اینکه ذهن اکثر مواقع بدون خواست و ارادهی شما افسار زندگی پیرامونتان را در دست میگیرد امری حقیقیست. مخصوصا اگر چیزی درون ذهن شما به صورت مادر زادی نهفته بوده باشد. چیزی به نام «ساده طلبی» در تمام امور. در نحوه لباس پوشیدن، در نحوه دکوراسیون منزل و در نحوه زندگی شما.
فیلم دکور این هفته به سراغ سادگی فطری و ذاتی رفته و برای این ایده انتخابی بهتر از فیلم زیبا و دوست داشتنی «حوض نقاشی»، ساخته مازیار میری نیافته است. بیایید با هم به عمق این سادگی پیچیده سفر کنیم و از این ساخته زیبا لذت ببریم.
فیلم حوض نقاشی اثر مازیار میری، در سال ۱۳۹۱ بسیار مورد توجه مخاطبین و منتقدین سینما قرار گرفت و در بخشهای مختلفی در جشواره فیلم فجر بسیار درخشید. سیمرغ بلورین بهترین دکوراسیون و طراحی لباس، حاصل دسترنج آتوسا قلمفرسایی یکی از افتخارات درخشانی بود که به این فیلم تعلق گرفت.
خلاصه داستان: مریم و رضا زوج عاشقی هستند که با تمام زوجهای دیگر فرق دارند.این فرق برای آنها به سبب عشق بی پایانشان به یکدیگر بسیار ناچیز و ضعیف است که چیزی از علاقهی آنها به یکدیگر کم نمیکند، اما درک تفاوت آنها با دیگر پدر و مادرها برای تک پسربچه ی آنها بسیار سخت بوده و او را وادار به فرار از پیش پدر و مادر عاشق خود میکند…
یکی از اصلیترین لوکیشنهایی که به تکرار در فیلم حوض نقاشی دیده میشود، اتاق نشیمن خانه مریم و رضاست. گرمای خانهی کوچک را، غیر از لبخندهای سه نفره ی خانواده، بخاری دودکشدار بزرگ مشکی رنگ تامین میکند. در کنار آن، استفاده از فرشهای قرمز رنگ که در دهههای قبل بیشتر از زمان حال در خانههای ایرانی به چشم میخورند نیز گرما و صمیمیت خانه را دوچندان میکند.
روایت فیلم در پاییز اتفاق میفتد اما داخل خانه، به سبب وجود گلدانهای همیشه سبز در جای جای اتاق نشیمن، بوی بهار میدهد. این گلدانها میتوانند به سبب وجود مادر خانواده، با آن ذات و روحیه بهاریاش باشند که از زردی و رنگ باختگی پاییز گریزان است.
اتاق نشیمن این لوکیشن، برای خانهای در وسط شهر، کمی قدیمیست و تقریبا فاقد هر نوع مدرنیته میباشد. وجود رختخوابهای قدیمی به جای تخت خواب، تلویزیون آنتن دار به جای تلویزیون های بزرگ هوشمند، میزهای چوبی کوچک به جای میز نهارخوری چندین نفره، پنکهای قدیمی در گوشه اتاق و یا حتی بالشهایی که به عنوان پشتی در اتاق نشیمن قرار گرفتهاند، مدرنیته را از این خانواده دور کرده و سبکی سنتی و ساده به بینندگان هدیه میکنند و برخی را نیز به حال و هوای گذشته میبرند.
سفره های قلمکاری سادهای که روی میزهای اتاق نشیمن پهن شدهاند یکی از اصلیترین المانهای یک خانه اصیل ایرانی هستند که به مخاطب نشان میدهند صاحب این خانه در کنار روحیه لطیف خود، به هنرهای اصیل ایرانی نیز علاقهمند است.
اگر بخواهیم به معماری این اتاق بپردازیم میتوانیم به تاقچههای زیبایی که معماری ایرانی را به رخ بیننده میکشند، اشاره کنیم. وجود تاقچه روی یک دیوار و همچنین یک تاقچه در کنج اتاق سادگی دکوراسیون را نشان میدهد که طراح صحنه قصد داشته سادهزیست بودن مریم و رضا را به مخاطب اثبات کند.
ممکن است این مطلب هم برایتان جذاب باشد: طراحی صحنه فیلم «برادرم خسرو»؛ ترکیبی از نوستالژی و مدرنیته
آشپزخانههای ایرانی همیشه سرزمین تحت حکومت مادرها بودهاند، که محل تولد ذوق و هنر و علاقهی آنها به اعصای خانواده هستند. اما مریم، مادر سهیل و همسر رضا، این سرزمین را تنها برای خود نخواسته و به تمام اعضای خانواده سهمی از آن داده است.
ظروف شیشهای و پلاستیکی با نظم دقیقی کنار هم چیده شدهاند و مادر خانواده میتواند چشم بسته هم همه چیز را پیدا کند. در میان ظرف و ظروف های قدیمی و کابینتهای فلزی آشپزخانه وهمچنین یخچال کهنه، نقاشیهای کودکانه سهیل به چشم میخورند. گویی که مادر هنگام کار در آشپزخانه دلتنگ فرزند خود میشود و با نگاه کردن به این نقاشی ها دلتنگی خود را رفع میکند.
وجود گلدانها حتی در آشپزخانه، ذوق هنری اعضای خانه را بیش از پیش به مخاطب نشان میدهند. گلدانهایی سفالی که مانند بسیاری از گلدانهای مدرن امروزی با طرحها و رنگهای مختلف، طراحی نشدهاند و به همان سادگی و بیرنگ بودن افاقه کردهاند تا ذهن مخاطب از این سادگی زیبای زندگی دو فرد عاشق، غافل نشود.
حمام خانه هم به طبع سایر بخشهای خانه دارای اصالت ایرانی و در عین حال سادگی منحصر به خانه است. وجود طاس مسی، که در زمانهای قدیم نشان حمامهای سنتی و ایرانی بوده است در حمام این خانواده اصالت ایرانی خانه را بیش از پیش نشان میدهد. در حمام خبری از شویندههای بیشمار، شمعها و بو گیرهای مختلف، کاشی و سرامیکهای منحصر به فرد و یا شیرآلات لوکس نیست، اما همه چیز در این حمام در حد «برق افتادن» تمیز و پاکیزه بنظر میرسد.
حمام در این فیلم زمین بازی ای برای پدر و پسر داستان ما نیز هست که تمیز شدن را بهانهای برای بازیها و شوخیهای شیرین خود قرار میدهند و صدای قهقههای خود را میان کاشیهای حمام میپیچانند تا به بیننده ثابت کنند چیزی که یک حمام را زیبا نششان میدهد، نه کاشی و سرامیک طرحدار است و نه شیرآلات لوکس. بلکه این شادی و عشق افراد خانه است که به حمام ساده و قدیمی ایرانی، جلوهای منحصر به فرد میبخشد.
از این مطلب هم غافل نشوید: جهان با من برقص، خانهای با دکوراسیون ساده اما تاثیر گذار
خانه ی رضا و مریم، خانهای اجارهای و حیاط دار است. از آن خانهها با دیوارهای آجری و درختان خرمالو که نه آنقدر بزرگ هستند و نه آنقدر کوچک. مسلما حیاط، خبر از قدیمی ساخت بودن خانه میدهد و قدمت آن را به رخ میکشد. صنعت گریزی و اصالت را میتوان میان تک تک آجرهای سه سانتی حیاط پیدا کرد.
حوض آبی رنگ حیاط امضایی برای معماری اصیل ایران قدیم است که در وسط حیاط نشسته و داستان اهالی خانه را، چه تلخ و چه شیرین به نظاره مینشیند. حوضها از قدیم یکی از اصلیترین عناصر معماری ایرانی به حساب میآمدند و در معماریهای سینمای ایران برای نشان دادن خانههایی که در آنها عشق و محبت به خانواده در جریان است، استفاده میشود. این عشق و محبت در میان رضا و مریم و سهیل بسیار به چشم میخورد.
خانه خانم ناظم، شخصیت تحصیل کرده و به روز داستان، ترکیبی از مدرنیته و سنت قدیمی ایرانی است که در مقابل و در تضاد با خانهی خانواده ی سهیل قرار دارد. نظم در خانه خانم ناظم موج میزند و همه چیز با تقارن خاصی کنار هم چیده شدهاند.
دیوارهای خانه این فرد تحصیلکرده و نسبتا مدرن، پر از آثار هنری زیبا و مدرن است. نور خانه کم است اما نمیتوان دقیق گفت که این کمبود نور به دلیل کمبود لامپ است یا کمبود محبت میان اعضای خانواده!
سهیل این خانه را دوست دارد زیرا دیگر خبر از میز های کوچک چوبی نیست و همه ی اعضای خانواده پشت میز غذا خوری در سکوت غذا میخورند. تلویزیون قدیمی نیست و با کیفیت بالا تمام کارتونهای مورد علاقه اش را پخش میکند. فرشهای کهنه جایشان را به کاناپه های نرم داده اند و همه چیز باب میل اوست. همه چیز جز عشق پدر و مادرش که هرچه بین این اجسام مدرن و ایدهآل میگردد نمیتواند مانند آن را پیدا کند.
اگر این مطلب فیلم دکور را دوست داشتید، مطالب دیگر فیلم دکور هم برایتان جذاب خواهد بود: