به می عمارت دل کن که این جهان خراب بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
«حافظ»
این هفته به سراغ کافهای در عمارتی کهن خواهیم رفت که گویا انتخاب کنندگان نام آن قصد داشتند دعوتی از دلهای مردمانی به این عمارت داشته باشند که عاشق فرهنگ و معماری سرزمین ایران هستند. این عمارت بازسازی شده سرگذشت جالب و حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
باز هم قرار است مهمان خیابان فلسطین باشم. خیابانی که گویا در سالیان نه چندان دور پر از خانه باغهای زیبا و محل زندگی بسیاری از فرهنگیان و سیاستمداران زمان خودش بوده است. شرح این خیابان را در مطلب خانه زی دادهام. شوق آن را دارم که هر چه سریع تر روایت کافه عمارت دل را برایتان بگویم.
آدرس کافه عمارت دل: تقاطع خیابان فلسطین جنوبی و خیابان بزرگمهر،روبروی سفارت فلسطین، پلاک 356
برای بازدید از این عمارت شما میتوانید درایستگاه متروی تئاتر شهر که در خط 3 ( قائم- آزادگان) و 4 ( ارم سبز- کلاهدوز) متروی تهران قرار گرفته است پیاده شوید. فاصلهی ایستگاه تئاتر شهر تا کافه عمارت دل با پای پیاده 9 دقیقه است. هم چنین شما میتوانید درایستگاه اتوبوس چهارراه ولیعصر با استفاده از خط 107 ( پایانه تجریش_ میدان راه آهن) یا ایستگاه اتوبوس دانشگاه تهران خط 102 ( پایانه آزادی- پایانه خاوران) خود را به خانه فرهنگ زی برسانید. فاصلهی ایستگاه دانشگاه تهران تا خانه فرهنگ زی نزدیک 6 دقیقه است.
کم کم به خیابان بزرگمهر نزدیک میشوم. انبوه برگهای درختان چنار این خیابان با آن که خشک شدهاند اما هنوز از شاخههای درختها دل نمیکنند. پس از گذشتن از آپارتمانهای سنگی و مغازههایی که تنگ به یکدیگر چسبیدهاند ساختمانی رها از غوغای شهر با حیاط دل گشایش گویا که چشم انتظار مهمانی عزیز باشد، در بزرگ و قدیمی خود را باز گذاشته است.
وارد حیاطی وسیع میشوم که با اولین قدم بر روی کاشیهای فیروزهایاش صدای خش خش برگها به گوشم میرسم. گویا از عمد یا شاید بهتر باشد بگوییم برای زیبایی بیشتر عمارت، برگهای کف حیاط را جارو نکردهاند. عمارت دل را میبینم که با دیوارهای آجری و پنجرههای چوبیاش عاشقانه به مهمانانش مینگرد. یکی از کارکنان عمارت با خنده به سمتم میآید و وقتی میفهمد که قرار ملاقات با مدیر کافه را دارم، مرا به پشت یکی از میزها دعوت میکند.
میتوان گفت کافه عمارت دل بر اساس سبک معماری ملی که در دوره پهلوی اول بوجود آمده ساخته شده است. سبک معماری ملی شیوهای برای ساختن ساختمانهای دولتی و عمومی بوده است. که در این سبک دو ویژگی مهم دیده میشود:
توجه به معماری ایران باستان( تخت جمشید، پاسارگارد) و استفاده از متریال جدید بتن و آهن
هم چنین در این دوره نگاه مدرن معماران به سمت ساده سازی نمای بیرونی و اجزای درونی ساختمانها نیز جهت پیدا میکند.
کافه عمارت دل نیز با نگاهی مدرن ساخته شده است که بارز ترین این ویژگی را میتوان درغیر قرنیه بودن نمای ساختمان مشاهده کرد.
تا پیش از رسیدن مدیر مجموعه از پشت میزم بلند میشوم تا نگاهی به داخل ساختمان بیاندازم. در هنگام ورود پیشخوان کافه که با ظرفهای سفالی و قدیمی تزیین شده است قرار دارد. معماری داخل ساختمان کمی شبیه به خانه مینایی است. در اتاق بزرگی که میتوان آن را به عنوان فضای نشیمن در نظر گرفت، تزئینات آینه کاری و گچ بری این اتاق توجه بیننده را به خود جلب میکند. هم چنین وجود شومینه دیواری با گچ بری فرنگی از دیگر ویژگیهای معماری مدرن در داخل ساختمان است. مبلمان و اثاثیه داخل اتاق همان حس و حال ایام گذشته را دارد. رادیو و تلویزیونی که بیشتر از چهل سال از عمرشان میگذرد، بشقابهای قدیمی روی دیوار، تابلو نقاشی بالای شومینه که انگار از صد سال قبل روی دیوار نصب کردهاند.
درست زمانی که صدای اجرای موسیقی سه تار که از یکی از اتاقها به گوش میرسید توجهام را به خود جلب کرد، متوجه حضور مدیر کافه، خانم نجفیان میشوم.
با خانم نجفیان به سمت ایوان عمارت رفتیم و پشت میز شماره نه گفتگویمان را آغاز کردیم:
از سال ساخت این ساختمان برایمان بگویید. آیا این ساختمان مربوط به معماری دوره پهلوی اول است؟
« این ساختمان در سال 1326 یک بار بازسازی شده است. در زمان بازسازی به یک سری موزاییکهای برخوردیم که پشت آن سال 1326 قید شده بود. اما با توجه به نوع معماری ساختمان این خانه مربوط به دوره پهلوی اول است و زمان ساخت این ساختمان مربوط به سالهای بین 1295 تا 1305 است. هم چنین با توجه به این خیابان کاخ سابق که محل کار بسیاری از سیاسیون زمان سابق بوده است، این خانه نیز بر اساس مدارک و شواهد تاریخی دفتر کار یکی از نخست وزیران زمان پهلوی دوم بود که بعدها توسط یک استاد دانشگاه خریداری میشود.»
پس شما این عمارت را از ایشان تحویل گرفتید؟
« خیر. این عمارت قبل از بازسازی یک مدرسه پسرانه بود که آنها هم تغییرات زیادی را در آن بوجود آورده بودند.»ساختمان عمارت دل در چند خش فعالیت خود را شروع کرده است؟:
« ما به عنوان یک موسسه فرهنگی کار خود را شروع کردهایم که مخاطبان عمده ما هم افراد هنر دوست و هنرمند هستند. با توجه به این که چنین ساختمانهایی در شهر کم است دوست داشتیم مخاطبانمان بودن در این فضا و داشتن حسی خوب را تجربه کنند. این ساختمان سه طبقه دارد. طبقه اول به نمایش و تحلیل فیلم و هم چنین اجرای کنسرتهای کوچک اختصاص داده شده است. طبقه سوم نیز قرار است یک گالری برای نمایش نمایش آثار هنرمندان باشد که هنوز افتتاح نشده است و در نهایت در طبقه دوم که الان در آن حضور داریم سعی کردهایم با حفظ معماری قدیمی داخل ساختمان تجربه حضور در یک خانه قدیمی را برای مهمانان تداعی کنیم.»
به سراغ بازسازی برگردیم. میتوانید کمی بیشتر در مورد آن توضیح دهید؟
«همان طور که گفته شد مالک قبلی این ساختمان یک مدرسه پسرانه بوده که تغییرات زیادی را در اجزای داخل این ساختمان انجام داده بود. به عنوان مثال از وسط آینه کاریهای تیغهای را برای قرار دادن تخته سیاه قرار داده بودند که ما برای مرمت آن مجبور به پیدا کردن استاد کاران بسیار قدیمی و ماهر بودیم که خوشبختانه یک استاد قدیمی نود ساله حاضر به انجام این کار شد. آجرهای ساختمان که بسیار نفیس بودند با پنج لایه رنگ پوشانده شده بود که ما مجبور به شستشوی کامل آجرها برای از بین بردن رنگها شدیم. درها و پنجرههای ساختمان هم همین مشکل را داشتند که توسط یک نجار با سوزاندن رنگ و سمباده زدن بازسازی شد. کف ساختمان سرامیک شده بود که با توجه به طرح موزاییکهای پلهها که سالم باقی مانده بود ما سفارش ساخت موزاییکها را با همان طرح و رنگ دادیم که برای کف پوش این جا به کار بردیم.با توجه به راهنمای معمار گروه سرکار خانم مظلوم نژاد که عقیده داشتند معماری دوره پهلوی اول تمایل به سادگی و مدرن بودن داشته است سعی کردیم بازسازی ساختمان از این سادگی دور نشود. به عنوان مثال حوضی که به وسط حیاط اضافه کردیم ساده است و مثل حوضهای چند ضلعی نیست.»
بازسازی این ساختمان چقدر از شما زمان برده است؟
« ما سه ماه در تیمهای بیست نفره به صورت شبانه روزی برای بازسازی عمارت دل زمان صرف کردیم.»برای لحظهای مصاحبه قطع میشود. با خانم نجفیان به آدمهای حیاط عمارت که در چهرهشان شادی و آرامش است نگاه میکنیم. خانم نجفیان سکوت را میشکند و میگوید: «صندلیهای این کافه هم حتی قدیمی و از دو کارخانهای هستند که دیگر فعالیتی ندارند: ارج و تخت باهنر کرمان! به غیر از وجود گرما تابها سعی کردیم وسیله مدرن دیگری به اجزای کافه اضافه نکنیم و مبلمان و وسایل داخلی کافه همگی قدیمی باشند.»
فضای آرام ساختمان هم چنان تاثیر گذار است. از خانم نجفیان به خاطر شرکت در مصاحبه تشکر میکنم و به او میگویم: «چقدر خوب که همه چیز عالی پیش رفته است و شما توانسنید زیباییهای این بنا را دوباره زنده کنید.» خانم نجفیان از ما تشکر میکند و به جمع همکاران خودشان باز میگردند.
مطلب پیشنهادی : خانه موزه سیمین و جلال، اینجا را به سیمین عزیزش تقدیم کرد
صدای سه تار هنوز هم به گوش میرسد. به داخل ساختمان باز میگردم و در راهروی ورودی طبقه دوم اتاقی با این پلاک جلب توجهام را به خود جلب میکند: رادیو دیروز
شخصی که بعداً خودشان را آقای لطیف پور معرفی کردند روی یکی از صندلیها مشغول نواختن سه تار هستند. خودم را معرفی میکنم و ایشان نیز از رادیو دیروز برایمان میگوید:
«این جا فروشگاه رادیو دیروز است و شما میتوانید دستگاههای قدیمی گرام و صفحههای جدید موسیقی را از این جا تهیه کنید.»
تمامی این وسایل آنتیک هستند؟
«بله کتاب ماهی سیاه کوچولو را که در قفس میبینید مربوط به سال 1347 است. صفحات ترانههای کودکان کانون پرورش فکری کودکان، صفحات ترانههای خوانندگان، صفحات اشعار خوانده شده توسط شاعرانی مثل شهریار و آقای شاملو، گروه بیتلز و صفحههای متعددی که میتوانید از این فروشگاه تهیه کنید.»
آقای لطیف پور یکی از صفحات موسیقی فرهاد را بر میدارد و همزمان میگوید: « به نظر بنده شنیدن موسیقی از دستگاه گرام لذت دیگری دارد و این مسئله به خاطر تفاوت نوع ضبط صدا بر روی صفحه میباشد.»
لوازم آنتیک منزل، دکوراسیون تان را نوستالژیک کنید!
صدای موسیقی فرهاد از دستگاه گرام آلمانی که چهل سال عمر دارد در فضا میپیچد. دستگاه آپارات، دوربین فیلم برداری، رادیوهای قدیمی و حتی پنکههای کوچکی که چهل سال پیش برای آدمهای این شهر چرخیدهاند این اتاق را از زمان و مکان بیرونش جدا میکند. موسیقی خیلی زود تمام میشود. هوای بیرون هنوز کمی روشن است از آقای لطیف پور خداحافظی میکنم و به سمت ایوان عمارت راه میافتم. از ایوان عمارت چشمم به گلدانهای شمعدانی میافند که گویی خوشحال از تنها نبودنشان در لبه حوض ردیف شدهاند و گویی کنار مهمانان کافه از صدای آرام موسیقی بنان لذت میبرند.