Chidaneh.com placeholder image

طراحی صحنه فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»؛ ملودرامی لطیف در دنیایی از رنگ‌ها

عوامل متعددی دست به دست هم می‌دهند تا یک فیلم، جذاب و شسته‌رفته از آب دربیاید و مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب کند. بسیاری از فیلم‌ها با دیالوگ‌های تاثیرگذارشان توی ذهن می‌مانند و بعضی از آثار بازیگران محبوب و اصطلاحا گیشه‌ای دارند، اما فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» سرشار از صحنه‌های زنده و رنگ و لعاب‌دار است، فیلمی که به گفته کارگردانش از طریق تصویر مضامینی را عنوان کرده است که از راه کلامی نمی‌توان آن‌ها را به مخاطب انتقال داد. در این مقاله نقد مختصری بر طراحی صحنه فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» خواهیم داشت، با ما همراه باشید.

درباره فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»

«ماهی‌ها عاشق می‌شوند» که پیش از این «بهار خزر» نام داشت، ساخته علی رفیعی است که در سال 1383 بر روی پرده سینما اکران و کاندید 6 جایزه سیمرغ بلورین در بیست و سومین جشنواره فیلم فجر شد. علی رفیعی که پیش از ساخت این فیلم خاک صحنه خورده بود و در دنیای تئاتر دستی بر آتش داشت اولین ساخته خود را به سینما عرضه کرد و خودش شخصا طراحی صحنه و لباس را بر عهده گرفت. این عاشقانه آرام و شاعرانه با استقبال خوبی از سمت منتقدان و سینمادوستان مواجه شد و پس از گذشت سال‌ها هنوز هم در یادها ماندگار است.

جوکر
فیلم نت

خلاصه فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»

فیلم داستان ساده‌ای دارد و شاید محبوبیت آن در همین سادگی و بی‌شیله و پیله بودن است. داستان فیلم پر از رنگ و بازی و عشق و غذاهای خوشمزه هست و روایتی است از یک عاشقانه کهنه. عزیز (رضا کیانیان) پس از گذشت سال‌های طولانی و به بهانه بازپس گرفتن میراث پدری‌اش به دیدار عشق اول خود می‌آید. آتیه (رویا نونهالی) که روزگار درازی از مرد رویاهای خود بی‌خبر بوده و پس از او ازدواج کرده و حالا صاحب یک دختر جوان است با بازگشت عزیز دچار احساسات متناقضی می‌شود و بدنه فیلم شکل می‌گیرد. در این بین اتفاقات تلخ و شیرینی رخ می‌دهد که قابل پیش‌بینی نیست.

عوامل فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»

نویسنده و کارگردان

  • علی رفیعی

تهیه‌کننده

  • حسین کلامی

طراح صحنه و لباس

  • علی رفیعی

بازیگران

  • رضا کیانیان
  • رویا نونهالی
  • گلشیفته فراهانی
  • مائده طهاسبی
  • مریم سعادت
  • مهدی پاکدل
  • فرخ نعمتی
  • سیامک صفری

خانه عزیز

همه داستان حول یک خانه می‌چرخد، خانه‌ای که عزیز برگشته تا آن را از آتیه پس بگیرد. آتیه در تمام این سال‌ها خانه را به یک رستوران کوچک ولی شلوغ و پررفت و آمد تبدیل کرده و حالا نمی‌خواهد اعتبار کاری خود را با جابجایی از دست بدهد.

این نمای بیرون خانه است. ساختمانی قدیمی و نم‌کشیده ولی باابهت و شکوهمند.

خانه در شمال کشور واقع شده و در حین فیلم عزیز در طبقه بالای این ساختمان ساکن می‌شود. اتاقی که سالهاست میزبان هیچکس نبوده و اسباب و وسایل آن به همان شکل قدیمی در کف خانه رها شده‌اند. علی رفیعی کارگردان فیلم که خود طراحی صحنه را هم بر عهده داشته است دید خوبی به تکنیک‌های صحنه‌پردازی دارد، زیرا این کار را روی صحنه تئاتر نیز تجربه کرده و به زوایای مختلف آن مشرف است. او می‌داند که برای ساختن یک فیلم خوش‌نقش و نگار و سرشار از رنگ و روح لوکیشن شمال کشور می‌تواند گزینه خوبی باشد.

خانه به سبک خانه‌های سنتی و شمالی ساخته شده، بیشترین عنصری که در آن به چشم می‌خورد چوب است و در حقیقت در بطن فیلم مخاطب پیوند عمیقی با طبیعت برقرار می‌کند، چه از حیث لوازم و وسایل داخل خانه و چه از نظر بالکن رو به دریا و موقعیت جغرافیایی که خانه در آن واقع شده است. دکوراسیون داخلی خانه عزیز به رنگ‌های قهوه‌ای و فیروزه‌ای دیزاین شده، رنگ‌هایی که با تماشای آن‌ها طبیعت ساحل و دریا در ذهنمان نقش می‌بندد. صاحب خانه از فرنگ برگشته و وضع مالی خوبی دارد و این مساله از نمای بیرونی و درونی ساختمان پیداست، این خانه در زمان خودش شان و شوکت خاصی داشته است.

منزل عزیز لوازم کمی دارد و خبری از شلوغی و تجمل نیست، اما آن چه که هست با سلیقه چیده شده و دکوراسیونی روستیک و شکیل را تشکیل داده است. یک مبل چوبی سه‌نفره، چند آباژور رومیزی کوچک، تلفنی قدیمی، کتابخانه‌ای که میزبان نقاشی‌های قدیمی و کتاب‌های صاحبخانه است، یک میز ناهارخوری چوبی و قاب عکس‌های هنری و خانواگی تمام دارایی عزیز در این خانه را تشکیل می‌دهند. عزیز در نقاشی مهارت بخصوصی دارد و آتیه سرتاسر در و دیوار خانه‌اش را با تابلوها و طرح‌های او دیزاین کرده است. پرده‌های توری سفید که از پنجره‌های بزرگ اتاق آویزان است روشنایی، زندگی و امید را به داخل خانه دعوت می‌کند و این همان چیزی است که عزیز از آن سر دنیا چمدان به دست در جستجوی آن آمده است.

رستوران آتیه

اینجا همان آشپزخانه‌ای است که آتیه (رویا نونهالی) و دختر و دو دوستش آن را اداره می‌کنند. آشپزخانه به شکل مطبخ‌های قدیمی ساخته شده و پر از قفسه است، قفسه‌هایی که با انواع ترشی و مربا و سماور و کوزه‌های سفالی و ظرف و ظروف پر شده و رنگ قرمز دیوارها هیاهو و تحرک خاصی به صحنه تزریق می‌کند و در هر سکانسی که در این آشپزخانه می‌بینیم همه در حال جنب و جوش و حرکتند و هیجان خاصی در فضا جریان دارد. طراح صحنه سعی کرده است تا فضایی از رستوران که به نوعی خلوتگاه آتیه با خودش و گذشته‌اش هست را با چراغ‌ها و لوسترهای کوچک و بزرگ بیاراید و شلوغی و خفگی محیط را به شکلی مصنوعی جبران کند.

خانه مشترک عزیز و آتیه

اینجا خانه‌ای است که قرار است عاشقانه‌های عزیز و آتیه در آن رقم بخورد، عشقی قدیمی که پس از سالیان سال آتشش دوباره شعله کشیده و یادآور تمام قول و قرارهای روزگار گذشته است. منزل عزیز و آتیه صفای خانه‌های روستایی را دارد با همان نمای کاهگلی و در و پنجره‌های آبی‌رنگ، محصور در یک باغ و دارای لوازمی ساده و بدون تجمل و زرق و برق. شاید گرایشی که امروزه در جای‌جای دنیا به دکوراسیون سبک روستیک و مینیمالیستی می‌بینیم ناشی از تمایل انسان معاصر به فاصله گرفتن و دوری کردن از جهان شلوغ، پرهیاهو و شتاب‌زده باشد.

در نهایت می‌توانیم بگوییم علی رفیعی زحمت زیادی برای صحنه‌پردازی این فیلم کشیده است. درست است که لوکیشن‌ها کم‌جزئیات و ساده‌اند اما المان‌ها به شکلی فکرشده در صحنه قرار دارند و حاصل تلاش کارگردانی هستند که سادگی و پاکی یک زندگی روستایی را با عقاید و لایف‌استایل آدم‌هایی ساده‌دل، خردمند و فرهیخته گره زده است.

 

مطالب مرتبط چیدانه:

 

نویسنده: مهشید بختیاری|عضو تحریریه چیدانه

 


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه