Chidaneh.com placeholder image

ادبیات و معماری، دمیدن روحی دوباره به جان آدمی!

نگاهی شاعرانه به معماری بناها رابطه ادبیات و معماری را به خوبی بازگو می‌کند. یک بنا را می‌توان به قطعه‌ای شعر تشبیه کرد، شعری که وزن دارد و اندیشه و احساس آدمی را لطیف می‌سازد. با من در چیدانه همراه باشید تا در روز شعر و ادب فارسی به رابطه بین ادبیات و معماری بپردازیم.

ادبیات و معماری، مأمن روح و جسم آدمی

معماری به بناها روح می‌دمد، گویی بنا را به سرچشمه جان‌ها متصل می‌کند و ادبیات مأمنی برای روح آدمی است، روحی که آشفته از درد جدایی است. 

فیلم نت
سرویس خواب بالسا

بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند/ از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق/ تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش 

چاره‌ای نداریم، ما اینجا به پناه آمده‌ایم و بایستی جسم خود را از نور خورشید، باد، باران و برف که هر کدام پر از شور و احساس هستند، در امان نگه داریم. خانه‌ها پناهگاه‌های جسم خاکی‌ آدمی‌اند، اما معماری به خانه‌ها جان می‌بخشد و خانه را به سرچشمه جان‌ها متصل می‌کند، آری معماری، خانه را روح می‌دمد و پر از احساس و لطافت می‌سازد، آدمی که از آسمان و ستاره‌هایش هم جدا افتاده، همنشین روح پر احساس و لطیف خانه می‌شود تا شاید احساس هنرمندانه خانه مرهمی بر درد اشتیاق او شود. روح آشفته و سرگردان آدمی نیز به ادبیات پناه می‌برد تا مرهمی دیگر بر درد جدایی‌اش زند.

مطلب پیشنهادی: موضوع عکاسی در خانه: 16 سوژه فوق‌العاده برای عکاسی

ادبیات و معماری و خلق زیبایی

آدمی زیبایی را دوست دارد، درون او پر از زیبایی‌های بی‌انتهاست. ادبیات و معماری شاخه‌های تنومند درخت حیرت‌انگیز هنر هستند و هر دو به خلق زیبایی دست می‌زنند تا مرهمی بر درد جدایی آدمی نهند و اندیشه و احساس او را تعالی بخشند.

طبیعت در ادبیات و معماری

به نظرم جهان هستی یک اثر هنری خارق‌العاده است. معماریِ جهانِ هستی را می‌توان به شعری هنرمندانه تشبیه کرد، شعری که سروده شده است تا احساسات آدمی را برانگیزاند، آدمی که از اصل خود دور مانده. طبیعت همچون بنایی منحصر به فرد با معماری شگفت‌انگیزش منبع الهام آدمی است برای وصل شدن به اصل خویش.  بله، همین طور است؛ از زیبایی‌های طبیعت نمی‌توان چشم پوشید، ادیبان و معماران که در جستجوی زیبایی‌اند، زیبایی طبیعت را مصالح کار خود کردند تا به خلقی بی‌نظیر دست یابند.

ادبیات و طبیعت

شعرا و نویسندگان روح هنر و زیبایی را در طبیعت و جهان هستی فهمیده‌اند و آن را در آثارشان منعکس کرده‌اند تا آدمی از روح زیبایی سیراب شود و به احساسی لطیف و شاعرانه دست یابد. ادبیات که سراسر تشبیه و استعاره است، احساس و تخیل انسان‌ها را اینگونه تربیت می‌کند:

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو/ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

معماری و طبیعت

معماران نیز با مصالحی چون نور، رنگ، آب، گیاه و حتی آینه به بناها روح می‌بخشند تا آدمی به همان احساس لطیف و شاعرانه که از طبیعت می‌گرفت، دست یابد. حوض در معماری ایرانی، پنجره‌های رنگی، آینه کاری و… نشان از حضور عناصر طبیعت در معماری بناها هستند، انعکاس زیبایی طبیعت در باغ‌های ایرانی هم مثال‌زدنی است. 

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک/ چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم

مطلب پیشنهادی: باغ‌های شیراز، تکه‌هایی کوچک از بهشت

 

آرایه‌های ادبی در معماری

اگر کمی به معماری بناها دقت کنید، متوجه می‌شوید که آرایه‌ها و صنایع ادبی در معماری هم می‌درخشند؛ تقارن، تناسب، نماد، تکرار، قلب، تضاد و… آرایه‌های معماری هم محسوب می‌شوند که به بناها زیبایی و احساس می‌بخشند.

 

ادبیات در معماری

در کاشی‌کاری‌ها و گچ‌بری‌های بناها اشعار و جمله‌های زیبایی نقش بسته است که از جایگاه ادبیات در معماری می‌گوید.

سخن آخر

ادبیات و معماری هر دو شاخه‌های هنر هستند و به آفرینش زیبایی دست می‌زنند تا اندیشه و احساس آدمی را تعالی بخشند و او را به زیبایی درون خود نزدیک سازد. وقتی صحبت از زیبایی و آفرینش زیبایی شود پای طبیعت نیز به میان می‌آید؛ ادیبان و معماران عناصر طبیعت را مصالح کار خود قرار دادند و دست به آفرینش زدند.  

مطالب پیشنهادی مرتبط:

نویسنده: زینب بهمنیاری

متخصصان چیدانه

مشاهده بیشتر

دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه