شاید با آثار فاخر موسیقی ایران مانند «بهارمست، به زندان، به ياد گذشته، در قفس» یا با نام بزرگان موسیقی همچون «علی تجويدی، رحمتالله بديعی، فرامرز پايور، منوچهر جهانبگلو، ملکه برومند و اميرهمايون خرم» آشنا باشید. نامهای پر افتخار و نغمههای دلنشینی که یادگار آموزشهای پر از بذل و بخشش استادابوالحسن صبا است. موسیقی دانی که با این مناعت طبع در آموزش موسیقی به «معلم آسمانی» شهره گشت.
این هفته مهمان خانه موزهای هستیم که یادگار نغمههای جاودانی این سرزمین و محل تربیت موسیقی دانان طلایی دوران معاصر ما است. خانهای که متاسفانه از چشم شیفتگان موسیقی و فرهنگ این سرزمین مهجور باقی مانده است.
بار دیگر مسافر و مشتاق میدان بهارستان هستم. این بار به دیدن خانهای خواهم رفت که به عنوان اولین موزه بیوگرافیک (شرح حالی) که بنا بر وصیت استاد صبا توسط دانشکده هنرهای زیبای تهران در سال 1353 افتتاح شده است.
آدرس خانه موزه صبا: ميدان بهارستان، خیابان ظهیر الاسلام، نبش کوچه ی صبا، شماره ی 90
برای دیدن خانه صبا میتوانید در ایستگاه متروی بهارستان که در خط 2 مترو تهران ( صادقیه-فرهنگسرا) قرار دارد پیاده شوید و با ده دقیقه پیاده روی خودتان را به این موزه برسانید.
مطلب پیشنهادی: خانه موزه لرزاده، معمار آرامگاه فردوسی
نزدیک به میدان بهارستان در خیابان ظهیر الاسلام، در رزومرگی و شلوغی همیشگی گذری که به مرکز کاغذ و مقوا تهران معروف است، خانهای آجری با پلاکی از کاشیهای فیروزهای میخواهد روایتگر عشق و دغدغه مردی باشد از خاندان صبا که به خاطر تاثیر خود در هنر و ادبیات ایران به خاندان هنر معروف شدهاند. هر رهگذری با عجله به سمت مسیر خود در راه است و من بعد از تماشای نمای خانه در کوچه صبا کلون یک در چوبی را برای خبر کردن صاحبخانه به صدا در آوردم.
پیرمردی در را باز میکند که آستینهایش را برای وضو گرفتن بالا زده و با لبخندی در آستانه در مرا به داخل راهنمایی میکند.
مطلب پیشنهادی: کافه خانه 1307، بر اساس خاطرات واقعی چهار نسل
وارد حیاط کوچکی میشوم که سکوت سرد زمستان را دارد. پنج دریهای دو ایوان کوچک، حوض وسط خانه، از معماری مربوط به اواخر دوره قاجاری و اوایل دوره پهلوی این ساختمان حکایت دارد.از ورودی کوچک خانه به سمت نشیمن و اتاقهای خانه میروم. طبق اسناد به جا مانده این خانه در طول عمر طولانی خود بازسازی شده است. در تبدیل خانه صبا به موزه گویا دیوارهای اتاق برداشته شده و اکنون به شکل دو سالن کوچک و بزرگ که به یکدیگر راه دارند در آمده است. در مورد معماری دوران پهلوی اول در مطلبهای خانه زی و خانه گدار میتوانید بیشتر بخوانید.
کمال السلطنه که اهل هنر و از خاندانی اصیل بود اولین معلم پسرش برای آموختن سه تار شد. او صبا را در شش سالگی برای آموختن نوازندگی به دوستان خود که اساتید موسیقی بودند سپرد. وی بسياری از سازهای ايرانی را نزد استادان برجستهی زمان خود ياد گرفته بود؛ ويولن از حسنخان هنگآفرين، تار و سهتار از ميرزا عبدالله و درويشخان، سنتور از علیاکبر شاهی، کمانچه از حسينخان و تنبک از حاجیخان ضربی.
مطلب پیشنهادی:کافه کتاب ققنوس، میزی برای خواندن
موزه ابوالحسن صباآتنا طالقانی09111412666مشاهده پروفایل
مطلب پیشنهادی: هاستل تهران، “های تهران" مثل خونه خودتونه!
اگر چه خانه صبا خموش و بی صدا بود/ تو بشنوی در آن سرا، هزار نغمه و نوا
شعری را که یکی از دوستان استاد صبا در تابلویی با خط خوش نستعلیق نوشته و در ورودی سالن موزه قرار داده است میخوانم و سعی میکنم بازدید از تمام اجزا و وسایل این موزه را از دست ندهم. عکسهای خاندان صبا که طبق اسناد خانواده تا سی و یک پشت به یحیی فرزند خالد برمکی میرسد، سازها، دفترهای نت، دفتر شعر، بریدههای روزنامه مربوط به فعالیتشان، مدالها و لوحهای افتخارات ایشان، تابلوهای نقاشی که یادگار تحصیل رشته نقاشی در مدرسه کمال الملک است و یادگارهای شخصی دیگر این موسیقی دان بزرگ را میتوان در این موزه دید. نوشتههای روی دیوار اطلاعات بسیار خواندنی و جالبی را در مورد زندگی حرفهای و هنری ایشان میدهد. از سال 1310 کلاس موسیقی خودشان را در همین خانه تاسیس میکنند و تا آخر عمر به تربیت شاگردان بسیاری پرداخت.در این خانه، در عکسهای آویخته به دیوار میشود چهره تک تک بزرگان هنر موسیقی و ادب این سرزمین را در کنار استاد صبا دید. از عکسهای ایشان با نامورانی چون علینقی وزیری، حسین گل گلاب، روح الله خالقی، حسین تهرانی، تجویدی گرفته تا علاقه و دوستی نزدیکشان با نیما یوشیج و استاد شهریار.
مطلب پیشنهادی : خانه تاریخی پهلوان رزاز، آخرین پهلوانی که هم چنان میزبان است
اما این موزه فقط روایت گر هنر و خدمت استاد صبا نیست. در قسمت انتهای سالن اصلی، بخش دوم موزه مربوط به کارهای دستی همسر استاد صبا یعنی منتخب اسفندیاری ( دختر عموی نیما یوشیج) است که به تشویق خود استاد برای ادامه تحصیلاتش و یادگیری هنرهای جدید راهی پاریس میشود و پس از دریافت دیپلم هنری در کشورهای امریکا،ایتالیا و ژاپن موفق به با دریافت مدارک هنری دیگر موفق به کامل کردن دانش خودشان شدند. خانم اسفندیاری پس از بازگشت در همین خانه آموزشگاه هنری خوشان را دایر کردند و مانند همسرشان به تربیت شاگرادن خود پرداختند. در این قسمت میتوانید مجموعه تندیسهای مومی و لباسهای محلی و سنتی ایران قدیم را مشاهده کنید.
دوست دارم در این متن آهنگ زیبای «زرد ملیجه» یا «بهار مست» را برایتان بگذرام. همانطور که دوست داشتم در حین بازدید از موزه نوای آهنگهای دلنشین استاد در حال پخش باشد. اما همان گونه که گفته شد متاسفانه این موزه بسیار مهجور باقی مانده است.
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودیچه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی راکه خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوشچه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل مننه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تستتو همآميخته با خون سياوش شدی
«قطعهی سروده شده توسط استاد شهریار پس از درگذشت استاد صبا»
سایر مطالب کوچه پس کوچه را نیز دنبال کنید: