کار با اهالی فن: برای معماران و طراحان، راهانداختن دفتری شخصی یا شغلی شخصی دورنمای هراسآوری است. با این حال، مسیر باز کردن یک دفتر طراحی یا دفتر معماری از گذشته راحتتر و در دسترستر شده است. مراحل انجام چنین کاری کوتاهتر شده است و باز کردن یک دفتر کار شخصی به این معنی است که شما میتوانید بر روی مشتریان جدید تمرکز کنید و حضور خود را به دنیا اعلام کنید.
ساختار کسب و کار شما
تصمیمگیری در مورد چگونگی ساختار کسب و کار شما تصمیمگیری بسیار مهمی در همان اوایل کار است. اگرچه بحث در مورد جزئیات قانونی مرتبط با این تصمیم از بحث این مطلب خارج است، اما باید بر این نکته تاکید کنیم که انتخاب شما جزئیات مالی و آییننامهای خواهد داشت و باید در این مورد خوب تحقیق کنید. با درکی ابتدایی از خط سیر شرکت خود آغاز کنید. آیا میخواهید تبدیل به یک شرکت معماری بزرگ با 1600 کارمند در سراسر دنیا شوید؟ شرکت متعلق به شماست یا شریک دارید؟ پیشبینی اینکه وضعیت شرکت شما در یک سال آینده چگونه خواهد بود دشوار است به همین دلیل یک بازه 5 تا 10 ساله ساله برای خود مشخص کنید. اینکه بدانید از نظر شما موفقیت شرکتتان در چیست میتواند به ساختار سازمانی شما شکل دهد و آن را از دیگر شرکتها متمایز کند. اگر در این مورد خیلی مطمئن نیستید، از ابتداییترین و سادهترین ساختار شروع کنید.
اگر شما نمیخواهید کارها را به تنهایی انجام دهید و فرد یا افراد دیگری در این کار همراه شما هستند، درواقع میخواهید یک شراکت را آغاز کنید. ایجاد یک توافق مشارکتی برای تعیین جزئیات چگونگی راهاندازی کسب و کار، کاری عقلانی و ایده خوبی است.
در این صورت شما باید این تصمیمات را به صورت یک سند یا نوشته رسمی و قانونی درآورید که همه شرکا با آن موافق باشند. این سند حاوی تعداد سهم هر فرد، سرمایه اولیه، چگونگی مدیریت سود و زیان، تصمیمگیریها، و نحوه انحلال شرکت است.
در حین تصمیمگیری در مورد ساختار کسب و کار، شما باید در مورد مجوزهای مورد نیاز و نظامنامههای اداری اطلاعات کسب کنید و اقدامات لازم را در این جهت انجام دهید. گرفتن مجوز قانونی برای شروع فعالیت از اهمیت زیادی برخوردار است و شما باید این مرحله را کاملا جدی بگیرید. اگر به نظرتان این کار دشوار و زمانبر میرسد میتوانید مجوز شرکت معماری یا طراحی دیگری را خریداری کنید. با توجه به اینکه در کجا زندگی میکنید، هزینه تمدید مجوزهای سالانه متفاوت است. تمام این هزینهها را در فرایند کاری خود باید پیشبینی کنید تا در روند کار دچار مشکل نشوید.
این بخش خلاقانهتر است و باید از قوه تفکر در آن بهره گرفت. در مقایسه با تعیین و تعریف ساختار کسب و کارتان، تعریف برند شما فعالیتی ذهنی و چالشبرانگیز است. وقتی از «برند» صحبت میکنیم، منظورمان لوگو، سربرگ، و یا کارتهای ویزیت شما نیست، اگرچه که اینها جزئی از برند هستند. منظور ما از برند این است که کسب و کار شما نمایانگر چیست؟ این بخش حتی پیش از نام شرکت شما باید تعیین شود. تگلاین وبسایت یا کاتالوگ شما چیست؟ قرار است چه چیزی را به مشتریان خود ارائه کنید؟
وقتی مشغول تعریف برند خود هستید، شما هم نقش مشتری را بازی میکنید و هم نقش یک معمار را. شما در این فرایند سوالاتی را مطرح میکنید: چه چیزی کسب و کار شما را متمایز میکند؟ هدف از راهاندازی این کسب و کار چیست؟ شما چه چیزی ارائه میکنید که دیگران فاقد آن هستند؟ چه چیزی شما را منحصربهفرد میکند؟
یکی از جوابها ممکن است این باشد: «ساده است، من یک طراح بااستعداد هستم.» شما با استعداد هستید، اما دنیا پر است از طراحان بااستعداد؛ خود را با این جوابها گول نزنید. درست است که مردم بیش از گذشته به طراحی اهمیت میدهند، اما چیزی که مردم در طراحان و معماران به دنبال آن هستند فردی است که بتواند راهحلهای خلاقانهای برای مشکلات آنها پیدا کند. مردم شما را براساس تواناییتان در رفع نیازها و مشکلاتشان میسنجند و قضاوت میکنند نه رزومه پربارتان. بدیهی است که شما به یک روزمه قدرتمند نیاز دارید، اما این بر عهده شماست که به مشتریان این حس را القا کنید که قادرید مشکلات آنها را حل کنید و راهحلهای خلاقانه و سریع برای مشکلات آنها ارائه کنید.
در بسیاری از موارد فرایند برندینگ با تصویر کردن یک مشتری ایدهآل شروع میشود. شرکت شما به طور خاص کدامیک از نیازهای این مشتری را برطرف میکند؟ چه مشکلی را شرکت شما میتواند حل کند؟ کلنگر نباشید بلکه سعی کنید به جزئیات توجه کنید. اینکه فکر کنید که قادرید مشکل همه را حل کنید در واقع توانایی حل هیچ مشکلی را ندارید. آیا شما در بازسازی مکانهای تاریخی تجربه و تخصص دارید؟ به سوالات جواب مشخص و واضحی دهید تا تواناییهای شرکت شما کاملا مشخص شود. اگر در این کار مشکل دارید، شرکتها و کمپانیهای مورد علاقه خود را مشخص کنید و ببینید که ویژگیهای بارز آنها چیست که توانستهاند در کار خود موفق شوند. سعی کنید از آنها تقلید کنید.
اگر هنوز هم مشکل شما حل نشده است، سعی کنید از افراد پیرامون خود در مورد کیفیتها و تواناییهای شخصیتان سوال کنید. سعی کنید یک تم مرکزی برای خود مشخص کنید. مهم است که بفهمید که هر کاری که انجام میدهید در ساختن برند شما تاثیرگذار است. برندتان از شما سبقت میگیرد. این مسئله را حتی در سادهترین کارهای روزانه درک میکنید. مثلا وقتی میخواهید یک ایمیل بفرستید، ببینید که واژههای شما در متن ایمیل چه تاثیری بر مخاطب میگذارند. برند جای شما و در مورد شما سخن میگوید. برند شریک قدرتمندی در انتقال پیام شما به دیگران است.
استقرار یک برند زمان میبرد. به یاد داشته باشید که حتی برندهای بزرگ، مانند اپل و کوکاکولا، از جایی شروع کردند که شما اکنون در آن قرار دارید. برندها به مرور زمان شکل میگیرند. گامهای کوچک میتواند یک کار بزرگ را به قسمتهای کوچکتر و قابل مدیریت تبدیل کند. وظیفه شما این است که برند خود را تعریف کنید. یک مشتری ایدهآل را تصور کنید و سعی کنید در فضای مجازی خود را به دیگران به درستی معرفی کنید. سعی کنید خود را به تمامی و سنجیده به دیگران معرفی کنید. چیزی نگویید که از پس آن برنمیآیید. یادتان باشد که شما یک معمار هستید و حل خلاقانه مسائل هدف اصلی شماست. این کار را سرلوحه خود قرار دهید و سعی کنید برند خود را بر این اساس توسعه دهید.
پس از این مرحله اکنون زمان آن رسیده که روی لوگوی شرکت خود کار کنید.
منبع: houzz | ترجمه شده توسط تحریریه چیدانه