دلیل پافشاری بر روی شناخت دکوراسیون و چیدمان یک مکان، صرفا مربوط به بحث زیباییشناسی و آشنایی با سلایق مختلف نمیشود. بلکه میتوان گفت با شناخت تک تک الِمانهای یک خانه، یک اتاق، یک میز کار و هر جای دیگر میتوان به افکار و عقاید یک فرد یا یک خانواده پی برد. امروزه در هر جامعهای نیاز به شناخت تفاوتها، بسیار پررنگ است و شناخت این تفاوتها برای یک همزیستی مسالمتآمیز امری ضروریست که همهی اعضای جامعه باید به آن بپردازند. فیلم دکور این هفته، ما را به میان جامعهای کوچک با تفاوتهای بزرگ میبرد که با وجود این تفاوتها سعی بر زندگی در کنار هم دارند. با فیلم دکور این هفته همراه باشید تا به دنیای رنگارنگ فیلم «دایره زنگی» سفر کنیم و تفاوتهایی را بشناسیم. تفاوتهایی که شاید تاکنون به آنها توجه نداشتهایم.
دایره زنگی، اثر مشترک زوج هنرمند سینمای ایران، به کارگردانی پریسا بختآور و نویسندگی اصغرفرهادی است که در سال 1386 به روایت معضل ماهواره و تاثیرات عمیق آن در جامعه ایران پرداخته است. این فیلم که از پر فروشترین فیلمهای بهار سال 86 بود، به شرح افکار و عقاید مختلف حاکم بر جامعه میپردازد و در قالب طنز، به نقد و بررسی تک تک آنها روی میآورد و دست به مقایسهی آنها میزند.
خلاصهی داستان: محمد(با بازی صابر ابر) با دختری به نام شیرین(با بازی باران کوثری) آشنا میشود و بدون اطلاع از هویت واقعیِ او سعی بر حل مشکل مالی او دارد. او برای فراهم کردن هزینهی صاف کاری ماشین سرقتی شیرین، به جای دایی خود(با بازی مهدی پاکدل)، به عنوان نصاب ماهواره وارد ساختمانی میشود و در آنجا میان اختلافات اعضای ساختمان محاصره میشود…
مهم نیست شما چند سال داشته باشید. تا هر زمانی که با اشخاص دیگری زندگی میکنید، محیط اطراف شما حاصل صد در صد علایق شما نیست و از افکار و عقاید سایر اعضای خانه نیز تاثیر میپذیرد. اما در خانهی رضا(با بازی مهدی پاکدل)، دایی محمد، این تاثیر پذیری بیشتر است. جوری که میتوان گفت سلایق او در خانهی مشترک خود و مادرش هیچ نقشی ندارند و به نوعی در میان سلیقهی مذهبی و سنتی مادر گُم شدهاند.
مشاهده بیشتر
خانهی قدیمی رضا و مادرش از همان خانههای ایرانی قدیمی است که رضا، به عنوان یک نصاب ماهواره، در هیچکدام از کانالهای ماهوارهای نمیتواند مثل و مانند آن را پیدا کند. از همان خانههای حیاط دار با حوض آبی رنگ و فرشهای دست بافتی که لب به لب کنار هم چسبیده اند تا ذرهای از کف اتاق پیدا نباشد. اینجا یک مکان امن برای یک پیرزن با ایمان سنتی است تا از فضای مدرن حاکم بر جامعه دور باشد. اما برای رضا زندانیست که از ترس آن به پشت بام خانه پناه برده است.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم «فروشنده»؛ نمایی از تعرض در طراحی خانه
محمد، که حالا نام خود را به رامین تغییر داده است، به همراه شیرین وارد این ساختمان پر دردسر شدهاند و بنا به دلایل مختلف به خانههای هر یک از اعضای ساختمان سری میزنند. خانواده عبدالله زاده(با بازی امید روحانی) نماد قشر تازه به دوران رسیدهی جامعه ی کوچک ما یعنی ساختمان مسکونی آنهاست که هنوز به آپارتمان نشینی عادت نکردهاند.
شاید در نگاه اول آنها را یک خانوادهی مذهبی معمولی تصور کنید اما فضای تجملی خانه دور از سادگی دینی پسند است! زرق و برق در خانهی عبدالله زاده بی داد میکند و تک تک لوازم خانه به دنبال جلب توجه هستند.
مبل های کلاسیک طلایی رنگ، پردههای پر نقش و نگار، تابلوهای نقاشی شدهی گران قیمت و مجسمههای بُرُنزی همه و همه سعی بر اثبات گران قیمت بودن خود دارند تا هرکس که وارد خانهی خانوادهی عبداللهزاده میشود به وضعیت مالی بسیار خوب آنها پی ببرد.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم «بمب، یک عاشقانه»؛ خیابانها و خانههایی جنگ زده
خسرو(با بازی نیما شاهرخ شاهی) پسر بزرگ خانواده عبداللهزاده است. او که به هنر سینما و کارگردانی علاقه زیادی دارد از فضای تجملی و سنتی خانهی خانوادهی خود فرار کرده و به سینمای کوچکی که در اتاق خود ساخته پناه آورده است. خسرو که از رنگهای پر زرق و برق بیزار است اتاق خود را با پردههای مشکی رنگ پوشانده و عکسهایی از هنرپیشگان مشهور سینما را جایگزین نقاشیهای سنتی و مجسمههای عتیقه کرده است. پردهی نمایش سفید رنگ، اتاق رویایی خسرو را تکمیل میکند و به او اجازهی غرق شدن در تک تک سکانسهای فیلم را میدهد.
اختلاف دیدگاه خسرو با خانوادهاش از میزان تفاوت اتاقش با سایر بخشهای خانه نیز کاملا مشهود است و نیازی به اشاره به این موضوع در فیلمنامه تقریبا غیر ضروری بوده است.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه سریال «قورباغه»؛ اختلاف طبقاتی دو بچه زرنگ
شعله(با بازی بهاره رهنما) شاعری تنها با سبک زندگی هنری است. از تنها زندگی کردن او میتوانیم نتیجه بگیریم که گوشه و کنار خانهاش به سلیقهی خودش چیده شده که تحث تاثیر سبک خاصی از هنر قرار گرفته است.
البته نمیتوان این هنر را هنر اصیل ایرانی دانست. وجود مجسمه ی بودا و آدمکهای سرخ پوستی در خانهی او از آمیختگی فرهنگ شعله با فرهنگهای غیر ایرانی خبر میدهد. تنهایی او که با شبکههای ماهوارهای پر شده است، باعث تغییر در سبک زندگی او شده و تابلوهایی با نقاشیهای نامفهموم امضایی برای سبک زندگی متفاوت خانم شاعر ما هستند.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم «جدایی نادر از سیمین»؛ عمق تفاوتهای یک زوج
قانونمندی و قانونمداری همیشه مورد توجه بخشی از افراد جامعه است که میتوانند همه چیز را فدای آن کنند. خانوادهی جعفری با مدیریت سخت گیرانهی مهناز(با بازی نیلوفر خوش خلق) در خانهای ساده اما منظم و قانونمند زندگی میکنند.
برچسبهای روی یخچال یا حتی نقاشیهای چسبانده شده روی دیوار و قاب عکس های چیده شده روی میز، از نظم و تقارن خاصی پیروی میکنند که حاصل دست رنج خانم مدیر سخت گیر ساختمان هستند. خانه خانواده جعفری در عین مرتب بودن بسیار ساده چیده شده است که نشان از سادگی و به دور از تجملگرایی بودن این خانواده دارد.
عباس رزاقی(با بازی مهران مدیری) همراه پدر پیر و همسر و سه فرزندش زندگی میکند. این خانوادهی پر جمعیت در خانهای شیک و مدرن زندگی میکنند که در عین سادگی، گران قیمت و لوکس است.
مبلهای تک رنگ و تابلوهای ساده خبر از تجملگریزی این خانواده میدهند. اما به دلیل مشغله های زیاد مادر خانواده که به ترجمهی کتاب مشغول است، شلوغی تمام خانه را در بر گرفته و آنجا را برای پدر پیر عباس که سرهنگی بازنشسته و منظم است، به جهنمی شیک تبدیل کرده است.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم شب یلدا؛ یک دکوراسیون افسردهی ایرانی
آقای سرخی (با بازی محمد رضا شریفی نیا) که با همسر و نوهاش زندگی میکند، مردی میان سال است که تلاش او بر امروزی نشان دادن خود هم از لباسهای او و هم از سبک خانهاش کاملا مشهود است. خانه ی آنها به عنوان یک زوج قدیمی با عتیقه جات مختلف و فرشهای دست بافت پر نشده بلکه مبلمانی شیک و رنگهای شاد و روشن فضای خانهی آنها را رو به امروزی بودن کشانده و میتوان گفت موفق نیز بوده است. سادگی در خانه ی آنها بیش از اندازه نیست و تجمل هم خیلی چشم و دل را نمیزند. در واقع خانهی آنها ترکیبی خوب و دلنشین از سادگی و مدرنیته است که خانه ای زیبا را برای ما به نمایش گذاشته است.
اگر این مطلب فیلم دکور برایتان جذاب بود، مطالب زیر را نیز از دست ندهید: