Chidaneh.com placeholder image

طراحی صحنه فیلم «آستیگمات»؛ خانه کلاسیک یک مادربزرگ جوان!

فیلم‌هایی با موضوعات اجتماعی و مسائلی که اگر در بطن جامعه قرار داشته باشیم هرکدام از ما خیلی خوب آن‌ها را درک می‌کنیم و چه بسا با این معضلات دست و پنجه هم نرم می‌کنیم در سینمای ایران محبوبیت خاصی دارد. اگرچه اخیرا در بسیاری از فیلم‌های سینمایی و سریال‌های شبکه خانگی شاهد نمایش دادن زندگی‌های لاکچری و خانه‌های لوکس و مدرن هستیم و اساسا داستان حول شخصیت‌هایی می‌گردد که پولشان از پارو بالا می‌رود و مخاطب ناخودآگاه جذب زرق و برق خانه‌های اعیانی و زندگی‌های تشریفاتی کاراکترهای فیلم می‌شود اما فیلم‌هایی که از طبقات متوسط و پایین جامعه ساخته می‌شود و به مصائب پیچیده و مشکلات بغرنج افراد معمولی می‌پردازد هنوز هم طرفداران خودشان را دارند. در این هفته از فیلم دکور به سراغ دومین اثر سینمایی مجیدرضا مصطفوی رفته‌ایم تا درمورد شیوه ساخت و صحنه‌پردازی آن بیشتر با هم صحبت کنیم. با ما همراه باشید.

درباره فیلم «آستیگمات»

«آستیگمات» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مجیدرضا مصطفوی و محصول سال 1396 است. این فیلم به بیان مشکلات اجتماعی و مسائل و بلوغ نوجوانان می‌پردازد.

سرویس خواب بالسا
سرویس خواب بالسا

خلاصه فیلم «آستیگمات»

مردی پس از جدایی از همسرش تصمیم می‌گیرد برگردد و خانه‌اش را از همسر سابق و پسر و عروسش پس بگیرد و آن‌ها را وادار کند که خانه را ترک کنند. پسر خانواده به نام مهران (محسن کیایی) که خودش با مشکلات بیشماری دست به گریبان است تمام تلاشش را می‌کند تا مادرش را راضی کند که به زندگی پدرش برگدد و او را از تصمیمش منصرف کند تا همگی آن‌ها مجبور به پس دادن خانه نشوند، اما مادر (مهتاب نصیرپور) به هیچ عنوان زیر بار نمی‌رود و قصد دارد با مرد دیگری ازدواج کند. مهران در زیرزمین خانه زالو پرورش می‌دهد و با خوشبینی تمام امیدوار است که این زالوها روزی فروش بروند و او را یک شبه به ثروت برسانند، او به خاطر مصرف الکل نتوانسته است به کارش در شرکت تاکسیرانی ادامه دهد و به همین دلیل به زالوپروری رو آورده است. در این بین همسر مهران (باران کوثری) دیگر نتوانسته مشکلات همسرش را تحمل کند و به قهر از خانه رفته است. پسربچه داستان (کسری) که ماجراهایش گوشه‌ای از داستان‌های فیلم را رقم می‌زند پسری منزوی و گوشه‌گیر است با چشمی ضعیف که دوست ندارد عینکش را بزند و هر بار به هر بهانه‌ای از عینک زدن فرار می‌کند، زیرا ترجیح می‌دهد زشتی‌ها و بی‌رحمی‌های زندگی را کمتر ببیند و اسم فیلم هم به همین دلیل «آستیگمات» نام نهاده شده است. 

عوامل فیلم «آستیگمات»

کارگردان و تهیه‌کننده

  • مجیدرضا مصطفوی

نویسنده

  • پیام کرمی – مجیدرضا مصطفوی

طراح صحنه

  • حسن روح‌پروری

بازیگران

  • مهتاب نصیرپور
  • محسن کیایی
  • باران کوثری
  • نیکی کریمی
  • هادی حجازی‌فر
  • حسین پاکدل
  • سیامک صفری
  • بهنوش بختیاری
  • حسام محمودی
  • محمد شاکری

خانه‌ای که قلمرو دو فرمانرواست!

این خانه همان خانه‌ای است که مهران به همراه مادر، همسر و پسرش در ان زندگی می‌کنند و قرار است پدر خانواده آن را از چنگشان دربیاورد. این خانه به زیبایی چیده شده است. شاید در نگاه اول همه چیز شلوغ و به هم ریخته به نظر بیاید و در هر گوشه و کنار خانه یکسری خرت و پرت غیرضروری پیدا کنید اما در پشت این ازدحام بصری نظمی زیبا نهفته است. 

زن اول این خانه مادری است که با وجود این که بیرون از خانه هم شاغل است و مشکلات بدنی هم دارد اما تمام تلاشش را می‌کند تا به زندگی خانوادگی پسرش سر و سامان بدهد و خانه را تمیز و مرتب نگه دارد. او زنی متعلق به نسل قدیم است و شخصیتی نیمه سنتی دارد، مانند اکثر خانم‌های دهه چهل و پنجاه عاشق دکوراسیون‌های کلاسیک و پروسیله است و این موضوع از سر و وضع خانه هم پیداست. فرش‌های لاکی و میز و صندلی‌های چوبی ابزارخورده و قدیمی ما را به حال و هوای خانه مادربزرگهایمان می‌برد. هر کنجی از هال و پذیرای یک دکور کوچک به همراه لوازم تزئینی خرده‌ریز قرار داده شده است تا این خانه محقرانه تا می‌تواند باشکوه‌تر به نظر بیاید. طراح صحنه از همه نقاط خالی و پرت خانه استفاده کرده است تا با قرار دادن وسایل دکوراتیو جزئی و کوچک این دکوراسیونت را پربار و کلاسیک جلوه بدهد. پرده‌های گیپور سفیدرنگ به عنوان مهری در دکوراسیون سنتی‌پسندان به شمار می‌رفتند و گچبری‌های روی سقف و دیوار نشان می‌دهد که این خانه قبلا برای خودش ابهت خاصی داشته است. تابلوهای تزئینی متعدد روی در و دیوار نشان از روحیات لطیف و زیباپسند این مادر دارد، او سختی زیادی را در زندگی متحمل شده و با معضلات بسیاری دست به گریبان است اما در پس همه مشکلات آرامش، ابهت، ظرافت روحی و قوی بودن خود را به رخ بیننده می‌کشد.

علاوه بر مادر یک زن دیگر هم در این خانه زندگی می‌کند. سمیرا (باران کوثری) که در این فیلم نقش عروس این خانواده را بازی می‌کند آرایشگری جوان است و دوست دارد مدرن و امروزی باشد. البته این خانه طوری با سلیقه یک خانم قدیمی و کلاسیک‌پسند چیده شده که بیننده در نگاه اول می‌فهمد که نقش سمیرا در این خانه توی سایه است و دلبستگی خاصی به این زندگی ندارد. او و همسر و پسرش در یکی از اتاق‌های خانه زندگی می‌کنند تا همزمانی که با مادرشوهر همخانه هستند اما بتوانند یک استقلال نسبی داشته باشند.

صفای یک آشپزخانه قدیمی

کافی است سری توی این آشپزخانه بچرخانیم تا چشممان به کابینت‌های فلزی کرم‌رنگ، کاشی‌های رنگ و رو رفته، یخچال قدیمی آبی رنگ و انواع و اقسام ظرف‌ها و شیشه‌های ترشی و مربا بیفتد که مرتب و منظم یک گوشه چیده شده‌اند و نشان می‌دهند که این آشپزخانه را زنی اصیل، کدبانو و همه فن حریف اداره می‌کند که با وجود همه مشغله‌هایش هنر خانه‌داری را خیلی خوب می‌داند. روی در یخچال عکس‌های کودکی نوه خانواده چسبانده شده و این نشان می‌دهد با وجود همه مشکلات بغرنجی که در این خانه وجود دارد باز هم عشقی پرحرارت در جریان است که هرگز خاموش نمی‌شود. درست است که در این آشپزخانه اسباب و وسایل هیچ همخوانی دلنوازی با همدیگر ندارند اما مجموعا فضایی گرم و صمیمی و خاطره‌انگیز را به وجود آورده‌اند. پیدا کردن و چیدن این وسایل قدیمی در صحنه آشپزخانه نکته قابل تحسین طراحی صحنه فیلم است. 

پنجره‌ای که از آشپزخانه به سمت پذیرایی باز می‌شود یکی از جذابیت‌های این دکوراسیون است. درست است که به دلیل قدیمی بودن، این آشپزخانه دردار است و اپن ندارد اما این اتصال جالب آشپزخانه به پذیرایی توانسته است قاب‌های جذابی در فیلمبرداری خلق کند.

زیرزمین مخوف خانه

شاید از زیرزمین خانه قدیمی مادربزرگتان خاطره‌های جالبی داشته باشید، درست است که نقش زیرزمین در بیشتر خانه‌ها هرروز کمرنگ‌تر از پیش می‌شود اما در زیرزمین خانه این مادربزرگ نسبتا جوان یک خبرهایی هست. مهران زیرزمین خانه را تبدیل به محل پرورش زالو کرده و دبه‌های بزرگ پر از خون و زالو صحنه ترسناک و چندش‌آوری را برای بیننده ایجاد می‌کند. مهران امیدوار است که بتواند با فروختن این زالوها ثروتمند شود اما دیگر اعضای خانواده چشمشان آب نمی‌خورد و آن را یک خوشبینی احمقانه می‌دانند. 

در سکانس‌های اخر فیلم این خانواده مجبور می‌شوند خانه را تخلیه کرده و این منزل قدیمی با در و دیوارهای پوسیده و رنگ و رو رفته را ترک کنند. در سکانس آخر فیلم حیاط نم‌زده خانه را می‌بینیم که پوشیده از برف شده و کسری که در تمام طول داستان در یک فضای سرد و سنگین قرار داشته است و توسط پدر و مادر مورد بی‌مهری و طردشدگی قرار گرفته است در وسط قاب مشاهده می‌شود، در حالی که با درماندگی به ادامه این قصه می‌اندیشد، آیا این خانواده قرار است رو به مسیر بهتری حرکت کنند؟ آیا با ترک کردن این خانه اتفاقات مثبت‌تری رقم خواهد خورد؟ اژدهای فقر و بی‌پولی قرار است تا کجا روی سر این خانواده سایه بیندازد؟ شما این فیلم را تماشا کرده‌اید؟ نظرتان در مورد باورپذیری شخصیت‌های داستان و چینش دکوراسیون این فیلم چیست؟

همچنین در چیدانه بخوانید:

 


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه