Chidaneh.com placeholder image

طراحی صحنه سریال «آفتاب پرست»؛ تفاوت زندگی یک جیب‌بر کوچک و یک مفسد بزرگ اقتصادی!

سریال‌های کمدی شبکه خانگی تا حد زیادی از بند محدودیت‌های صدا و سیما رها هستند و دستشان باز است تا با سلیقه شخصی نویسنده و کارگردان آنطور که دوست دارند مخاطب را بخندانند. اما معمولا اکثر آن‌ها از این موقعیت به درستی استفاده نمی‌کنند و از یک موضوع مشترک رنج می‌برند: افتادن در دام شوخی‌های مبتذل و سطح پایین! اما این روزها در شبکه خانگی سریالی در حال اکران است که با وجود این که تنها چند اپیزود اول آن پخش شده، اما توانسته است تا حدودی دل مخاطب را به دست بیاورد و او را ترغیب کند تا به دنبال کردن قسمت‌های جدید سریال بپردازد. برزو نیک‌نژاد با سابقه کارگردانی سریال‌های موفق «دردسرهای عظیم» و «دودکش» این بار دست به تولید کمدی جدیدی زده و ستاره‌های این حوزه را دور هم جمع کرده است. در این هفته از فیلم دکور چیدانه تصمیم گرفته‌ایم به بررسی طراحی صحنه سریال «آفتاب پرست» بپردازیم، سریالی که این روزها حسابی در شبکه خانگی گل کرده و تمام تلاشش را می‌کند تا از طنزهای مبتذل و معمولی متمایز باشد. آیا شما هم این سریال را دنبال می‌کنید؟ فکر می‌کنید نقش طراحی صحنه در جذابیت یک فیلم چقدر مهم است؟ با ما همراه باشید تا به سوالات شما پاسخ بدهیم.

.jabeh_embed_frame{position:relative; overflow: hidden; padding-top: 56.25%;} .jabeh_embed_frame iframe {position:absolute;top:0;left:0;width:100%; height:100%;border:none; min-height: 100% !important;}

فیلم نت

 

فیلم نت

درباره سریال «آفتاب پرست»؛

سریال «آفتاب پرست» مجموعه‌ای در ژانر کمدی و محصول سال 1401 است. کارگردانی این مجموعه را برزو نیک‌نژاد و نویسندگی آن را امیر برادران بر عهده گرفته است. حتما بسیاری از شما لااقل یکی از سریال‌های معروف برزو نیک‌نژاد را دیده‌اید و می‌دانید که در عرصه کارگردانی تا چه میزان موفق بوده است. ترکیب این کارگردان با طنزنویس بنامی مانند امیر برادران می‌تواند منجر به خلق یک کمدی جذاب و بامزه شود که مخاطب را ساعتها پای سریال بنشاند و لبخند بر لبان او بیاورد. احتمالا پرمخاطب‌ترین فیلمی که امیر برادران قلم زده است فیلم سینمایی «هزارپا» باشد که یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران بوده است و هنوز هم پس از گذشت چند سال از اکران آن، ویدئوها و کلیپ‌های آن را در فضاهای مجازی می‌بینیم و مثل روز اول با دیالوگ‌های آن می‌خندیم.

کارگردان سعی کرده است تا جایی که می‌تواند از کله‌گنده‌های عرصه کمدی استفاده کند. حضور بازیگران موفقی مانند پژمان جمشیدی، الهام اخوان، گوهر خیراندیش، باران کوثری و حمیدرضا آذرنگ به خودی خود بیننده را کنجکاو می‌کند که این جمع در کنار هم چه محتوایی قرار است تولید کنند. در همین چند اپیزود اولی که از سریال پخش شده است مخاطب تا حدودی دستش می‌آید که بهتر است فیلم را دنبال کند یا نه! درست است که گاهی دیالوگ‌های فیلم به سمت سطحی بودن پیش می‌رود اما دیالوگ‌های ساده هم اگر از زبان پژمان جمشیدی بیان شود می‌تواند جذاب و بامزه به نظر بیاید. پس از تماشای چند قسمت اول شاید امروز بتوانیم ادعا کنیم که زوج هنری پژمان جمشیدی و الهام اخوان می‌توانند در آینده بیش از اینها بدرخشند.

خلاصه سریال «آفتاب پرست»؛

دو رفیق خلافکار و خفت‌گیر به نام جمال (پژمان جمشیدی) و منوچ (حمیدرضا آذرنگ) که عشق لاتی و سطح یک شدن در خلاف را دارند از بی‌عرضگی و بدشانسی به دام پلیس می‌افتند و روانه زندان می‌شوند. پس از مدتی با آزاد شدن جمال قصه سمت و سوی دیگری به خود می‌گیرد. جمال و مژگان (الهام اخوان) -خواهر منوچ- برای آزاد شدن منوچهر دست به هرکاری می‌زنند تا اینکه برحسب یک اتفاق کاملا ناگهانی، زندگی از جمال خفت‌گیر یک قهرمان ملی می‌سازد!

عوامل سریال «آفتاب پرست»؛

کارگردان

  • برزو نیک‌نژاد

نویسنده

  • امیر برادران

طراح صحنه

  • بهنام جعفری

بازیگران

  • پژمان جمشیدی
  • گوهر خیراندیش
  • حمیدرضا آذرنگ
  • الهام اخوان
  • باران کوثری
  • غلامرضا نیکخواه
  • آتیلا پسیانی
  • حسن زارعی
  • سولماز غنی

خانه مجردی جمال 

اینجا خانه دو خفت‌گیر است که هرچه جلوی دستشان آمده دزدیده‌اند و به خانه آورده‌اند. خرت و پرت‌ها و آت و آشغال‌های سرقتی توسط جمال و منوچ نه تنها دور ریخته نشده‌اند بلکه از آن‌ها برای تزئین و پر کردن این خانه مجردی استفاده شده است! از آینه بغل ماشین و دمبل و چمدان گرفته تا تابلوهای راهنمایی رانندگی و بخاری و کیوسک تلفن! تابلوهایی که جمال از خودش روی دیوار نصب کرده و فیگورهای عجیب و غریب توی عکس‌ها تداعی‌گر روحیه خودشیفتگی و نارسیستی اوست.

این خانه در محلی قدیمی واقع در جنوب شهر تهران قرار دارد. خانه آجری و فرسوده جمال با آن حیاط قدیمی و دیوارهای کاهگلی و وسایل سرقتی درست است که اصلا شبیه خانه نیست اما جمال سعی کرده است هر گوشه و کنار آن را با گلدان‌ها و گل‌های رنگ و وارنگ سبز و بانشاط جلوه بدهد. این روحیه متعلق به یک پسر آس و پاس و بی‌پول است که از هر فرصتی برای بهتر زندگی کردن استفاده می‌کند. 

 

خانه باصفای ژیلا

ژیلا (مادر جمال) که نقش آن را گوهر خیراندیش بازی کرده است در این خانه زندگی می‌کند. ناگفته معلوم است که این خانه متعلق به یک زن باسلیقه و خوش‌ذوق بوده که با وسایل ارزان و دم دستی زیبا و دلنشین دکور شده است. از درب خانه که وارد حیاط می‌شویم حدس می‌زنیم که وضع و اوضاع مالی این خانواده تعریفی ندارد اما زمانی که چشممان به چیدمان داخلی منزل ژیلا می‌افتد متوجه می‌شویم که برای اینکه یک خانه گرم و دوست‌داشتنی داشته باشیم حتما لزومی ندارد به سراغ وسایل تجملاتی و گرانقیمت در فروشگاه‌های لاکچری شمال شهر بگردیم. ژیلا یک زن امیدوار و خوشگذران است. او در غیاب جمال یک بار ازدواج کرده و حالا دارد از خواستگار جدیدش پذیرایی می‌کند. با وجود اینکه سن و سالی از او گذشته اما همه دلخوشی او رسیدگی به سر و وضع و لباس و پیدا کردن یک همدم برای روزهای تنهایی است. 

خانه ژیلا از آن خانه‌های باصفای قدیمی است که تماشای آن برای بسیاری از ما حس نوستالژیک شیرینی به همراه دارد و نشان‌دهنده سلیقه و پسند یک زن کلاسیک قدیمی است. تنها المان مدرن این خانه یک تلویزیون جدید و بزرگ است که از ملزومات زندگی ژیلاست، او با شرکت کردن در همه مسابقه‌های تلفنی صدا و سیما و برنده شدن جوایز آن امورات زندگی‌اش را می‌گذراند. قاب عکس همسر ژیلا که روی دیوار نصب شده نشان می‌دهد که این زن علاوه بر باسلیقه بودن زنی خانواده‌دوست هم هست، البته ناگفته نماند که با هربار ازدواج ژیلا تابلوی قدیمی پایین می‌آید و عکس همسر جدید او به دیوار آویخته می‌شود!

شیشه‌های رنگی درب داخلی خانه در همان بدو ورود تازه‌واردها را سورپرایز می‌کند. شیشه‌های رنگی یا اصطلاحا شیشه‌های ارسی با رنگ‌های جذاب سبز و زرد و قرمز و لاجوردی خود ترکیبی بسیار خیره‌کننده ایجاد می‌کنند و باعث ایجاد احساس آرامش و کاهش تنش‌های محیطی می‌شوند. قدیمی‌ها می‌گفتند که این شیشه‌ها باعث دور شدن حشرات موذی و جلوگیری از ورود آن‌ها به فضای داخلی خانه می‌شوند. این روزها که معماری داخلی به کل از حال و هوای دلچسب قدیم فاصله گرفته و به سمت مدرنیته در حال پیشروی است در کمتر خانه‌ای از این مدل شیشه‌ها پیدا می‌شود، مگر خانه‌هایی که صاحبان آن هنوز هم عاشقان سرسخت دکورهای سنتی هستند.

درست است که حیاط خانه ساده و قدیمی است اما گلدان‌هایی که دورتا دور حیاط چیده شده و حوض بزرگی که در قلب حیاط واقع شده می‌خواهد به بیننده بگوید که در این خانه شور و شوق زندگی جاری است. این همه تزئینات و رنگ و نور در این خانه خبر از امید به زندگی صاحبخانه می‌دهد که با وجود مشکلاتی که در زندگی دارد هنوز هم سرحال و سردماغ است و خودش را با شادی‌های کوچک سرپا نگه می‌دارد. 

یک نگاهی به گوشه و کنار این خانه بیندازید. طاق‌ها و ستون‌های تراش‌خورده و گچکاری‌شده، ترمه روی طاقچه، آباژورهای کلاسیک روی میز، شمعدانی‌های ترنج لاله عباسی که در زمان خودش یک دکوراتیو اعیانی به حساب می‌آمده، بوفه کوچکی که با ظروف آنتیک و تزئینی پر شده و آویز مکرومه بافتنی کنج پذیرایی شما را یاد چه دورانی از زندگی می‌اندازد؟ یاد خانه قدیمی مادربزرگتان نمی‌افتید؟ این انتخاب صحیح در تزئینات و دکوراسیون خانه ژیلا برای نشان دادن اوضاع و احوالات روحی این زن یک حرکت فکرشده است که تیم طراحی صحنه سریال «آفتاب پرست» به خوبی از پس آن برآمده‌اند.

خانه قدیمی فریدون و خانواده‌اش

مژگان به همراه پدر سالخورده و برادرش که نیمی از سال را در زندان‌های تهران به سر می‌برد در این خانه زندگی می‌کنند. خانه‌ای در محله‌های قدیمی تهران که به نسبت خانه ژیلا کمی مدرن‌تر به نظر می‌رسد، زیرا در این خانه یک دختر جوان و باسلیقه زندگی می‌کند که حضور او و اعمال سلیقه جوانانه‌اش رنگ و لعاب دیگری به دکوراسیون بخشیده است. پرده‌های نخی گلدار، بوفه مشکی‌رنگ گوشه نشیمن، مبلمان چوبی قدیمی به همراه یک کاناپه غیرمرتبط و ناهمگون و فرش‌های لاکی سنتی به ما می‌گوید که این خانواده چیز زیادی برای پز دادن و نشان دادن به بیننده ندارند. اما گل و گلدان‌هایی که در جای جای خانه قرار دارد نشانگر این است که در منزل فریدون انرژی مثبتی جریان دارد که حریف مشکلات جورواجور این خانواده شده و رنگ و روی دیگری به این وسایل ساده داده است.

مژگان که دختر جوان این خانواده است علاقه شدیدی به مدرن بودن دارد و از دکوراسیون اتاق خواب او هم می‌توانیم این موضوع را دریافت کنیم. او کم سن و سال نیست اما مانند اکثر دخترها برای دیزاین اتاقش از عروسک‌های رنگ و وارنگ استفاده کرده است و با این کار طراح صحنه می‌خواهد ما را مجاب کند که مژگانِ قصه هنوز هم دختربچه‌ای ساده و خوش‌روحیه است که همه تلاشش را می‌کند تا زبر و زرنگ به نظر بیاید و فقر خانوادگی‌اش را زیر لایه‌ای پوشالی از دک و پز و کفش و عینک و لباس‌های مارک بپوشاند.

شلف روی دیوار اتاق خواب جلوه دیگری از مدرن‌پسند بودن مژگان است. بخش خیلی کوچکی از قفسات سهم کتاب‌های اوست و مابقی را دکوراتیوها و وسایل تزئینی تشکیل می‌دهند و این یعنی مطالعه و آگاهی جایگاه خیلی پررنگی در زندگی این دختر ندارد و شش دانگ حواس مژگان به چیزهایی است که صرفا او را پولدارتر و امروزی‌تر نشان بدهد. تفاوت دکوراسیون نسبتا مدرن اتاق مژگان با چیدمان سنتی پذیرایی در یک قاب این تفاوت را به خوبی نشان می‌دهد.

خانه مشفقی و افشار؛ دزدهای مایه‌دار!

افشار که به عنوان مفسد اقتصادی شناخته شده و مشفقی هم که از دارو دسته اوست دزد هستند و جمال و منوچ هم دزدند و دستشان توی جیب مردم است! اما این کجا و آن کجا! آن دو به کیف‌قاپی و کف‌زنی و سرقت آینه بغل ماشین و تابلوهای راهنمایی و رانندگی اکتفا می‌کنند و این دو به دزدی‌های کوچک و دم دستی رضایت نمی‌دهند، آن‌ها به دنبال پول‌های گنده و سرمایه‌های بزرگ هستند و بی‌جهت نیست که توانسته‌اند این خانه و زندگی را برای خودشان دست و پا کنند.

خانه بزرگ مشفقی با یک دکوراسیون تلفیقی به طرز جالبی چیده شده است. استفاده از مبلمان چستر فرانسوی که سمت چپ آن آباژورهای مدرن کنارسالنی به همراه یک پیانوی بزرگ قرار دارد و در سمت راست آن بوفه‌ای چوبی و گرانقیمت می‌بینیم که با ظرافت خاصی تراش خورده است و با میزهای سالن ست شده است حس آمیختگی چیدمان کلاسیک و مدرن را در ما تقویت می‌کند. بازیگرها جوری روی مبلمان می‌نشینند که آکواریوم معلق پذیرایی به طور کامل روبروی لنز دوربین قرار بگیرد. یک ضلع پذیرایی کاملا شیشه‌ای است و نور زیادی را به خانه وارد می‌کند و بهمین خاطر گلدان‌های بزرگ و متعدد کنار آن سرحال و سرزنده به نظر می‌رسند. همه این شکوه و زیبایی در گرو این است که مشفقی و کله‌گنده‌های بالادستی‌اش تا توانسته‌اند جیب مردم را خالی کرده‌اند.

در سکانس دیگری وارد خانه افشار می‌شویم که او هم یک مفسد بزرگ است و خانه‌ای درندشت دارد و با پول مردم در آن مهمانی‌های آنچنانی می‌گیرد. قرار دادن یک میز بیلیارد بزرگ در وسط سالن، حضور یک پیانو در کنار آن، قرار دادن یک تاب ریلکسی در گوشه‌ای دیگر و پر کردن سالن با دکوراتیوهای پرزرق و برق در اکثر فیلم‌های ایرانی نشانگر مایه‌دار بودن است، الگویی که طراح صحنه سریال «آفتاب پرست» به خوبی آن را رعایت کرده است.

جمع‌بندی پایانی …

سریال «آفتاب پرست» جدیدترین کمدی شبکه نمایش خانگی است که بازیگرهای مطرح آن و جریانات بامزه‌ای که در مسیر داستان اتفاق می‌افتد با یک شروع خوش‌ریتم و سرگرم کننده مخاطب را متقاعد کرده است که در بلبشوی حیطه کمدی‌سازی در ایران این فیلم تقریبا ارزش دیدن دارد و ممکن است در قسمت‌های بعد ریتم داستان دستخوش تغییرات جذابتر و مخاطب‌پسندتری هم بشود. طراحی صحنه سریال «آفتاب پرست» با تلاش بهنام جعفری و تیم حرفه‌ایش به خوبی انجام گرفته و توانسته است تا حدود زیادی روحیات و حالات کاراکترها را از شرایط زندگی و خانه‌های آن‌ها به بیننده بازتاب بدهد.

 

مطالب پیشنهادی چیدانه:

 


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه