سینما همواره ابزاری برای انتقال پیامهای مهم فرهنگی و اجتماعی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در تمام نقاط جهان بوده است. برای انتقال این پیامها تمامی عوامل تشکیل دهنده فیلم از جمله فیلمنامه و کارگردانی، بازی و عملکرد عوامل پشت صحنه، موسیقی و چیدمان المانهای مختلف نقش حیاتی را ایفا میکنند و دست در دست هم، پیامی عظیم را به مخاطب میرسانند. طراحی صحنه و دکور از جمله مهمترین عواملی است که هرچند در نگاه اول توجه چندانی به آن نمیشود و شاید نکات مورد هدف آن درک نشود، اما بررسی آن برای دریافت بهتر پیام فیلم، خارج از لطف نیست.
در فیلم دکور این هفته، به سراغ یکی از محبوبترین و پرافتخارترین فیلمهای سال 2019 رفتهایم و طراحی صحنه جالب و زیبای این فیلم بررسی نمودهایم. بسیاری از مخاطبان، فیلم جوکر را بیش از یک بار تماشا کردهاند، اما افراد کمی هستند که به دکوراسیون و طراحی صحنه هوشمندانه این اثر زیبا دقت کرده باشند. در واقع تاد فیلیپس در این فیلم بخشی از سنگینی حرفهای خود را بر روی دوش نگاه و دقت مخاطب خود قرار داد است تا با تامل روی قاب دوربین او، به راز های زیادی دست یابد.
در فیلم دکور این هفته قاب دیوانه وار فیلم جوکر را باهم بررسی میکنیم و به تمام فریاد های خاموش جوکر گوش میدهیم. شاید به بسیاری از نکاتی که در مطلب به آنها اشاره کردهایم، توجه نکرده باشید. پس در ادامه با چیدانه همراه باشید.
فیلم جوکر از جمله پربینندهترین فیلمهای سال 2019 به حساب میآید که در سینمای آن سال حرفهای زیادی برای گفتن داشته و هنوز هم دارد. این فیلم از جنبههای مختلفی مورد تحسین قرار گرفت و به دلیل خوش ساختی و شخصیت محبوب و آشنای جوکر، بسیار مورد توجه مخاطبین قرار گرفت. ساخته درخشان تاد فیلیپس، پیامهای روانشناختی و همچنین نکات اجتماعی بسیاری را در خود جای داده است و از همین رو نیز توانسته محبوبیت خود را در میان مردم و سینما دوستان حفظ نماید.
مشاهده بیشتر
جوکر نیز مانند تمام آثار منتخب سینما دارای پیامهایی در لا به لای تمام سکانسهای خود است. طراحی صحنه و قاب تک تک سکانسهای فیلم جوکر نیز خالی از این پیامها نبوده و چه بسا نقش مهمتری را نیز ایفا کرده است.
خلاصه داستان: آرتور فلک (با بازی واکین فینیکس)، مرد میانسالی است که در شهر پر جرم و جنایت گاتهام همراه مادرش زندگی میکند. او به عنوان یک دلقک در مجالس و میهمانیها حضور به عمل میآورد و آرزو دارد به کمدینی موفق تبدیل شود. اما آرتور با بیماری روانی «ناخویشتن داری عاطفی» دست و پنجه نرم میکند و در جرم و جنایت سازمان یافتهای که شهر گاتهام برایش رقم میزند، این چالش برای دشوارتر میگردد.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم «فروشنده»؛ نمایی از تعرض در طراحی خانه
می توان گفت در هیچ کجای زندگی آرتور نمیتوان نظمی دقیق و از پیش تعیین شده یافت. خانه ی مشترک او با مادرش نیز فاقد این نظم مورد انتظار است. یکی از اصلیترین چیزهایی که در خانه جوکر و مادر توجهها را جلب مینماید، تاریکیست! هیچ گونه لامپ چندین ولتی و یا لوستر های بزرگ در خانه آرتور یافت نمیشود و نور در تمامی قسمتهای خانه به شدت کم است. اما از پشت همین تاریکی و بی نوری هم میتوان به خیلی چیزها پی برد.
قدیمی بودن و ارزان قیمت بودن اسباب خانه آرتور به قدری مشخص است که نور چندان زیادی برای تشخیص کهنگی و ارزان بودن آنها نیاز نیست. رنگ تیره مبلمان، فرشها و یا دیوارهای رنگ گرفته، این تاریکی خانه آرتور را بیش از پیش به رخ میکشند که این برای روح تاریک جوکر، یک سم است…
خانهای که جوکر در آن زندگی میکند، فضای کوچکی دارد، اما طراح صحنه از این فضای کوچک به بهترین نحو استفاده کرده است تا خانهای ترسناک و در عین حال دارای برخی ریزهکاریهای دکوراتیو از آب درآورد. خانهای که هم حس ترس را به مخاطب القا میکند و هم به او میفهماند که مادر آرتور، روزی به دکوراسیون و لوازم منزل خود اهمیت میداده است. اما این خانه هرگز یک فضای دوست داشتنی برای آرتور نبوده و نیست. زیرا شاید سهم او از این خانه حتی یک اتاق اختصاصی هم نبوده است.
اتاق خواب مادر آرتور در این خانه، کاملا متناسب با سلیقه یک زن با احساس چیده شده است. کاغذ دیواری گلدار، پرده سفید رنگ و تخت چوبی سفید، سلیقه مادر آرتور را به رخ میکشند، اما نکتهای که در این قسمت از خانه نیز وجود دارد، تاریکی نسبتا زیاد و روشن بودن تنها یک آباژور است. تاریکی و سیاهی که رابطه مادر و فرزند را نیز احاطه کرده است.
گریم جوکر برای او، به اندازه کت بلند و لباسهای رنگارنگش حیاتی و ضروریست. در واقع جوکر بدون لبخند نقاشی شده و موهای سبز و صورت سفید رنگش اصلا جوکر نیست! محل تولد جوکر رو به روی آینهی نه چندان تمیز خود با میزی پر از رنگ و وسایل آرایشی و نقاشی است که بر خلاف سایر نقاط اتاق فاقد رنگ نیست.
به نوعی میتوان گفت که میز جوکر با هرگونه نظمی غریبه است. درست مانند افکار مریض او، که خودش هم توانایی سامان دادن به آنها را ندارد. چیزی که توجه مخاطب را به خود جلب میکند، لامپهای دور تا دور آینه است که معمولا شما این نما را در اتاق استراحت اکثر هنرپیشههای تئاتر دیدهاید. این آینه برای یک دلقک پاره وقت ساده، خیلی شلوغ و پرزرق و برق بنظر میرسد، اما نکته این اتاق دقیقا همین جاست.
طراح صحنه فیلم، با قرار دادن این آینه سعی بر آن داشته که آرتور را از همان ابتدا در مرکز توجه و نور ها قرار دهد و او را به آرامی تغییر داده و به سمت جلو سوق دهد. این آینه شگفتانگیز، آغاز فیلم و به نوعی آغاز جوکر داستان است.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه سریال فروپاشی؛ دکوراسیونی که مسحورتان میکند
کمدهای آبی رنگ بدون هیچ نظم و ترتیب خاصی در این اتاق قرار گرفتهاند. به گفته طراح صحنه فیلم از رنگ قرمز در طراحی دکوراسیون این اتاق به منظور القای حس خشونت در مخاطب و نشان دادن خون استفاده شده است. رنگارنگ بودن اتاق نیز بی شباهت به ظاهر رنگارنگ شخصیت اصلی فیلم یعنی جوکر نیست.
تا این جای کار دو لوکیشن اصلی فیلم جوکر را بررسی کردیم، حال وقت آن رسیده که به نکات ریزی در طراحی صحنه اشاره نماییم که کمتر کسی متوجه آنها میشود و یا اگر با آنها مواجه شود، علت به کار گرفته شدن آن المان در طراحی صحنه را نمیداند. فراموش نکنید که طراح صحنه فیلم جوکر، هیچ المانی را بدون قصد و غرض در صحنه قرار نداده است و بدون شک با به کار گرفتن آن در صحنه، قصد فهماندن پیامی به مخاطب را داشته است.
شهری که آرتور همراه با مادرش آنجا زندگی میکند به هیج عنوان در صلح و سلامت به سر نمیبرد. اگر به کوچهها و خیابانهایی که جوکر از آنها عبور میکند دقت کرده باشید، در میابید که زبالههای اطراف او از اصلیترین عناصری هستند که در سکانسهای عبور او از خیابان به چشم میخورند. هر چقدر آرتور، رو به شرور بودن و جوکر بودن حرکت میکند زبالههای اطراف او بیشتر و بیشتر میشوند. این زبالهها دقیقا نشان از فسادی است که در جامعه جریان دارد و هر چه زمان میگذرد، بیشتر و بیشتر میشود. در واقع جوکری که یک قهرماننما به حساب میآید، نمیتواند شهر را از فلاکتی که تحمل میکند نجات دهد.
مطلب پیشنهادی: طراحی صحنه فیلم «برادرم خسرو»؛ ترکیبی از نوستالژی و مدرنیته
بین جلسات مشاوره آرتور و راهی شدن او به بیمارستان روانی روزها و هفته ها فاصله است. اما نکته قابل توجه که ممکن است اکثرا به آن توجه نکرده باشید این است که ساعت هر دوی این مکانها(بیمارستان و اتاق مشاوره) دقیقا 11:11 را نشان میدهد. از طریق این ساعتها میتوانیم این استدلال را داشته باشیم که داستان فیلم و تبدیل شدن آرتور به جوکر، توهم یک بیمار روانی بوده و او هرگز از بیمارستان مرخص نشده است و تمامی وقایع ساخته و پرداختهی ذهن آرتور است.
یکی از لوکیشنهای اصلی فیلم راهپله ای است که آرتور برای رسیدن به خانهاش از آن بالا میرود. این راهپله چندین بار در قاب دوربین این فیلم قرار میگیرد اما برای بار آخر بهتر از همیشه دیده میشود. همین راهپله یکی از مشهورترین سکانسهای این فیلم را میسازد. لوکیشن این راهپله پس از اکران فیلم جوکر به یک مکان محبوب برای طرفدارن او تبدیل شد و بعدها در نقشهی گوگل، به «راهپله جوکر» تغییر نام داد.
اگر به تحلیل طراحی صحنه فیلمها علاقه دارید، مطالب زیر را از دست ندهید: