چندی پیش در یکی از صفحات فضای مجازی با سوالی ساده اما عمیق در رابطه با معماری اصولی و غیر اصولی و یا به زبان ساده تر " آنچه که مردم معماری می دانند" رو به رو شدم، سوالی که شاید پاسخی برای تمام ناگفته ها و گفت و گوهای" معمار سرزمین من " باشد! و شاید بهتر آن بود که در اولین گفت و گوها و مصاحبه هایی که با معماران داشتم آن را مطرح می کردم تا دیده تازه ای نسبت به آنچه مردم از معماران می خواهند و آن را معماری برتر می دانند کسب کنیم؛به همین منظور تصمیم گرفتیم در این مطلب از چیدانه دیدگاه جمعی از معماران برجسته کشور در رابطه با « آنچه که مردم معماری می دانند»با شما در میان بگذاریم پس با ما همراه باشید.
معماران برجسته ای که امروز در چیدانه به گفت و گو با آن ها پرداختیم:
بهزاد اتابکی: مردم همانگونه که برحسب نیازشان مثلاً آدیومتری، جراحی زیبایی یا خلبانی را میشناسند و از روند انجام آن اطلاع واضحی ندارند (یا نیازی به این جزئیات حس نمیکنند) از تعریف معماری هم دریافتی کاربردی و بهنوعی مشخص دارند. مثلاً همانگونه که به بازدید خانه بروجردیها، میدان نقشجهان و یا کلیسای سن پیترز میروند، با این عنوان که آنها آثار برجسته، مشخص و تائید شده معماریاند، بدان معنی است که بین ساختمانهای عادی و بنای معماری ثبت و تائید شده تفاوت قائلند، ولی مسئله از همینجا آغاز میشود که در زمان حال (معاصر) کدام بنا و به چه علت و توجیهی اثر معماری بهحساب میآید و واجد ارزشی فراتر از یک ساختمان عادی است.
مشاهده بیشتر
در چیدانه بیشتر بخوانید: معماران برجسته ایرانی از اثر معماری بر سبک زندگی می گویند!
از سوی دیگر کارفرماها در ابتدا با حداقل دو رویکرد مشخص و متفاوت سفارش کار میدهند، یک دسته کسانی که مشتریان دفاتری مثل ما هستند و درخواست اولیهشان از معمار، طراحی و درنهایت ساخت بنایی است، غیرتکراری و متفاوت و متمایز از ساختمانهای بهزعم آنها عادی شهر و دسته دیگر سفارشدهندگانی که معمولاً به دنبال ساختمانها، جزئیات و ترکیباتی کاملاً تکرار شده هستند که به قولی امتحانشان را پس داده باشند تا هم از نظر کاربرد برایشان اطمینانبخش باشند و هم نیازشان را بهنوعی مظهر تفاخر و قدرت با اطمینان مرتفع سازد. اگر این سؤال از خود مردم پرسیده میشد قطعاً پاسخهای نابتر و واقعیتری دریافت میشد، ازاینروی شاید بهتر است بپرسید که از نظر یک معمار، مردم چه نوع بنایی را باید معماری بدانند که در آن صورت میتوان وارد مباحث خلق فضا و کیفیتهای زیستی بر اساس نیازهای انسان معاصر شد.
مطلب مرتبط: آشنایی با سبک های معماری
سامان سیار: «مهندس، ما خودمون یه پا آرشیتکسیم» فکر میکنم معماری نباشد که در طول زندگی حرفهای خود، این جمله یا شبیه آن را نشنیده باشد که این مسئله، نشانگر این موضوع است که بسیاری از عامه مردم و یا بهتر بگویم استفادهکنندگان آثار معماری از جایگاه معمار و معماری آگاهی کامل ندارند. در جمله فوق دو نکته بسیار کلیدی وجود دارد: اول اینکه آنها معمار را مهندس خطاب میکنند. این ریشه در پدید آمدن گروه معماران تحصیلکرده از اوایل قرن جاری در مقابل معماران سنتی دارد. با از بین رفتن عمده نسل معماران سنتی در دهههای اخیر، این موضوع پیچیدهتر نیز گشته است؛ تا جایی که میتوان گفت در تصور عامه مردم، مهندسان، ساختمانها و فضاهای زیستن را محاسبه و طراحی و پیمانکاران نیز اجرا میکنند. آنها با این منظر، نقشهایی درجه ٢ و فانتزی برای معماران متصور میشوند، ازاینرو بسیاری از مردم دلیل وجود معمار را غیرضروری میشمارند؛ درحالیکه مهندس ساختمان (عمران) جایگاه خود را حفظ کرده است.
این موضوع نهفقط در ذهن اشخاص معمولی که گاهی در افکار ارباب قدرت هم نقش بسته است؛ مثلاً با همین طرز تلقی از رشته معماری بود که در سالهای دهه ۶٠ موضوع معماری یک امر تجملی و تشریفاتی محسوب میگردید و با توجه به رویکرد عمومی آن زمان به ساده زیستی و غیر تجملی بودن در مواردی، حضور معمار در پروژهها را غیرضروری و حتی مخرب میدانستند و ازاینجهت در آن سالها حتی مراکز آموزشی معماری، رشد چندانی پیدا نکردند. هنوز هم باوجود تلاشهای زیاد و وضع قوانین مختلف در خیلی موارد مشاهده میگردد که ضرورت وجود معمار و معماری در طرحهای زیستی به یک باور در ذهن همگان تبدیل نشده است.
در چیدانه بیشتر بخوانید: مردم واری در معماری ایرانی، دیدگاه معماران برجسته!
دومین نکته جمله ابتدایی این موضوع است که هرکس به دلیل تجربیاتی که از حضور و استفاده از فضاهای معماری کسب نموده است بهصورت ناخودآگاه، خود را در این رشته در این رشته صاحبنظر میداند، از این روست که مردمان بهراحتی در حوزه معماری اظهارنظر و دخالت کرده و خود را در مقام معمار قرار میدهند، البته روشن است که استفادهکنندگان و ذینفعان، کاملاً حق دارند در اثری که پدید میآید درخواستهای خود را مطرح و نظرات خود را اعلام نمایند و در مقابل هم معماران موظفاند از خواستههای آنها باخبر شده، آنها را در طرحهایشان لحاظ نمایند، برایشان راهحل پیدا کنند و سامانشان بدهند، ولی نباید فراموش کرد که حرفه معماری کار بسیار سخت بوده و به سطح دانش بالا و تجربه کافی احتیاج دارد.
نکات بالا این موضوع را نشان میدهند که تعریف معماری در ذهن بسیاری از عامه مردم یک امر فانتزی بوده و حضور معمار در طرحها غیرضروری است و هرکس میتواند بر پایه تجربیات خود در مقام معمار قرار گیرد. این ذهنیت که ناشی از عدم شناخت و آموزش عمومی کافی در رابطه با معماری است، هم به معماران و معماری و هم به کیفیت فضای زیستی آسیب رسانده است.
کمال یوسف پور: اگر تعریف معماری در معنای آکادمیک این کلمه مدنظرتان باشد، باید بگویم مردم اساساً تعریفی از معماری ندارند. آنها معمولاً ازیکطرف با سازه و کالبد ساختمان و از طرف دیگر با نقشه ساختمان سروکار دارند و در باب آنچه به طراحی و معماری مربوط میشود، نقشه، واژه مأنوستر و ملموستری برایشان است. آنچه در ذهن مردم درباره معماری وجود دارد، صرفاً یک تصور خام و شناخت مبهم از معماری است که بر اساس شنیدهها و دیدههایشان شکلگرفته و بهمرورزمان قوام یافته است.
تصور غالب و رایجی که در میان مردم از معماری، فراتر از نقشه ساختمان وجود دارد، این است که معماری فقط با زیبایی ظاهری ساختمان سروکار دارد؛ ازاینرو، اکثریت قریببهاتفاق مردم طراحی معماری را امری اختیاری، غیرضروری، لوکس و تشریفاتی میپندارند که بدون داشتن هیچ ثمره عملی و کاربردی، فقط موجب بالا رفتن هزینههای ساختمان میشود؛ درنتیجه، ازآنجاکه در حال حاضر، دستیابی به بیشینه سود، هدف اصلی از سرمایهگذاری در بخش ساختوساز محسوب میشود و صرف هزینه کمتر برای ساختمان در ظاهر به افزایش سود صاحبان سرمایه ـ ولو به قیمت پایین آمدن کیفیت کارکردی و فضایی ساختمان ـ منجر میشود، مردم چندان رغبتی بهصرف هزینه اضافی ـ البته بهزعم خودشان ـ برای بهرهگیری از طراحی معماری در ساختوساز از خود نشان نمیدهند.
در چیدانه بیشتر بخوانید: اختلاف سلیقه مردم و معماران در طراحی ، چرا؟!
این در حالی است که مردم باید با فرهنگسازی و آگاهیبخشی عمومی، بهتدریج دریابند که این تصور و ذهنیت از معماری کاملاً اشتباه است، چراکه معماری علاوه بر زیبایی، با فراهم آوردن آسایش جسمانی و روانی برای انسان نیز سروکار دارد و باید بتواند به نیازهای مختلف افرادی که از آن استفاده میکنند به شکلی کیفی و شایسته پاسخ دهد، درواقع، این آگاهی باید در مردم ایجاد شود که اولاً وظیفه معمار خلق فضاهایی است که نهتنها زیبا و چشمنواز، بلکه مستعد استفاده به کیفیترین شکل ممکن نیز هستند و دوماً این مهم صرفاً با هزینههای گزاف به دست نمیآید، بلکه کیفیت و ارزشافزودهای است که یک معماری خوب و مطلوب میتواند حتی با هزینههای اندک برای ما به ارمغان بیاورد.
منبع: مجله منزل |نویسنده: ثمینا فراهانی| تحریریه چیدانه