Chidaneh.com placeholder image

هفت دکور خاطره‌انگیز و ماندگار در سینمای ایران

در سال 1379 در چهارمین جشن بزرگ سینمای ایران و همزمان با بزرگداشت صدمین سال ورود سینما به ایران بود که 21 شهریور ماه به عنوان «روز ملی سینما» شناخته شد و هر سال جشن خانه سینما در این روز برگزار می شود و 21 شهریور ماه به عنوان روزی نمادین وارد تقویم شد.

در این مطلب به سراغ چند لوکیشن خاطره‌انگیز سینمای ایران رفتیم. با ما همراه باشید.

سرویس خواب بالسا
سرویس خواب بالسا

در امتداد شب 

پروانه با بازی گوگوش خواننده و ستاره مشهور سینماست، پس از یک ازدواج ناموفق با مردی به نام کاوه با جوان محصلی به نام بابک (سعید کنگرانی)، که به سرطان خون مبتلاست رابطه عاطفی برقرار می‌کند. بابک که شیفته پروانه است، علاقه خود را به او نشان می‌دهد. آن دو با هم آشنا می‌شوند و مدتی را با هم می‌گذرانند. وقتی پروانه از طریق مادر بابک از بیماری بابک با خبر می‌شود تصمیم می‌گیرد او را برای معالجه به خارج ببرد. در لحظه ای که آن دو سوار هواپیما شده‌اند بابک در کنار پروانه جان می‌دهد.

کندو

ابی (بهروز وثوقی) و آقاحسینی (داود رشیدی) پس از آزادی از زندان، وسط راه از هم جدا می‌شوند. او پس از پرسه زدن در شهر، دوباره آقاحسینی را در محله‌ای بدنام ملاقات می‌کند. معلوم می‌شود آقاحسینی که قصد رفتن به جنوب را داشته، از تصمیم خود منصرف شده‌است. ابی و آقاحسینی در یک قهوه‌خانه مستقر می‌شوند که صاحبش آدم کثیفی است و به خاطر منافعش تن به هر کاری می‌دهد.

آقاحسینی پس از برنده شدن در بازی «تُرنا» حکم می‌کند که ابی از خیابان لاله‌زار تا پل تجریش، بدون پول، به کافه‌ها و رستوران‌ها سر بزند و غذا و مشروب مفتی بخورد. آقا مصطفی (جلال پیشوائیان) معتقد است که ابی از عهده این کار برنمی‌آید و سرِ همین موضوع با آقاحسینی شرط می‌بندد. این دو، در حالی ماجرای ابی را زیر نظر دارند که مصطفی با تعدادی از کافه‌ها توافق کرده و از این طریق می‌خواهد ابی را از اجرای کامل تصمیمش بازدارد تا شرط را ببرد. ابی پس از آگاهی از این موضوع برمی‌آشوبد و تغییر مسیر می‌دهد. به این ترتیب از هفت کافه می‌گذرد و بر اثر کتک‌هایی که خورده آش‌ولاش به وعده‌گاه می‌رسد. آقاحسینی، آقا مصطفی و همراهان، پیکر نیمه‌جان ابی را به قهوه‌خانه می‌رسانند. صاحب قهوه‌خانه پلیس را در جریان می‌گذارد. موقع دستگیری ابی، آقاحسینی صاحب قهوه‌خانه را با چاقو زخمی می‌کند و بار دیگر همراه ابی به چنگ مأموران می‌افتد و راهی زندان می‌شود.

قرمز

هستی با بازی هدیه تهرانی زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوانی متمول به نام ناصر ملک (محمدرضا فروتن) ازدواج کرده‌است. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک می‌زند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم می‌گیرد از شغل مورد علاقه اش (پرستاری) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمی‌شود. ناصر حتی تحمل نمی‌کند که هستی را در حال صحبت با تلفن، یا در خیابان در حال خرید ببیند و به ضرب و شتم او می‌پردازد.

هستی که دیگر طاقت تحمل ندارد، از دادگاه درخواست طلاق می‌کند و قاضی به رغم اظهار عشق ناصر از او می‌خواهد به پزشکی قانونی برود تا وضعیت روانی اش مورد بررسی قرار گیرد. هستی بار دیگر سر کار خود برمی‌گردد، اما در می‌یابد ناصر، طلا دختر هستی را برداشته و به خانه پدری خود برده‌است و اکنون از او می‌خواهد برای صرف شام به آنجا برود. هستی به همراه یک زوج خبرنگار که در رفت و آمدهایش به دادگاه با آنها آشنا شده بود به محل خانه پدری همسرش می‌رود. غافل از اینکه ناصر و خواهرش در کمین او نشسته‌اند…

ضیافت

داستان چند جوان را روایت می‌کند که در آخرین روز تحصیل در یک کافه صمیمی قرار می‌گذارند که 7 سال بعد همدیگر را همین‌جا ملاقات کنند. در این فاصله انقلاب به پیروزی رسیده و شرایط کشور کاملاً تغییر می‌کند. در روز موعود، رفقا یک بار دیگر در همان کافه نوستالژیک دور هم جمع می‌شوند در حالی‌ که شرایط کاملاً متفاوتی نسبت به گذشته دارند و به‌تدریج درگیر ماجرایی پیچیده می‌شوند.

اجاره‌نشین‌ها

یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران که مالکش در گذشته بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستاجرها را مباشر مالک درگذشته که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته و قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی ملک را تصاحب کند. آپارتمان فرسوده و نیازمند تعمیرات اساسی است ولی عباس آقا (مباشر مالک درگذشته با بازی عزت الله انتظامی) نه خود وظیفه تعمیرات را به عهده می‌گیرد و نه به دیگر ساکنان اجازه انجام این کار را می‌دهد. 

در این ساختمان هر یک از ساکنان به دنبال به کرسی نشاندن حرف و نظر خود هستند و این امکان تفاهم بر سر چگونگی تأمین هزینه‌های تعمیرات را از بین می‌برد، تا این که عباس آقا به توصیه مادرش (با بازی حمیده خیرآبادی) مجلس شامی تدارک می‌بیند و می‌پذیرد که با مشارکت همه ساکنان هزینه تعمیرات تأمین شود، اما فردای آن روز این توافق با توصیه‌های غلام ترکه‌ای به عباس آقا بر هم می‌خورد و کار تعمیرات ساختمان همچنان بر زمین می‌ماند تا این که در شبی بارانی منبع آب بزرگ ساختمان سقوط می‌کند و کل ساختمان فرو می‌ریزد، روز بعد ماموران شهرداری به اجاره‌نشین‌ها اعلام می‌کنند که این ملک به شکل قسطی به آن‌ها واگذار می‌شود.

گوزن‌ها

مرد تحت تعقیبی به نام قدرت(فرامرز قریبیان) پس از سرقت مسلحانه از بانک، خود را به دوستش سید رسول (بهروز وثوقی) می‌رساند. سید مردی معتاد است و همسرش فاطمه بازیگر تماشاخانه است. سید با کمک معنوی قدرت به خودش می‌آد. ابتدا در مقابل مزاحم فاطمه و سپس صاحب خانه می‌ایستد و سپس هروئین فروشی که او را به اعتیاد کشانده از پا درمی‌آورد. پلیس رد قدرت را در خانه سید می‌یابد و هر دو به دست پلیس کشته می‌شوند. دیالوگ‌های قهرمانانه سید و قدرت در خانه سید این خانه را تبدیل یکی از ماندگارترین لوکیشن‌های سینمای ایران کرده است.

ابد و یک روز

این فیلم روایتگر خانواده‌ای است که درگیر مشکلات مختلفی همچون اعتیاد، فقر، بیکاری و مشکلات خانوادگی هستند. از همه مهم‌تر، روابط عاطفی میان اعضای خانواده است. به دنبال رهایی از این مشکلات، داستان‌هایی در حین تدارک دیدن مراسم عروسیِ سمیه (پریناز ایزدیار) شکل می‌گیرد که منجر به اتفاقات و تغییراتی در رابطه افراد خانواده می‌شود. تمام این اتفاقات در یکخانه قدیمی در جنوب شهر رخ می‌دهد. نزاع محسن (نوید محمدزاده) و مرتضی (پیمان معادی) بر سر ازدواج سمیه در حیاط خانه از لحظاتی‌ست که در حافظه تاریخی سینمای ایران ثبت می‌شود.


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه