چالش ها و مشکلات معماری ایران، نه صحبت امروز که سال هاست مورد بحث قرار می گیرد. روند این معماری بارها و بارها توسط معماران و منتقدان مختلف مطرح شده است: چه آن زمانی که گذر از یک معماری غنی و باشکوه را بیان میکنند و چه آن زمان که نتایج حضور مدرنیزم و پس از آن ورود تکنولوژی به عنوان ابزاری برای کمک به معمار را به بحث و گفتوگو میگذارند؛ اما همهچیز به همینجا خلاصه نشده و به موازات همه این مباحث، تغییرات نیازهای جامعه، همخوانی با فرهنگ و بالا بردن کیفیت سلیقه مردم نیز کلاف پیچیده و سردرگمی با نام «معماری امروز ایران» را شکل داده است. اگر ما نیز با مفهوم معماری بهرام شیردل، آنجا که میگوید : «معماری فقط علم مهندسی نیست، بلکه آمده تا برای زندگی مردم یک جایگاه تعریف کند» موافق باشیم، بیشتر و بهتر به دنبال سر گمشده این کلاف خواهیم گشت.
نیل به این هدف در قدم اول با طرح سؤال و شناخت چالشهای اصلی معماران مطرح شده و پاسخ به آنها در گامهایی بلندتر، راهگشای این موضوع خواهد بود.
حال این پرسش مطرح می شود که «مهم ترین دغدغه امروز معماران (معماری) ایرانی در پروژههای اجرایی چیست؟»
محمد محمدزاده
فرشاد غفارزاده
محمد رسول موسی پور
مطلب پیشنهادی : روان شناسی محیط در معماری، تعریف معماران ایرانی خواندنی است!
محمد محمدزده این چنین پاسخ می دهد :
یکی از مهمترین مسائل، شرایط سردرگم و پر تناقض فرهنگی است که جامعه معاصر و امروز ایران با آن دست به گریبان است. معماران و معماری امروز، خود آگاهی و هدفمندی فرهنگی و فکری به آن سطحی که لازم است را در اختیار ندارند. فضای معماری بیشتر متوجه و متأثر از صداها و تصاویری است که به طور عمده از بیرون شنیده یا دیده میشود (خودم را نیز از چیزهایی که میگویم مستثنی نمیکنم). منشأ این وضعیت، آغاز تحول جامعه در مسیر مدرن شدن در دوران معاصر است که پیامدهای آن (مثبت یا منفی) در همه ساحتهای کلان و خرد از جمله معماری، هر روزه به شکلی بروز میکنند.
مسئله روز افزون دیگر، غیبت، حضور کمشمار، غیرمؤثر و یا غیرمسئولانه معماران (در غیاب آمادگی کافی برای حجم و پیچیدگی تحولاتِ در حال وقوع) در روند توسعه و تغییرات هر روزه و وسیع مسائل زیربنایی و روبنایی در بخش ساخت و سازهای انبوه جامعه، از طرف دیگر تضعیفِ جایگاه معمار و نقش معماری در فرهنگ عمومی و بازار تولید ساختمان به دلایل متعدد بیرونی یا درونی حرفه و رشته معماری است.
مطلب پیشنهادی : معماران برجسته ایرانی از اثر معماری بر سبک زندگی می گویند!
کالاشدگی زمین شهری ساختمان و نیز تمرکز حداکثری بر بهرهجویی اقتصادی و سیاسی در این بخش، بروز پدیده تازه به عرصه رسیدگی اقتصادی و اجتماعی، تجملگرایی قشری و به موازات آن فروپاشی حس مسئولیت اجتماعی و ارزشهای فرهنگی در عاملین پیش برنده این بخش از توسعه (یا ضد توسعه)، ازهمگسیختگی ذوق و فرهنگ عمومی مردم در درک صحیح از کیفیت و معماری خوب (برخلاف گذشتهای نه چندان دور) و همسو شدن مردم با روندهای منفعت طلبانه و… مسائل جدی دیگری هستند که نتیجه آنها در چهره شهرها و معماری تقریباً در نیم قرن گذشته تا به امروز پدیدار و آشکار است.علاوه بر این موارد، تأثیرات مخرب و آسیبزننده عدم ثبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و بحرانهای پیدرپی در چند دهه گذشته (همان عواملی که موجب مهاجرت نخبگان میشود) تا همین امروز را بر تداوم، امنیت و ثبات حرفهای که مهمترین عامل برای شکلگیری، رشد و نمّو معماران، حرفه و تولیدات معماری و نیز ایجاد قوام برای ارتقای کلیه مسائل زیربنایی ملموس و غیرملموس جامعه است نیز باید اضافه کنیم، البته شایسته است در قبال این فرافکنیهای کلان، کمی هم به کاستیهای خودمان در دایره معماران و معماری بپردازیم.
مطلب پیشنهادی : مردم واری در معماری ایرانی، دیدگاه معماران برجسته!
فرشاد غفارزاده می گوید :
«هیچوقت تمام مسائل حل نخواهد شد و این واقعیت قرن ما است که معماران انتخابکننده حل مسائل هستند» پل رودولفرویکرد طراحی به مثابه حل مسئله سالهاست که موردتوجه طراحان و معماران قرار گرفته و هرچه منابع محدودتر و مسائل پیچیدهتر میشوند نیز بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.وظیفه اصلی طراح در این رویکرد میتواند این باشد که از میان سؤالات زیادی که عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، سیاسی، زیبایی شناسی، مدیریتی، تکنولوژی، عملکردی و… برای پروژه ایجاد میکنند، سؤال یا مسئله اصلی پروژه را تألیف و سپس راه حل یا راهحلهای خلاقانهای را برای آن ارائه نمایند.فرایند طراحی سؤال و ارائه پاسخ به صورت همزمان توسط طراح در درون خود یک پارادوکس جذاب دارد: چگونه طراح میتواند سؤالی را در حیطه طراحی تألیف کند که پیش از این به راه حلش فکر نکرده باشد؟ چگونه میتواند هم ممتحن باشد و هم امتحاندهنده؟!به همین دلیل در وهله اول، فرآیند رسیدن به سؤال پروژه از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ زیرا یک مرز ظریف بین سؤال اصلی پروژه و سؤالی که عموماً به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، بهوسیله طراح، جایگزین سؤال اصلی میشود وجود دارد.
مطلب پیشنهادی : رابطه میان معماری ایران و جهان از زبان معماران برجسته!
چالش اصلی طراحی – در هرمقیاسی – امروز برای من در همین مرز تعیین میگردد: فرآیند رسیدن به مسئله اصلی پروژه چگونه است؟ دادههای لازم چگونه جمعآوری، دستهبندی و فرآوری میشوند تا تبدیل به اطلاعات(information) لازم برای تألیف سؤال پروژه شوند؟ این فرآیند چه تأثیری در بازتعریف حیطه طراحی، وظایف و حوزه نفوذ طراح و تبادلات بین رشتهای در فرآیند طراحی و تولید محصول میگذارد؟ چگونه در مراحل ایده، کانسپت و توسعه به سؤال مزبور میتوان پاسخی بدیع داد؟ و در انتها آیا در یک روند معکوس، طراحان عموماً سؤالاتی را که محصول راهحلهایی هستند که از پیش در ذهن طراح بر مبنای دغدغههای فکریاش شکل گرفته را به پروژه تحمیل نمیکنند؟
مطلب پیشنهادی : اقلیم در معماری از نگاه معماران شاخص ایرانی !
نظر محمد رسول موسی پور این گونه است :
من فکر میکنم پاسخ به این پرسش را در نسبت معماری با دو چیز میتوان بررسی کرد یکی در نسبت «معماری» به مثابه یک دیسیپلین با «خودش» و یکی در نسبت «معماری» با «فرهنگ».بهطورکلی دغدغهای که همیشه برای من مطرح بوده، نسبت ما و پروژههایمان با تاریخ معماری بوده است؛ به این معنی که یقیناً اگر معماری گذشته ایران را حذف کنیم بخش مهم و قابل توجهی از «تاریخ معماری جهان» حذف خواهد شد و یا مثلاً اگر میدان نقش جهان یا مسجد شیخ لطف الله را حذف کنیم بخش پرنشدنی از تاریخ معماری را حذف کردهایم. این در حالی است که نسبت ما و پروژههای امروز ما با تاریخ معماری جهان احتمالاً نسبت دیگری است و من فکر میکنم ما باید به طور مداوم از «جایگاه» و «نسبت» معماریمان با تاریخ معماری جهان پرسش کنیم. به نظر من هر پروژه معماری به هر حال نسبتی با تاریخ دارد که احتمالاً در سه حالت قابل بررسی است یا «ایده» یا «چیز جدیدی» را به تاریخ معماری «اضافه» میکند و یا ایدهای را در تاریخ معماری «امتداد داده» و «تحول» میدهد یا در حالت سوم، تاریخ را «تکرار» میکند (به عبارتی مصرف دانش پیشین) که من فکر میکنم آنچه تاریخ معماری امروز کشورهای مثل هلند، آمریکا، ژاپن و… و حتی معماری گذشته ما را به مقدار زیاد و انکارناپذیری ارزشمند و قابلاحترام ساخته را با نگاه تفکر انتقادی در دو گزینه اول؛ یعنی «تولید دانش» میتوان جستجو کرد و فهمید؛ لذا من فکر میکنم آگاه بودن به این مسئله و گام برداشتن در این جهت، بسیار نکته مهم و جدیای برای ما خواهد بود.
مطلب پیشنهادی : معماری پایدار در دل معماری ایرانی، از زبان 3 معمار برجسته!
و اما در مورد نسبت بین «معماری و فرهنگ» در زمانهای که رسانهها تا حدود زیادی تلاش میکنند تا هر کدام از زاویهای، تعریف خودشان را از «فرهنگ عمومی» به عنوان تعریف مسلط به جامعه ارائه دهند، بهطوریکه بسته به اینکه چه کانالی تماشا میکنید و اطلاعاتتان را از چه رسانهای دریافت میکنید با دو یا چند ایران «متفاوت» و حتی «متناقض» از نظر شرایط فرهنگی مواجه خواهید شد. به نظر من بسیار مهم و قابلتأمل خواهد بود که با چشمانی باز با نگاه اندیشه انتقادی و از راه مطالعه انضمامی جامعه نسبت «معماریمان» را با «فرهنگ معاصر» تعریف کنیم.
با معماران برجسته ایرانی بیش تر آشنا شوید :
منبع : مجله منزل