محمد میرشاهی: تهران پر شده از بناهای متروک و خانههای رهاشده. در پرسههای روزانه به درهایی برمیخوری که قفل بزرگی به آنها زده شده و سالهاست باز نشده، پنجرههایی با شیشههای شکسته، اتاقهایی با چراغهای خاموش. و در این میان لالهزار پایتخت بناهای متروک است. سینماهای تعطیل، هتلها و مهمانخانهها و تماشاخانههایی که به انبار تبدیل شدهاند.
سینما کریستال آخرین سینمایی بود که در لالهزار خاموش شد. بنایی با بیش از سه ربع قرن قدمت که روزگاری از سینماهای ممتاز تهران به شمار میآمد و فیلمهای هنری هم اکران میکرد. اولین افتخار مهم سینما کریستال، یک سال پس از افتتاح، اکران نخستین فیلم خارجی با دوبله فارسی بود. این فیلم که نام اصلیاش «نخستین وعده دیدار» بوده را اسماعیل کوشان با نام «دختر فراری» در ترکیه دوبله و برای اکران به کریستال فرستاد. (کوشان برای جذب مخاطب و فروش بیشتر، اسمش را به «دختر فراری» تغییر داده بود.) نمایش یک فیلم خارجی با دوبله فارسی، یکی از دلپذیرترین و هیجانانگیزترین دلخوشیهای سینماروهای آن روزگار بوده است. ضمناً کریستال نخستین سینمایی بود که امکان پخش صدای دالبی داشت.
صابر رهبر مالک سینما کریستال علاقه زیادی به فیلمهای هنری داشت و بر خلاف بافت طبقاتی و فرهنگی منطقه، عنوانهای خاصپسند نمایش میداد و حتی هفته فیلم تارکوفسکی برگزار میکرد. داستان نمایش «رودخانه» رنوآر هم در زمان خودش ماجرای جالبی بود که مردم ابتدا تصور کردند فیلم هندی است و بعد که با شروع فیلم فهمیدند با فیلم هنری اروپایی سر و کار دارند اعتراض کردند و پول بلیتشان را پس خواستند و کار به شلوغی و تعطیلی سینما کشید! مرحوم دکتر کاوسی که از این واقعه متأثر و خشمگین شده بود خودش به میدان آمد و گروهی از منتقدان و اهل فرهنگ را دعوت کرد که فیلم رنوآر را ببینند و سینما به فعالیتش ادامه دهد.
سینما کریستال پس از انقلاب هم به فعالیتش ادامه داد و هر دوره میزبان جشنوارهی فیلم فجر هم بود. تا دههی هشتاد هم سر پا بود اما به دلیل ناامن بودن بنا تعطیل شد. گفته میشد آن اواخر وقتی کسی از پلههای سینما بالا میرفت ساختمان میلرزید و معلوم بود رو به ویرانیست. با توجه به بافت لالهزار و ساختمانهای اطراف، امکان بازسازی هیچ سینمایی از جمله کریستال هم وجود ندارد و حالا کریستال با ظاهری متروک گویا به انباری برای مغازهدارها تبدیل شده است.