Chidaneh.com placeholder image

طراحی صحنه سریال «خون سرد»؛ تصویری از شکنجه‌گاه یک قاتل زنجیره‌ای

این روزها شاهد پخش سریالی بحث‌برانگیز هستیم که در وانفسای فقدان ژانر پلیسی در میان سریال‌های شبکه نمایش خانگی توانسته سر و صدا و جریانات رسانه‌ای زیادی به راه بیندازد و نظرها را به خود جلب کند. امیرحسین ترابی که با فیلم سینمایی هزارتو توانست در مقام کارگردانی خودی نشان بدهد این بار تصمیم گرفته است در زمینه سریال‌سازی خودش را محک بزند و از قضا دست روی موضوعی گذاشته که کمتر کارگردانی به سراغ آن می‌رود. ژانر جنایی در سینمای ما آنطور که شایسته است مورد اقبال قرار نگرفته و نیاز دارد تا با فیلمی خوش‌ساخت و متفاوت دچار تحول شود. سریال «خون سرد» که به تازگی از شبکه نمایش خانگی پخش شده است احتمالا می‌تواند نقطه عطفی برای این تحول باشد. در فیلم دکور این هفته از چیدانه به سراغ سریال «خون سرد» رفته‌ایم تا طراحی صحنه آن را با دید تخصصی‌تری بررسی کنیم. با ما باشید.

درباره سریال «خون سرد»

«خون سرد» سریالی پلیسی است که درباره مسائل روز ایران حرف می‌زند. از مهاجرت‌های غیرقانونی و قاچاق دختران ایرانی گرفته تا پرداختن به قدرت و رانت آقازاده‌ها و استفاده از شخصیت‌هایی مشابه با امین فردین در جهت روی آب ریختن پته آدم معروف‌های فیلم و به راه انداختن جریاناتی جنجال‌برانگیز مشابه با بحث می‌تو در شبکه‌های اجتماعی. 

سرویس خواب بالسا
سرویس خواب بالسا

اگر اهل دنبال کردن سریال‌های خارجی باشید احتمالا شخصیت‌های اول «خون سرد» به نظرتان آشنا آمده‌اند، انگار که آن‌ها را قبل از این یکجایی دیده باشید. اگر هنگام تماشای فیلم چنین حسی داشته‌اید باید به حواس جمع شما آفرین بگوییم! در حقیقت می‌توانیم بگوییم که سریال «خون سرد» به نوعی دکستر یا هانیبال ایرانی است، شاید هم ترکیبی از هردو! گویی که کارگردان این دو سریال پرطرفدار آمریکایی را یکجورهایی ایرانیزه کرده و با چاشنی کردن دغدغه‌های وطنی به آن، فیلم را برای مخاطب ملموس‌تر و باورپذیرتر کرده است. البته این مساله دلیلی بر تماشا نکردن سریال نیست، «خون سرد» برای افرادی که اهل سریال‌های خارجی نیستند می‌تواند جذاب و پرهیجان باشد.

خلاصه سریال «خون سرد»

سرگرد امیرعلی طلوعی (شهرام حقیقت‌دوست) در حال پیگیری پرونده باند بزرگی از قاچاقچیان اعضای بدن است که در این مسیر به نام امیر شهسواری (امیررضا دلاوری) می‌رسد. او برای اثبات شک خود به مظنون از دوست نزدیکش یعنی دکتر کسری کیا (امیر آقایی) که در پزشکی قانونی کار می‌کند کمک می‌گیرد. اما دکتر کیا با استفاده از اطلاعاتی که از طریق سرگرد طلوعی به دست می‌آورد متهمان اصلی پرونده‌های مختلف را پیدا می‌کند و به شیوه خود از جنایتکارانی که به دام قانون نیفتاده‌اند انتقام می‌گیرد.

عوامل سریال «خون سرد»

کارگردان

  • امیرحسین ترابی

طراح صحنه

  • بهمن زربخش

بازیگران

  • امیر آقایی
  • شهرام حقیقت‌دوست
  • نیما شعبان‌نژاد
  • سارا رسول‌زاده
  • سارا بهرامی
  • لیندا کیانی
  • جلال فاطمی

تفاوت شخصیت = تفاوت دکوراسیون

اگر فیلم را دیده باشید و یا دست کم به تیتراژ ابتدایی آن دقت کنید احتمالا حدس می‌زنید که قرار است با چه فضای عجیبی مواجه شوید. دکستر ایرانی ما همان دکتر پزشک قانونی است که با نمایش دو شخصیت متفاوت از خود بیننده را به هیجان می‌آورد. یک روی دکتر کسری کیا (امیر آقایی) شخصیتی خوش‌لباس و اتوکشیده است که به کار خودش مسلط بوده و آنقدر در اجتماع مقبول است که کمتر کسی گمان می‌برد که ممکن است پشت این چهره متین و آرام یک قاتل زنجیره‌ای مخوف و ترسناک خوابیده باشد، اما واقعیت این است که دکتر کیا کاملا خون‌سرد سوژه‌هایش را شکار کرده و مجازات می‌کند و زمانی که از در شکنجه‌گاهش خارج می‌شود به همان شخصیت نرمال اولیه برمی‌گردد، یعنی مردی میانسال که با انگیزه ورزش می‌کند، به شاگردانش آموزش می‌دهد، پرونده‌های شغلی‌اش را پیگیری می‌کند و همه کارهایی که از یک آدم معمولی در یک زندگی معمولی توقع داریم. حتی فضای خانه دکتر کیا طوری سرسبز و پرنشاط و سرشار از انرژی مثبت طراحی شده است که وقتی آن را با کشتارگاه وحشتناکش مقایسه می‌کنیم ناخودآگاه این اختلاف شخصیتی بیشتر به چشم می‌آید.

قاتل داستان چندان مرموز و اسرارآمیز نیست و با هر پالسی که درمورد پایمال شدن حقوق زنان می‌گیرد دست به کار می‌شود و تمام هدفش این است که زن‌آزارهای شهر را شکار کند، به چهارمیخ بکشد و به طرز چندش‌آوری دخلشان را بیاورد. او متهمان دادگاه خود را به این شکنجه‌گاه می‌آورد، سالنی مخوف و نم‌کشیده که باید از یک هزارتوی دراز و طولانی بگذری تا به قتلگاه اصلی برسی.

دکتر کیا خرابکارها را به این زیرزمین می‌آورد، روی این صندلی باشکوه می‌نشاند و با خونسردی از آن‌ها بازجویی می‌کند و در نهایت به روش خودش آن‌ها را سلاخی می‌کند. در گوشه و کنار سالن ابزار جراحی و لوازم پزشکی و میزهای بیمارستانی متعدد با تجهیزات کامل به چشم می‌خورد، ظاهر استیل و صنعتی آن‌ها اتمسفر سرد و خشنی را به وجود آورده است و تجهیزات پزشکی که در محل جرم وجود دارد به ما می‌گوید که اگر قرار باشد روزی قاتل داستان به دام قانون بیفتد با دیدن این فضا که به یک سالن تشریح بی‌شباهت نیست مطمئنا می‌توان شغل و تخصص او را حدس زد. این صندلی مرگ که قربانیان زیادی روی آن نشسته‌اند و مطمئنا در اپیزودهای بعدی سریال هم به این تعداد افزوده می‌شود باابهت، پرجزئیات و شکوهمند طراحی شده است، همه ابزار و وسایل ظریف و بادقت سر جای خودشان تعبیه شده‌اند و روی هم رفته به بیننده این حس را القا می‌کنند که دکتر کیا به قتل‌های فجیعی که رقم می‌زند اعتقاد محکم و راسخی دارد.

در طرف دیگر سالن آینه بزرگی قرار دارد که با لامپ‌های متعدد تزئین شده و چهره کسری را از سه وجه متفاوت نشان می‌دهد. طراح صحنه با چیدن لوازم آرایش و تعدادی کلاه‌گیس و خلاصه هرچیزی که برای تغییر چهره لازم است به ما می‌گوید که قرار است با چهره‌های متفاوت دیگری از دکتر کیا مواجه شویم. این آینه بزرگ تمام سالن مرگ را به چشم بیننده انعکاس می‌دهد و شاخصه جالبی در طراحی دکوراسیون این تالار است. نور کم سالن که از لامپ‌های پیرامون آینه و یک چراغ جراحی (که به عنوان چراغ بازجویی در نظر گرفته شده) تامین می‌شود حس زندان بودن را برای بیننده تداعی می‌کند. 

در همین سه اپیزود ابتدایی با لوکیشن‌های زیادی مواجه می‌شویم. کاراکترهای فرعی فیلم که وظیفه اضافه کردن خرده پیرنگ‌ها را بر عهده دارند هرکدام باید به نوعی برای مخاطب تعریف شوند. به عنوان مثال سرگرد طلوعی هنگام پیگیری پرونده قاچاق دختران به ترکیه به اسم امیر شاهسواری می‌رسد و سپس ما را به ویلای مدرن و لوکس او می‌برد تا ببینیم که شاهسواری و باند خلافکارش با درآمد ناشی از قاچاق چه مال و اموالی به هم زده‌اند. البته اگر پیگیر سریال‌های شبکه نمایش خانگی باشید احتمالا این ویلا به نظرتان آشنا می‌آید! زیرا در فیلم آفتاب‌پرست هم بخشی از فیلمبرداری در این لوکیشن انجام گرفته است، با این تفاوت که در «آفتاب‌پرست» این ویلا متعلق به یک مفسد اقتصادی بود اما در «خون سرد» متعلق به یک مفسد اجتماعی!

و یا در سکانس دیگری به خانه لیلا کریمی (لیندا کیانی) که یکی از قربانیان قاچاق دختران به ترکیه است می‌رویم. او که با از دست دادن فرزندش تعادل روانی‌اش را هم از دست داده است به همراه مادرش در این خانه زندگی می‌کند. درست است که به دلیل پیشامدهای داستان، لیلا در افسردگی و انزوا دست و پا می‌زند اما مادر سعی می‌کند هرطور که بلد است او را از این بحران نجات بدهد. تزئین خانه و حیاط به شکل یک گلخانه کوچک و ایجاد یک محیط زنده و باصفا گوشه‌ای از تلاش‌های مادر است برای این که به فرزندش زندگی و امید ببخشد.

اینطور که از قسمت‌های ابتدایی سریال «خون سرد» برمی‌آید گویا طراح صحنه کار سختی در پیش داشته است، زیرا نقش‌های اصلی داستان باید به صورت بصری نیز برای بیننده باورپذیر و ملموس باشند و علاوه بر آن خرده شخصیت‌های فرعی هم باید بتوانند با یک صحنه‌پردازی عالی خوشان را به خوبی نشان بدهند. خون سرد یک سریال پربازیگر و پرحادثه است و انتخاب و طراحی هرکدام از لوکیشن‌ها هم زمانبر است و هم تخصص و انرژی زیادی می‌طلبد. نظر شما درمورد طراحی صحنه سریال «خون سرد» چیست؟ فکر می‌کنید قسمت‌های بعدی سریال هم به اندازه سه قسمت اول خوش‌ساخت و هیجانی باشند؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

 

همچنین در چیدانه بخوانید:

 

 


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه