شنای پروانه دارای فراز و نشیبها و نوسانهای پرهیجانی است، اتفاقاتی است که شاید در نگاه اول به چشم بیننده خوب و امیدوارکننده به نظر بیایند، اما طی قصه فیلم ناگهان با شگفتی روبرو میشویم. پایان بینظیر شنای پروانه به ما نشان میدهد که صحنه و دکوراسیون لوکیشنهایی که طراحی شده به خوبی ما را به سمت بیم و هراس و یک پایانبندی اعجابآور هدایت میکرده است. با چیدانه همراه باشید تا به تحلیل کوتاهی از طراحی دکوراسیون این فیلم بپردازیم.
شنای پروانه نخستین فیلم سینمایی محمد کارت به تهیهکنندگی رسول صدرعاملی چندی پیش در سینماهای کشور اکران شد. این فیلم پس از بالا و پایینهای بسیار بالاخره راهی سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر شد و بسیار خوش درخشید. بازی منحصربفرد جواد عزتی، امیر آقایی و طناز طباطبایی توانسته است نمایش بینظیری از زندگی در محلههای پایین شهر تهران را به تصویر بکشد و بیننده را تحت تاثیر فرهنگ خاصی از برخی مردم شهر قرار بدهد، مردمی که شاید به واسطه عقاید و باورهای خود مسیر سخت و نامعقولی را در زندگی پیش گرفتهاند، مسیری که قطعا به پایان خوشی منجر نخواهد شد.
شنای پروانه حول محور داستان زندگی حجت (جواد عزتی) و برادرش هاشم (امیر آقایی) میگردد. فیلم با صحنهای اضطرابآور آغاز میشود، زمانی که ویدئویی از همسر هاشم، پروانه (طناز طباطبایی) در استخر پخش شده است و این اتفاق در جامعه جنوب شهری فاجعهای جبرانناپذیر به چشم میآید. اتفاقی که هاشم را که در فیلم کاراکتری متعصب و غیرتمند است، به اوج خشم و خشونت میکشاند و این عصبیت و برافروختگی بالاخره باعث میشود پروانه زیر ضربات سنگین هاشم به قتل برسد. پس از مرگ پروانه، هاشم به زندان میافتد و از برادرش حجت میخواهد تا به خونخواهی پروانه به سراغ عاملین پخش شدن این فیلم برود و آنها را پیدا کند. حجت به همراه دوست صمیمی برادرش مصیب که کاراکتری یاغی و سرکش دارد، سرسختانه به جستجوی فردی میگردد که فیلم مدکور را پخش کرده است. صحنههای جستجوی حجت و تلاش او برای آزاد شدن برادرش از زندان، امیدها و ناامیدیهایی که بیننده به همراه بازیگر تجربه میکند و نگرانی از این که در پایان فیلم چه اتفاقی قرار است بیفتد، هر فیلمدوستی را میخکوب میکند…
خانه خانواده حجت چیدمانی حرفهای دارد و غصه و سردی از تک تک لوازم این خانه پیداست. پشتیهای سنتی و فرشهایی لاکیرنگ و تقریبا فرسوده با طرح لچک و ترنج که البته هنوز هم این مدل در بین فرشهای ایرانی طرفداران خودشان را دارد.
مشاهده بیشتر
شاید در هر نوع خانهای بتوان یکی از آنها را پیدا کرد، چه خانهای شیک و لوکس و چه خانهای کهنه و قدیمی. یک بخاری اسقاطی در گوشهای از نشیمن به چشم میخورد که تمام تلاش خود را میکند تا به اتمسفر سرد این خانه حرارت ببخشد و بوفهای چوبی و غیرضروری که شاید فقط برای خالی نبودن دکوراسیون در کنار هال قرار داده شده است. قرار دادن یک شلف در کنار دیوار که از قاب عکسهای کوچک و پارچ و لیوانهای سنتی مملو است نشان میدهد که طراح صحنه به خوبی به سبک چیدمان خانههای بدون امکانات جنوب شهر اشراف داشته است. اما چیزی که شاید کهنه بودن این خانه را فریاد بزند مبلمان رنگ و رو رفته و قهوهای رنگی است که به نظر میآید ست کاملی هم نداشته باشد. دیوارهای خانه به رنگ سبز طراحی شده است، البته نه سبزی شاد و نشاطآور، بلکه رنگ سبزی کدر و چرکمرده که به خوبی وضعیت زندگی افراد خانواده را نشان میدهد. در این خانه دائما صدای ناله و فریاد بلند است و سر و صدا و هیاهو و اتفاقات ناگوار از این خانواده دور نمیشود. شاید در طول فیلم هرگز لبخند را بر روی لبان صاحبان این خانه نبینید!
درست است که در فیلم شنای پروانه مصیب یک شخصیت منفی و منفور است، کسی که ادعای رفاقت او سر به فلک میکشد اما در خفا کاریترین ضربهها را به اطرافیان خود میزند. یک کاراکتر یک بام و دو هوا که با پولهای بادآورده خود توانسته است در پایینترین محلههای تهران منزلی شیک و لاکچری برای خود دست و پا کند. طراحی صحنه این خانه بینظیر است. کاغذ دیواریهای طلاییرنگ، کنسول کلاسیک چوبی با تراشها و حکاکیهای زیبا و مجسمههای جذاب روی آن، تابلوی بزرگ چوبی که تصویری از خود مصیب در آن خودنمایی میکند، استفاده از یک راکینگ چیر کلاسیک در گوشه پذیرایی، آباژور ایستاده بزرگ، یک دست مبلمان مینیمال و یک دست مبلمان بزرگ سلطنتی اشرافی بودن خانه را تکمیل کرده است. بوفه طلاییرنگ گوشه اتاق و لوازم دکوراتیو داخل آن با نورپردازی جذاب حتی زمانی که صاحبخانه در خانه حضور ندارد توجه بیننده را به خوبی به خود جلب میکند. استفاده از تابلوهای دیواری متعدد در قسمتهای مختلف دیوار، حتی جایی که لزومی به استفاده از تابلو و دیوارکوب نیست نشانگر این است که این خانه صاحبی لاکچریطور دارد، یعنی نقابی غیراصیل و تقلبی از یک زندگی اشرافی، دقیقا مانند خود کاراکتر که در تمام فیلم نقاب بر چهره دارد.
اگرچه بیشتر سکانسهای شنای پروانه در خیابانها و اماکن عمومی فیلمبرداری شده است، اما در لوکیشنهای محدود به منازل کاراکترهای این فیلم، شخصیت هر خانه مشابه شخصیت صاحبان آن خانه شکل گرفته است و این موضوع نکته جالبی در جلب کردن توجه مخاطب به صحنههای فیلم است.
مطالب زیر را بخوانید:
نویسنده: مهشید بختیاری | عضو تحریریه چیدانه