Chidaneh.com placeholder image

طراحی صحنه فیلم «ابد و یک روز»؛ تلنگری در جهت یادآوری طبقه فراموش‌شده

شاید تصور کنید که ضامن موفقیت یک فیلم در سینما سطح فیلمنامه و قوت بازی بازیگران است. اما کمتر کسی به این نکته ظریف دقت می‌کند که اگر صحنه‌پردازی یک فیلم خوب و اصولی انجام نشود دیگر نقش‌ها و کلیات داستان باورپذیر نخواهد بود و به دل مخاطب نخواهد نشست. یک طراحی صحنه ناشیانه باعث می‌شود در تمام طول فیلم ذهن بیننده درگیر اختلاف موقعیت‌ها و صحنه‌های پیرامونی است. در این مقاله از فیلم دکور درنگ کوتاهی داریم بر طراحی صحنه فیلم «ابد و یک روز»، فیلمی که اولین فیلم بلند کارگردان جوان و 27 ساله آن یعنی «سعید روستایی» است.

درباره فیلم «ابد و یک روز» …

ابد و یک روز فیلمی به نویسندگی و کارگردانی سعید روستایی و محصول سال 1394 است. ابد و یک روز در طول اکران توانست توجه سینمادوستان بسیاری را به خود جلب کند و در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر صاحب 9 سیمرغ بلورین در بخش‌های مختلف شد.

سرویس خواب بالسا
سرویس خواب بالسا

خلاصه فیلم «ابد و یک روز»

این فیلم روایتگر خانواده‌ای است که با مشکلات فراوانی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر و مشکلات عاطفی و خانوادگی دست و پنجه نرم می‌کنند. ابد و یک روز اوضاع زندگی خانواده‌ای را نمایش می‌دهد که متعلق است به طبقه‌ای پایین، فراموش‌شده و مدفون‌شده زیر خروارها بدبختی و اعتیاد و مشکلات روحی و عقده‌های فروخورده که همه تلاش می‌کنند تا به نحوی بتوانند خودشان را از شر این وضعیت نجات بدهند. بازی‌های تحسین‌شده، درخشان و توانمند بازیگران این فیلم در تمامی سکانس‌ها بیننده را کنجکاو به دیدن ادامه فیلم می‌کند و می‌تواند باعث شود که مخاطب تا انتهای فیلم از روی صندلی‌های سینما جم نخورد.

عوامل فیلم «ابد و یک روز»

نویسنده و کارگردان

  • سعید روستایی

تهیه‌کننده

  • سعید ملکان

بازیگران

  • پریناز ایزدیار
  • پیمان معادی
  • نوید محمدزاده
  • ریما رامین‌فر
  • شبنم مقدمی
  • شیرین یزدان‌بخش
  • معصومه رحمانی
  • مهدی قربانی

طراحی صحنه خانه پدری

این خانه از خانه‌های جنوب شهر تهران است و تم فقیرانه دارد. هرچند که سمیه (پریناز ایزدیار) همواره در تلاش است تا در کنار نگهداری از مادر و برادرانش به خانه نظم و انضباط بدهد و همین لوازم کهنه و مندرس را تر و تمیز نگه دارد، اما باز هم تک تک وسایل این خانه حتی از پشت صفحه تلویزیون هم بوی کهنگی و ماندگی می‌دهند. در سکانس اول چشم بیننده به فضای کلی خانه باز می‌شود. فرش‌های لاکی وسط پذیرایی نشان از زندگی سنتی و قدیمی اهالی این خانه دارند. تزئینات و دکوراسیون خلاصه می‌شود در تعدادی وسیله قدیمی مانند بوفه چوبی گوشه اتاق، پارچ و لیوان‌های سرامیکی، مجسمه‌های کوچک و پنجره‌ای که با پرده‌ای تاریک شده است و جلوی ورود نور را می‌گیرد، اما اهالی خانه سعی کرده‌اند با چیدن گلدان‌هایی کنار پنجره این تصویر افسرده و بی‌نور را بپوشانند.

این خانه یک کودک محصل دارد (نوید). درست است که ابد و یکروز داستان یک خانواده پرجمعیت و فقیر است که هرکدام ساز خود را می‌زنند و مشکلات خود را دارند اما در این قصه هنوز هم اهالی خانه در کنار تمام دغدغه‌های خود به تحصیل و پیشرفت فرزند کوچک خانه اهمیت می‌دهند. به همین خاطر است که در میان شلوغی و درهم و برهم بودن خانه فضایی مجزا و مستقل که ببرای درس خواندن نوید تعبیه شده است بارها و در صحنه‌های مختلف به چشممان می‌خورد. فضایی که شامل یک میز تحریر و یک کتابخانه است که در راهرو واقع شده و مشخص است که طراح صحنه به وجود این فضا اصرار داشته است تا بر اهمیت تحصیل و آگاهی تاکید کند و تشویق بر موفقیت‌های تحصیلی او بارها در طول فیلم به چشم می‌خورد.

فضای آشپزخانه هم تعریفی ندارد. دیوارها نم زده است، لوازم آشپزخانه هرکدام یک ساز می‌زنند و از لحاظ ظاهری هیچ هماهنگی خاصی بین آن‌ها دیده نمی‌شود. کابینت‌های سبزرنگ پوسیده و با یخچال به همین رنگ ست است و نشان می‌دهد زمانی این آشپزخانه رنگ و روح داشته است. 

با همه این‌ها این دکوراسیون یک نکته جالب دارد. با وجود تمام عناصر کهنه و قدیمی و رنگ و رو رفته خانه بیننده شاهد یک تلویزیون لوکس و بزرگ در پذیرایی است، علت آن هم مشخص است، اعضای این خانواده که شامل یک مادر از کار افتاده و دو دختر و سه پسر ظاهرا بیکار است اوقات زیادی را در خانه می‌گذرانند و سعی کرده‌اند لوازم کاربردی خود را شیک و تر و تمیز تهیه کنند.

در حیاط خانه المان‌های جالبی می‌بینیم. آبچکان بر روی روشویی سرویس بهداشتی، آبگرمکن گوشه ایوان، چسباندن مقوا بر روی درب‌هایی که شیشه ندارند، نردبان پوسیده‌ای که حیاط را به پشت بام ربط می‌دهد، همه و همه فریاد می‌زنند که در این خانه خانواده‌ای آشفته، بی‌مدیریت و نامنسجم سکونت دارد.

اتاق محسن (نوید محمدزاده)

اتاق محسن اتاقکی آجری بالای پشت بام است با درب و پنجره‌ای پوسیده و دیوارهای کثیف و نم‌زده، او اعتیاد دارد و در اتاقک خود مواد مخدر بسته‌بندی کرده و می‌فروشد. بنابراین وضع و حال زندگی او نیز نباید تعریفی داشته باشد. شاید این اوضاع وصف حال کسی باشد که زندگی خود را در راه اعتیاد فنا کرده است.

اتاق تنها شامل لوازم ضروری برای گذران زندگی است، یک زیرانداز که به عنوان فرش استفاده می‌شود، یک پشتی برای تکیه دادن، یک بالشت و پتو برای خوابیدن، یک کاناپه کهنه برای نشستن و تلویزیونی قدیمی برای پر کردن اوقات بیکاری. اتاق شبیه یک انباری در حال استفاده است که احتمالا بوی نا می‌دهد!

طراح صحنه حتی در کمترین جزئیات نیز وسواس به خرج داده است. ته سیگارهای لابلای آجر دیوار تا آت و آشغال‌های ریخت و پاش شده داخل اتاق، حتی سیخی که داخل سوراخ قاب شیشه جاساز شده بود دقیقا مخاطب را وارد اتاق یک معتاد می‌کند. هرچند در ادامه فیلم خواهران محسن کلیه لوازم اتاق را بیرون می‌ریزند، دیوارها را رنگ می‌زنند، لوازم فرسوده را با لوازم جدیدتر جایگزین می‌کنند و اتاق را از نو می‌چینند. 

خانه شهناز (ریما رامین‌فر)

شهناز به نسبت بقیه اعضای خانواده زندگی مجلل‌تری دارد. خانه او در یک مجتمع واقع در یک شهرک خارج از شهر است و هرچند یک واحد آپارتمان او کوچک است اما دکوراسیون تمیز و شیکی دارد. هرچند فیلمبردار نگاه بیننده را محدود به دو سه لوکیشن محدود می‌کند اما با این حال مشخص است که خانه نوساز بوده و به سبک مدرن چیده شده است.

تمام لوکیشن‌های فیلم ابد و یکروز با مهارت و دقت چیده شده‌اند و هرکدام از آن‌ها حرف بخصوصی برای بیننده دارند، چه دکوراسیون قدیمی و از مد افتاده یک خانه کهنه در کوچه پس کوچه‌های جنوب شهر و چه دکوراسیون تازه‌نفس آپارتمان‌های نقلی شهرکی. شاید بتوان ادعا کرد که اختلاف سطح زندگی کاراکترهای این فیلم به اختلاف روحیات و ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها برمی‌گردد، شخصیت‌هایی که هرکدام سقف کوتاهی از آرزو دارند و یکنواختی، روزمرگی و تکرار در تمام لحظات آن‌ها مشهود است.

 

مطالب پیشنهادی چیدانه به شما:

 

نویسنده: مهشید بختیاری
عضو تحریریه چیدانه

 

 

 

 


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه