میتوان گفت هر جامعهای در پوست خود دارای قشرهای مختلفی از انسانهاست که تفاوتهایی باهم دارند. هر جامعه از نظر معیشتی به دسته و طبقاتی تقسیم میشود که این طبقات گاها با فاصله زیاد و گاه با فاصلهای کم کنار هم به زندگی ادامه میدهند. پیشتر در رابطه با نقش موقعیت اجتماعی در دکوراسیون صحبت کردهایم و میدانیم که طبقه اجتماعی و وضعیت مالی جز عناصری است که بسیار روی سبک دکوراسیون شما تاثیر میگذارد. این هفته با هم به بررسی دکوراسیون طبقات مختلف اجتماعی میپردازیم که هرچند باهم فاصلهی کمی دارند اما باز هم تفاوتهایی در آنها به چشم میخورد. با ما همراه باشید تا کنار یکدیگر به بررسی دکوراسیونهای فیلم زیبای چهار راه استانبول بپردازیم و به نکات قابل توجه در دکوراسیون این فیلم بیشتر دقت کنیم.
فیلم سینمایی چهار راه استانبول نوشته و اثری از مصطفی کیایی است که به روایت فاجعهی فجیع آتش سوزی ساختمان پلاسکو میپردازد. نگاهی متفاوت به این حادثه و روایت زیبای مصطفی کیایی و همچنین بازی خوب بازیگران این فیلم سینمایی باعث شد که این فیلم مورد توجه بسیاری از منتقدان و فعالان سینما قرار گیرد و به موفقیتهای زیادی دست یابد.
بهمن(با بازی بهرام رادان) و احد(با بازی محسن کیایی) تولیدکنندگان ورشکستهی ساختمان پلاسکو هستند که برای فرار از طلب کارها قصد فرار از ایران را دارند. لادن(با بازی ماهور الوند)، که قصد دارد علی رغم مخالفت پدرش با احد ازدواج کند و همراه او برود، از ترس پدرش در ساختمان پلاسکو که محل کار احد است مخفی میشود و فردای آن روز پلاسکو آتش میگیرد…
احد و بهمن شریک و دوستان قدیمی هستند که بعد از ورشکستی به دنبال فرار از بدهیهای بالا آمدهی خود میباشند. آنها از ترس طلبکارها، خود و لباسهای تولیدی خود را در زیر زمینی مخفی نموندهاند و به آنجا پناه آوردهاند. لباسهایی که دیگر به فروش نمیروند و مانکن های لباسی که در زیرزمین خاک میخورند ورشکستی این دو دوست را به خوبی بیان میکنند. نکته ی جالب زیر زمین این دو دوست قدیمی وان حمامی است که بهمن با آن تمرین نفس گیری میکند تا برای فرار قاچاقی از ایران آماده شود. وانی پر از مشکلات و بدهیهایی که بهمن در آنها غرق شده و باید سعی کند با آنها مبارزه کند. این دقیقا همان چیزی است که مصطفی کیایی در اولین سکانس فیلم خود به آن اشاره میکند. مشکلات تولیدکننده و جوانی ایرانی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و باید سعی کند راه فرار از مشکلاتش را یاد بگیرد و یا زیر آنها غرق شود!
مشاهده بیشتر
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم «فروشنده»؛ نمایی از تعرض در طراحی خانه
فرنگیس(با بازی دولتشاهی) همسر بهمن است که 6 ماهه باردار است. او بعد از بدهیهای بهمن و فرار او مجبور است تنها در خانه زندگی کند و پاسخگوی طلبکارهای بهمن باشد. خانهی آنها بسیار خلوت است و از وسایل تجملی خبری نیست. البته نمیتوان گفت از ابتدا هیچ وسیله تجملاتی در این خانه وجود نداشته است، زیرا بهمن پیش از ورشکستگی اوضاع مالی بهتری داشته، اما حالا بیشتر لوازم خانه بعد از بدهیهای او به فروش رسیدهاند. ترکیب رنگ دلنشین مبلها و پردهها کمی این سوت و کوری را از خانه دور کرده و همینطور تابلوهای نفاشیای که با تقارن و نظم خاصی بر روی دیوار نصب شدهاند از این خلوت بودن خانه کاستهاند.
اما چیزی که توجه شما را جلب میکند ترکهای ریز و درشت روی دیوارهاست که به خوبی قابل رؤیت است. خانه در سینما معمولا نمادی از زندگی یک خانواده بوده است و هر گونه آسیب در آن نشان دهنندهی آسیب و حادثه در بطن روح خانواده است. این ترکها نشان میدهد که خانوادهی بهمن هر لحظه ممکن است از هم گسسته شده و فرو ریزد.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم «بیپولی»؛ رسیدن از اوج رفاه به اوج فقر
تصور همه ما از خانههای قدیمی و حیاط دار، تصوری با حیاطی با صفا و دیوارهای آجری و حوضچهی آبی رنگ است، اما خانه ی لادن و خانوادهاش اصلا چنین نیست. لادن همراه پدر(با بازی مسعود کرامتی) و خواهرش زهره(با بازی رعنا آزادی ور) در خانهای قدیمی، اما به دور از دیوارهای زیبای آجری و حوضچه آبیرنگ زندگی میکند. بیرنگی در همه جای حیاط آنها به چشم میخورد.
گلدانهایی که خشک و پژمرده شدهاند، نشاط و شادابی را از خانهی آنها ربوده و بیشتر به بی روحی آن منجر گشتهاند. میلههای بلند و آهنی حیاط و دیوارهای سیمانی آن، این حیاط دلباز را برای لادن به زندانی تبدیل کرده که در آرزوی فرار از آن است. حیاط در ساختمان خانه میتواند نقشی اساسی را ایفا کند اما در صورت نپرداختن به آن تبدیل به مکانی اضافی میشود که زیبایی خاصی را با خود به همراه ندارد. درست مثل حیاط خانهی خاکستری لادن و خانواده اش…
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم «دایره زنگی»؛ اختلاف عقاید خانوادهها در یک جامعه کوچک
بهمن و احد، که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، تصمیم به قمار کردن روی تمام دارایی خود میگیرند. قمارخانهای که بهمن و احد به آن پناه بردهاند اصلا شبیه به قمارخانههای لوکس و تجملی فیلمهای هالیوودی نیست. هرچند که با کم کردن نور و استفاده از وسایل کلاسیک و قدیمی تلاش بر ایجاد شباهت داشته است، اما دکوراسیون داخلی آن کیلومترها با دکوراسیونهای تجملاتی قمارخانهها فاصله دارد.
بی نظمی در این خانه فریاد میکشد و همه جا پر از بطریهای خالی نوشابه و الکل است که قطار وار کنار هم چیده شده اند. این قمارخانه درواقع خانهی مسکونی بلا استفادهای است که با وجود چند میز و صندلی ساده قصد دارد علاقهمندان شرطبندی را به خود جذب کند که با توجه به خلوت بودن آن، میتوان گفت خیلی هم موفق نبوده است.
دیگر مطالب فیلم دکور نیز برایتان جذاب خواهد بود: