نزدیک به صد سال قبل، پیش از محاصره شهر تهران با آپارتمانهای سرد و بی روح چه در کوچههای تنگ و چه در کوچههای فراخ، چه در خانهی اعیان نشینان و چه در خانهی عامهی مردم، خانهها به شکلی دیگر روایت میشدند. روایتی شنیدنی و خواندنی که امروز برای خیلی از ما تبدیل به افسانهای شیرین شده است. این هفته روایت خانه کاظمی که یکی از مکانهای دیدنی در محلهی تاریخی و قدیمی شهر تهران یعنی عودلاجان است را برای شما خواهیم گفت. با ما همسفر شوید تا سری به این خانهی قاجاری که متعلق به مرحوم سید احمد کاظمی فرزند میرزا سید کاظم مستوفی بوده است، بزنیم.
شلوغی بازار تهران از همان مترو پانزده خرداد آغاز میشود. من بر عکس خیلی از رهگذرانی که برای یک خرید منصفانه یا فروش کالایی از مترو خارج میشوند، کنجکاو و مشتاق برای دیدن خانهای صد ساله از خیابان پانزده خرداد به سمت محلهی امام زاده یحیی راه افتادم.
• نشانی خانه کاظمی: خیابان 15خرداد شرقی – کوچه امامزاده یحیی – کوچه ابوالقاسم – پلاک 46 است.
• برای بازدید از خانهی کاظمی و به طور کلی جاهای قدیمی و دیدنی محله عودلاجان با توجه به شلوغی و تردد زیاد در منطقه دوازده، استفاده از مترو و یا اتوبوس را پیشنهاد میکنم. شما میتوانید در ایستگاه پانزده خرداد که در خط یک مترو ( تجریش _کهریزک) قرار گرفته است پیاده شوید. فاصلهی رسیدن از ایستگاه پانزده خرداد تا سرای کاظمی نزدیک به 23 دقیقه است. ایستگاه اتوبوس چهار راه سیروس هم با عمارت کاظمی هشت دقیقه فاصله دارد که میتوانید هم از اتوبوسهای خط شماره 312 (میدان قیام – میدان رسالت)، وهم خط 317 (میدان شوش – میدان بهارستان) برای رسیدن به این ایستگاه استفاده کنید.
از همان ابتدای مسیر حس میکنم در یک تونل زمان هستم. دیدن ساختمانها، مغازهها، صدای چرخ کالسکهها و حتی موتور ماشینهای سفید روبازی که مردم را از ابتدای خیابان بازار به انتهای آن میبرد، مطمئنم میکند که تهران قدیم شروع شده است. در میانهی راه هستم که تابلوی نارنجی رنگ شهرداری تهران توجهام را جلب میکند: بازار چه سنتی عودلاجان.
• عودلاجان یا اودلاجان از محلههای قدیمی شهر تهران است که از غرب به خیابان ناصرخسرو، از شرق به ری، از شمال به امیر کبیر و از جنوب به ۱۵ خرداد محدود است و سه محله اصلی امامزاده یحیی، پامنار و ناصرخسرو را در بر میگیرد که از نظر تاریخی، به دلیل وجود بناهای تاریخی متعدد، بسیار غنی است.• نام اودلاجان را تغییریافته آو-دراجین که در زبان تاتی بومی تهران به معنی «جای تقسیم آب» است میدانند. برخی نیز نام این محله را تلفظ «عبدالله جان» به لهجه کلیمیان دانستهاند.• عودلاجان از مناطق اعیان نشین تهران در دوره قاجار با ۲۶۱۹ خانه و ۱۱۴۶ دکان بزرگ ترین محله شهر و مرفه نشین در آن زمان بوده است.• این محله باغها و بناهای با شکوه بسیاری داشته است. خانه مدرس، عمارت مسعودیه، باغ ملک الشعرا، کاخ گلستان از جمله این بناهای باشکوه این منطقه است.• عودلاجان تا اواسط دوره پهلوی اعتبار اجتماعی خود را حفظ کرد. اما پس از دگرگونیهای بزرگ اجتماعی و شهری که در دهه ۱۳۴۰ رخ داد، به تدریج از اهمیتش کاسته شد. آنچه اکنون محله عودلاجان را به شدت تحت فشار قرار داده است، گسترش بازار در تمامی ضلعهای محله است. ( ویکی پدیای فارسی)
آدرسی که نقشه گوگل برایم انتخاب کرده است از کوچه پس کوچههای نزدیک به محله امام زاده یحیی میگذرد. کم کم از هیاهوی بازار دور میشوم. با دیدن خانههای قدیمی، استشمام عطر خوش غذا که صاحبان خانه برای وعده ناهار پختهاند، جریان کند آب در جوی وسط کوچه نا خود آگاه به دوران کودکیام پرت میشوم.. در حالی که از کنار یک مدرسه قدیمی دخترانه میگذرم، چند دختر بچه با من هم قدم میشوند. از صحبتهایشان میفهم که قصد رفتن به یک پارک را دارند. به آن دختران کوچک بامزه لبخند میزنم و آنها با خوشحالی از کنارم میدوند. نقشهی گوگل میگوید که سه دقیقه دیگر به عمارت کاظمی خواهم رسید.• خانه کاظمی با نام جدید خانه موزه تهران قدیم متعلق به سید به میرزا سید کاظم پسر سید میرزا هدایت الله تفرشی مستوفی اصطبل ناصرالدین شاه است.• از مرحوم سید کاظم تفرشی یک مدرسه و مسجدی با همین نام در محله امام زاده یحیی نیز موجود است که معماری این دو بنا نیز جالب توجه میباشد.• سید احمد که از مالکان بزرگ زمان خود بوده است این خانه را در اواخر قاجار از همسایگی خانه پدری خود خریده و شروع به ساختن آن کرده است.• مرمت این خانه در سال 1386 توسط منطقه 12 شهرداری تهران آغاز شده است و با پایان رسیدن آن در سال 1390 هجری شمسی به عنوان نگارخانه، کتابخانه تخصصی تهران شناسی و موزه تهران قدیم به بهره برداری رسیده است.
بچههای مدرسه با خوشحالی وارد یک پارک کوچک و سر سبز شدند. در کنار همین پارک نمای آجری یک عمارت با شکوه تمام توجهام را به خود جلب میکند. بله من به سرای زیبای کاظمی رسیدهام. از همان ابتدا روی ایوان بلند ورودی حیاط شمالی عمارت که بایستید زیبای این بنای آجری شما را شگفت زده خواهد کرد. عمارت خیلی خلوت بود وگویی برای ورود به این خانه تاریخی نیاز به تهیه بلیط نیست. از پلههای پایین میروم و در کنار حوض بلند و پر از آب حیاط اندرونی میایستم. مطمئن میشوم که همین ورودی زیبا از آغاز یک داستان خواندنی خبر میدهد.• خانهی کاظمی الهام گرفته از معماری خانههای ایرانی است که با شان و منزلت اجتماعی صاحبان آن رابطه مستقیمی دارد.• طرح عمارت کاظمی در اواخر دورهی قاجار شکل گرفته و در دورهی پهلوی اول به اتمام رسیده است.• خانهی کاظمی به سبک خانههای میانهی قاجار از چند بخش اصلی تشکیل شده است:– حیاط اندرونی– حیاط بیرونی– شاه نشین– درگاهیهای متعدد– آب انبار– مطبخ – رخت شور خانه ( گویا بنا کاظمی یکی از محدود خانههای آن زمان با این ویژگی بوده است.)– بادگیرها ( عمارت کاظمی جزو چند خانهی باقی مانده در تهران است که این ویژگی را دارد.)
10 وسیله قدیمی فراموش شده در خانه های امروزی
در کنار حوض مینشینم. شاه نشین ساختمان آن قدر زیباست که مرا مهبوت خود کند. پنجرههای ارسی با شیشههای الوان رنگارنگاش زیبایی اصلی این خانه است که نقش و نگار خیره کننده اش برای هر بینندهای جالب است. از پلههای کنار گوشواره ساختمان وارد تالار اصلی ساختمان شدم.
• سطح نمای خارجی خانهی کاظمی با آجر کاری ساده است که در نزدیک بام آن با گلهای درشت گچی تزیین میشود.
• شاه نشین قسمت اصلی باقی مانده از عمارت کاظمی است که به ارتفاع یک و نیم متر بالاتر از حیاط قرار گرفته است.• شاه نشین عمارت کاظمی بین یک بالا طبقه که بادگیرها در آن قرار دارند و یک پایین طبقه که زیر زمین خانه بوده است قرار گرفته است.• زیر زمین سرای کاظمی با آجر کاری ظریف و نفیس خود از طرف شهرداری به موزه مردم شناسی تهران اختصاص پیدا کرده است که با چند عروسک و ماکت زندگی موجود در خانه و شهر تهران قدیم را به خوبی به تصویر میکشد.
معماری اصیل ایرانی در خانه بروجردیها
4 خانه از جنس تاریخ پرافتخار ایران
وارد تالار شاه نشین شدهام. تو گویی نقش پنجرههای ارسی دو طرف تالار یک فرش رنگارنگ را روی زمین پهن کردهاند. به این فکر میکنم که طراحی پنجرههای ارسی ایرانی چیزی جز از عشق ایرانیان به روشنایی و آفتاب میتواند باشد؟ • علاوه بر پنجرههای ارسی زیبای دو طرف تالار، گچ بریها در راهروهای دو طرف تالار که به محل بخاریهای ساختمان اختصاص داده شده است دیده میشود. چند لوستر نیز با طرحی نزدیک به گل لاله از سقف آویزان شده است. • شهرداری تهران عکسهایی از تهران قدیم، و یک گالری کوچک از دوربینهای عتیقه و قدیمی را در سراسر تالار به نام تماشاخانه برای بازدید عموم قرار داده است.
آینه کاری تلالو نور و روشنی خانه های ایرانی
خودنمایی گره چینی ایرانی در دکوراسیون خانه های امروزی
از راهروی یگی از گوشوارهها که به حیاط جنوبی راه دارد خارج میشوم. حیاط بیرونی با چهار باغچه پر از درخت که دور یک حوض هشت ضلعی ساخته شدهاند سرسبزتر از حیاط اندرونی به نظر میآید. پلکان به سمت بادگیرها بسته است. برای همین به سمت راه پله دیگری که در طرف مخالف ساختمان است میروم. راه پله با نردههای چوبی زیبا و تزئینات آرت دکو به سمت پشت بام ساختمان راه دارد. شاخههای درخت همسایه روی این پلکان خم شده است. چه چیزی زیباتر از این میتواند باشد؟از پشت بام خانه کاظمی خیلی راحت میشود کوچههای قدیمی تهران را دید. به این فکر میکنم که آن زمانها چقدر آسمان نزدیک تر به مردم این شهر بوده است. پشت بام خانه به حیاط اندرونی نیز راه دارد و دو اتاق روی پشت بام با نام نگار خانه به چشم میخورد. سکوتی دلچسب فضا را فرا گرفته است. به سمت زیر زمین خانه از پلهها پایین میآیم.
مدل زیورآلات دست ساز، به یاد معماری قدیم تهران!
همان طور که اشاره شد سراسر دیوار و سقف زیر زمین خانه آجرکاری ظریف و نفیسی دارد. هم چنین سقف زیر زمین نیز دارای طاق کلیل است. فضای رخت شور خانه کمی برایم ترسناک به نظر میآید. فضایی سیاه با دو گودی عمیق و یک آبراه بزرگ که برای خارج شدن آب تدارک دیده شده بود. اما با دیدن موزهی اسباب بازیهای قدیمی کودکان ایرانی مثل کودکی خیلی زود ترسم را فراموش میکنم .جالب ترین وسیلهای که در این موزه دیدم وسیلهای شبیه به اسکوتر امروزی بوده که برای کودکان 8 تا 13سال با نام عجیب معجون افلاطون در دهه 1330 طراحی شده است. از قسمتهای جالب دیگر این موزه ماکتهایی از نمایش زندگی در طهران قدیم است که برای لحظهای هم ذات پنداری عجیبی با آدمهای صد سال پیش میکنید.
با این که زیاد راه رفتهام و کمی هم گرسنه هستم اما احساس خستگی نمیکنم. حس سبکی روح بعد از دیدن یک رویای شیرین را دارم. به طرف حیاط بیرونی باز میگردم تا یکی از صندلیها را برای نشستن انتخاب کنم.هنوز مهبوت پنجرههای ارسی این ساختمان هستم که متوجه حضور یکی از کارکنان عمارت میشوم. کارمند موزه بی مقدمه از من میپرسد: – خانه مدرس را هم رفتهاید؟ جواب میدهم: – نه اولین بار است که به این محله میآیم. کارمند موزه لطف میکند و لیستی از جاهای دیدنی دیگر که نزدیک به خانه کاظمی است را در اختیارم میگذارد: حمام نواب، خانهی مدرس، چنار نهصد سالهی تهران، بازارچهی نواب، خانهای که فیلم پدر سالار در آن ساخته شده است، بازارچه عودلاجان، کلیسای عزرا یعقوب، حسینیه سادات، میدان باغ پسته، خانه دبیرالملک، خانه مهرانگیز کامبیز از نوادگان قاجار را هم میتوانید در برنامهی بازدید خود از این محله قرار دهید. کم کم آماده رفتن میشوم. از پنجرههای زیبای ارسی، گلدانهای کنار حوض، بادگیرها، درخت خم شده روی پلکان، باغچههایی که کم کم پاییزی خواهند شد و از صاحبان قدیمی این خانه خدا حافظی میکنم. در حالی که از کوچهی امام زاده یحیی به سمت خیابان پانزده خرداد میروم، فکر ترک کردن این محله و پرت شدن به زندگی مدرن تهران جدید کمی ناراحتم میکند. به پشت سرم نگاه میکنم با خودم تصمیم میگیرم که به زودی به این خیابان برگردم.