را بهتر درک کنیم.
فیلم با این جمله آغاز میشود: «تقدیم به آنهایی که سنگ را برای بنای آزادی به دوش میکشند نه برای بنای مقبره». پس از همان ابتدا جهتگیری تولیدکنندگان فیلم مشخص میشود. یکی از نمودهای آزادی در سال 1376 تا 1380 در عرصه مطبوعات بود (فیلم پارتی محصول سال 1379 است). در آن زمان به دلیل اینکه مفهوم آزادی بیان در جامعه گسترش بیشتری یافته بود روز به روز بر تعداد مطبوعات اصلاحطلب افزوده میشد، این در حالی بود که این اتفاق اصلا به مذاق اصولگراها خوش نمیآمد و همین مساله باعث ایجاد اختلاف و خشونت میشد. درست مانند آنچه که در داستان فیلم پارتی اتفاق میافتد. اصولگرایان تندرو با بهانه «ارشاد کردن» جلوی پای حقیقت سنگ میاندازند تا منافع خودشان آسیبی نبیند و در این مسیر از هیچ ستم و خشونتی فروگذار نمیکنند. تا اینکه در نهایت مرگ امین حقی یعنی مرگ «حقیقت» را رقم میزنند و پای مرگنامه او اینچنین مینویسند: «ارشاد شد!»
رزمندهای به نام امین حقی (علی مصفا) که پس از جنگ مدیر مسئول نشریه «ندای آزادی» شده است تصمیم میگیرد تا خاطرات ضدجنگ برادر شهیدش را که یکی از فرماندهان جنگ بوده است چاپ کند. اما افرادی که تنها سایه مبهمی از آنها را در فیلم میبینیم سعی میکنند او را تحت فشار بگذارند و اجازه ندهند آن دستنوشتهها چاپ شود. آنها به جرم بیاحترامی به جایگاه شهید و دروغین خواندن آن خاطرات امین حقی را روانه زندان میکنند، اما در نهایت اکبر حقی که در فیلم نمادی از قشر اصولگرایان است و تلاش میکند تا به عنوان کاندیدا به مجلس راه پیدا کند او را از زندان آزاد میکند.
مشاهده بیشتر
نویسنده و کارگردان
تهیهکننده
طراح صحنه
بازیگران
اینجا خانه دونفره و دوقطبی امین حقی و دوستش «آزاد» است. امین شخصیتی جدی و روشنگر دارد و آزاد جوانتر و بهروزتر است. جالب است بدانید که اسم «آزاد» برای این شخصیت چیزهای جالبی را به ما میگوید.
اما چرا گفتیم خانه دوقطبی است؟ امین و آزاد دو شخصیت متفاوت و مجزا از یکدیگر دارند و بنا به دلایلی در یک خانه زندگی میکنند، به همین دلیل دکوراسیون و طراحی صحنه خانه به دو بخش تقسیم میشود: دکوراسیون مربوط به امین که پر از میزهای مختلف و کتابخانه و دفتر و مجله بوده و دکوراسیون مربوط به آزاد که شامل تابلوهای مدرنتر، مبلمان راحتی و به طور کل فضایی جوانانهتر است.
امین سردبیر یک نشریه اصلاحطلب است، او که خودش قبلا رزمنده بوده پس از جنگ به جریان اصلاحطلبی پیوسته و به شدت طرفدار آزادی بیان است، حتی اسم نشریهاش را هم «ندای آزادی» نام نهاده و این خود گویای اندیشههای والای اوست. کارگردان امین را شخصیتی باسواد و متفکر، تاریخدان، عمیق و مفهومگرا به مخاطب معرفی میکند. این دکوراسیون که بازتاب جالبی از شخصیت یک رزمنده آزادیخواه است دو ویژگی بارز دارد: یکی کتابخانههای کوچک و بزرگی که در جای جای خانه دیده میشوند و این مساله نشان از آگاهی و سواد و روشنفکری این شخصیت دارد، و دیگری تابلوهای دیواری مفهومی که از بعضی از آنها دو عدد در خانه وجود دارد و در سکانسهای مختلف از زوایای مختلفی دیده میشوند و احتمالا به نوعی تاکید بر مفهوم آن وجود دارد. مانند این قاب قرمزرنگ که در عکسها میبینید، که آدمک داخل آن از مرحله سکوت به مرحله فریاد و بصیرت رسیده است. برای یک مطبوعاتی «تصویر» اهمیت ویژهای دارد، او به خوبی میداند که مردم ابتدا عکس را میبینند، بعد تیتر را میخوانند و سپس به سراغ مطلب میروند، درواقع تصویر و عکس زبانی میشود برای بیان موضع و گرایش یک فرد یا یک مجموعه.
در سالن پذیرایی خانه تابلوهای دیگری از طهران قدیم به چشم میخورد، همچنین عکسهایی از اعضای خانواده نیز روی دیوار نصب شده است که نشاندهنده اهمیت جایگاه خانواده برای امین است. او عکس برادر شهیدش را در بهترین نقطه خانه نصب کرده و این نشان میدهد که برادر به حدی برای او عزیز است که اتهام سواستفاده از دستنوشتههای بجامانده از او توسط امین خودبخود در ذهن بیننده منتفی میشود. پردههای کرکرهای فلزی که دورتادور پذیرایی نصب شده است حس و حال خانه را اداریتر و رسمیتر جلوه میدهد.
در این میان نورپردازی خانه نیز به شکل جالبی طراحی شده، امین و آزاد در خانهای زندگی میکنند که نشان زیادی از نور و روشنی در آن وجود ندارد و فضا با آباژورها و چراغهای محدود تا حدی روشن میشود. در تمام فیلم این فضای نسبتا تاریک توی ذوق بیننده میزند اما باید بدانیم که این فضاسازی هم دلیل خودش را دارد: حقیقت و آزادگی در این دوره از تاریخ گرفتار تنگنا و تاریکی هستند و تنها روزنههای کوچکی از امید و روشنگری بر چهره آنها تابیده است، روزنههایی که برخی دستها میخواهند آن را نیز مسدود کنند.
در سکانسهایی از فیلم خانه علی، همکار امین نیز به چشم میخورد. این فضای محدود که جای زیادی برای مانور ندارد یک کتابخانه نسبتا بزرگ را در خود جا داده و مابقی فضا را تابلوهای بزرگ و مفهومی اشغال کردهاند. تابلوهایی مشوش از فریاد، زندان و انسانهای اسیر و دربند. این سبک طراحی صحنه و در کنار هم قرار دادن این المانها ذهن ما را به سمت شخصیت علی هدایت میکند: مردی کتابخوان، دغدغهمدار، جستجوگر، آزاداندیش و انتقادی.
مطالب پیشنهادی چیدانه: