روایت خانه، سفری است که در آن مجله منزل با رضا عابدینی سهی (سفیر کمپین #یکی_هستیم) همراه شد. قسمت اول را از خانه و داستان خود رضا شروع کردیم که می توانید تحت عنوان دکوراسیون خانه یک جهانگرد ایرانی، روایت مردی از تبار صلح! در چیدانه بخوانید. در قسمت دوم به خانه رضا ندیمی رفتیم، طراح لباس مشهور ایرانی و روایت خانه قدمی اش در تجریش را برای شما گفتیم. در قسمت سوم به خانه کاوه نجمآبادی، نقاش و هنرمند نام آشنای ایرانی سفر کردیم و در این قسمت…
جانمایه خانهاش عشق بود و بس. تمام لحظههایی که در کنارش گذراندم به شیرینی لبخندهایش بود. انرژی را میشد از تکتک جزئیات فضای زندگیاش دریافت کرد. از بدو ورودمان تا لحظه وداع، عشق و هنر، بهمانند آبی روان از درودیوار خانه و از نگاه و کردار او جاری بود. جای خالی رضا که ما را مهمان این خانه و صاحبخانه بینظیرش کرده بود، احساس میشد که بهموجب سفری پیشبینینشده، مجبور به ترک ما در این روایت شده بود. رضا همواره طوری با میزبانهایش به گفتگو مینشیند که گویی دو دوست کهن از خاطرات چندین و چندسالهشان میگویند، کاری که اعتراف میکنم نتوانستم به آن پختگی ادایش کنم. بااینحال با تمام شور و عشقی که از ماندانای مهربان و دوستداشتنی دریافت کردم، میخواهم از او و روایت دلنشینش بگویم…
ماندانا اولیاء شیرازی، متولد بروکسل بلژیک از کودکی دلباخته هنر بوده و بهواسطه این دلباختگی، سالیان زیادی را با هنر و در کنار هنرمندان گذرانده است. در میان هنرهایی مثل نقاشی، موسیقی، تئاتر و… که همگی برای او الهامبخش و به گفته خودش غذای روحی هستند، سینما همواره جایگاهی ویژه داشته است. ماندانا را میتوان یک مجموعهدار خوشسلیقه خواند که گزیدهای از بهترین آثار هنری در خانهاش به چشم میخورد و البته آثاری از خود او در زمینه طراحی مبلمان و هنرهای دیگری که گهگاه به آنها پرداخته است.
*** ما در روایتخانه میخواهیم از روابط انسانها و خانههایشان بگوییم، از اینکه خانه ماندانا اولیاء شیرازی امروز چرا و چگونه حال و هوایی هنری و انرژیبخش دارد؟ ما آمدهایم که قصه تو را بشنویم…
«خانهای که امروز میبینید حاصل انتخابهای یکباره و دوباره نیست، همهچیز ذرهذره جمع شده تا به این صورت در آمده است. من همواره به هنر بالیدهام و میخواستم فضای زندگیام نیز غرق در هنر باشد، هنری که من میپسندم و با آن ارتباط برقرار میکنم. ناگفته نماند که قرارگیری متناسب و هماهنگ این اجزاء نیز از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا معتقدم این آثار برای اینکه آن حس خوب و انرژی مطلوبم را به من منتقل کنند باید در بستر مناسب و در هماهنگی با یکدیگر نیز قرار گرفته باشند. خانه فضایی کاملا شخصی است که با ورود به آن باید نشانههایی از صاحبخانه، شخصیت و علایق او در آن دیده شود.»
*** اگر بخواهی در یک کلمه خانه را تعریف کنی، چه میگویی؟
«آرامش، اولین واژهای که برای توصیف معنای خانه به ذهنم خطور میکند، چراکه موضوعی بسیار مهم و حیاتی است.»
*** چه ویژگیهایی از خانهات شبیه به صفات تو است و چه ویژگیهایی از آن شبیهت نیست؟
«نظم و هماهنگی از ویژگیهای شاخصی است که بسیار شبیه به من بوده و سعی کردهام آن را در همه قسمتهای خانهام پیاده کنم. در هر فضای خانه بر اساس زمانی که در آن میگذرانم و کارهایی که انجام میدهم از ترکیب رنگی متفاوتی استفاده کردهام که درعینحال هماهنگ و خوشایند نیز هست. برای فضای نشیمن، سیاهوسفید به نشانه خلوص و بیپیرایگی انتخاب کردهام که با جزئیاتی مثل گل و گیاه، مانع سرد و بیروح شدن آن شدهام. اتاقخواب را به نشانه آرامش به رنگ سفید و بژ درآوردهام و اتاق تلویزیونم را به دلیل علاقهای که به هند دارم، رنگی ساختهام. درباره آن ویژگیهایی از خانهام که شبیه به من نباشد، باید بگویم وجود ندارد. همهچیز در این خانه شبیه به من است.»
*** اگر قرار باشد کل خانهات را با وسایل و هر آنچه در آن هست، تحویل دهی و تنها یکچیز را برای خود نگهداری، آن چیست؟
«بدون شک عکسی از آثار آقای عباس کیارستمی که برای من پر از معنای زندگی است را پیش خود نگه میدارم. این تصویر برفی بکر با سایهروشنهایش، من را به یاد ریشه ما؛ یعنی طبیعت میاندازد و پستیوبلندیهایی که در زندگی با آنها مواجه میشویم. سفیدی و خلوص این عکس برای من یادآور پاکی و آرامش است و این معانی زیبا هستند که این اثر را برای من بسیار ارزشمند کرده و اجازه نمیدهند بهراحتی از آن بگذرم.»
*** اگر روزی قرار بر این باشد که این خانه و کل محتویات آن را به یک نفر ببخشی، او کیست؟
«به شخصی میبخشم که مثل خودم عاشق هنر باشد. کسی که دلش پر از عشق بوده و مانند من به همهچیز این خانه عشق بورزد.»
[[nid:177909]]
*** اگر یک نفر با تو و شخصیت تو آشنا باشد، اما خانهات را ندیده باشد، وقتی وارد این خانه میشود میتواند تشخیص دهد که اینجا خانه تو است؟
«مطمئنا کسی که من را بشناسد با دیدن جزئیات این خانه و دقتی که در انتخاب هرکدام از آنها داشتهام به این موضوع پی میبرد. نظم و هماهنگی که قبلا به آن اشاره کردم نیز میتواند گواه این موضوع باشد. از طرف دیگر موضوعات سوژههای هنری که برای فضای زندگیام برگزیدهام شباهت زیادی به من دارند و برای آشنایانم نشانی از من هستند.»
*** بازیگران و عوامل اصلی فیلم سینمائی «خانه ماندانا» چه کسانی جز خود او میتوانند باشند؟ یعنی اگر قرار باشد از خانه تو فیلمی ساخته شود، چه کسانی نقشهای اصلی آن را ایفا میکنند؟
«دنیای فیلمهای یک کارگردان آمریکایی به نام John Cassavetes و همسرش Gena Rowlands که بازیگر است، بسیار شبیه به دنیای من است. او در فیلمهایش همیشه از عشق میگوید؛ عشقی که به گفته خودش ملاقاتی تصادفی و عشقی چنددقیقهای نیست. فیلمهای او امیدبخش و درباره زوجهایی است که عشق، تنها نقطه اشتراک آنها است.»
*** اگر بخواهیم خانه ماندانا اولیاء شیرازی را با یک صفت تعریف کنیم، پیشنهاد خودت چیست؟
«خانه هنر و انرژی مثبت؛ چون همانطور که پیشازاین نیز عنوان کردم، این دو مقوله برای من از اهمیت بسیاری برخوردارند و نقش پررنگی در زندگی من دارند. من میخواهم هرکس با ورود به خانهام انرژی دریافت کند؛ انرژیای که سعی کردهام با عشق در گوشه گوشه خانهام جاری سازم. آنچه به یک خانه معنای واقعی خانه بودن را میبخشد، گذشته از حجم و ویژگیهای فضایی، همان حس و حالی است که ما به آن میدهیم، سلامی که هر صبح با شادابی و لبخند روانه اهالی آن کرده و عشقی که از نگاهمان تقدیمشان میکنیم.»
*** و سؤال آخر اینکه چه کنیم تا خانه ما رنگ و بوی ما را داشته باشد؟
«از نگاه من تنها واژهای که میتواند پاسخی کامل برای این پرسش باشد، «حقیقت» است و برای ادای درست این واژه شرط اول این است که خودمان را خوب بشناسیم. تنها در این حالت است که خودمان را گول نمیزنیم و خانه ما جایی میشود که هم به خود ما و هم دوستان و آشنایانمان حس خوبی میدهد. در مورد خود من حقیقت در هنر معنا میشود؛ چون همواره گفتهام و میگویم که هنر بهمنزله غذای روح من است.»
ویدئوی کوتاهی از صحبت های خانم اولیا شیرازی را می توانید در اینجا ببینید:
منبع: مجله منزل | راوی: فاطمه افشاریان | عکاس: امیر صادقی | تدوین ویدئو: معین قوی | مهمان: رضا عابدینی سُهی، جهانگرد و سفیر کمپین #یکی_هستیم | میزبان: ماندانا اولیا شیرازی/ جامعهشناس، مجموعهدار و بنیانگذار گالری بخارا