اجازه بدهید در جمله اول این را بگویم که هرکس تابحال به اصفهان سفر نکرده، قافیه را بدجوری باخته است! اصفهان شهر نور و رنگ است، شهری زنده که سرتان را به هر طرف بچرخانید نشانهای از تمدن و تاریخ اصیل ایرانی میبینید. همه ما این ضربالمثل را از قدیمالایام شنیدهایم که «اصفهان نصف جهان است»، اما آیا این جمله فقط یک مبالغه ساده است که توسط ما ایرانیها اختراع شده و بر سر زبانها افتاده؟ با ما باشید تا درمورد دلیل آن مطالبی جالبی را بخوانیم.
اصفهان تنها یک شهر نیست، بلکهای موزهای از هنر، طبیعت و تاریخ است. شاهکارهای معماری اصفهان نه تنها در ایران، بلکه در سطح جهانی و بینالمللی مطرح است و هیچکس نمیتواند منکر بینظیر بودن بسیاری از بناهای تاریخی آن باشد. قرنها گذشته است، اما نمیتوانید در هیچکجای دنیا مکانی شبیه به میدان نقش جهان ببینید. معماران زیادی در سالیان دراز با استفاده از مصالح مختلف آثار متنوعی را بنا کردهاند، اما هنوز هم پل خواجو و سی و سه پل در جهان نظیر ندارد.
میدان نقش جهان یک گالری هنری به تمام معناست. نیمی از بار «نصف جهان بودن» اصفهان را همین میدان به دوش میکشد. نقش جهان در زبان شاه عباس صفوی ساخته شد. او که اصفهان را بعنوان پایتخت ایران برگزید شهر اصفهان را آباد کرد و بزرگترین شاهکارهای معماری جهان را در آن ساخت. از جذابیتهای تاریخی و معماری این میدان هرچه بگوییم کم است. توی این مستطیل بزرگ سمفونی زیبایی از رنگ و نور را شاهد هستید.
میتوانید ساعتها در کنار حوض قدیمی و بزرگ آن قدم بزنید و گوشه و کنارههای میدان را خوب بگردید. از مسجد شیخ لطفالله به سادگی نگذرید. نمای آن گنبد نخودی و فیروزهای در هرکجای میدان نقش جهان که باشید از شما دلبری میکند. احتمالا وقتی به جلوی مسجد برسید چندنفر را میبینید که با قیافههای حیرتزده گوششان را چسباندهاند به دیوارهای مسجد و عدهای دیگر هم زیر گنبد ایستادهاند و زدهاند زیر آواز! تعجب نکنید، اینها دارند راز انعکاس صدای این دیوارها را کشف میکنند.
معماری این مسجد که ساخت آن 18 سال به طول انجامیده به گونهای است که بازتاب صوت روی یکی از دیوارها باعث میشود صدا به تمام جهتهای مسجد انعکاس پیدا کند. تمام دیوارهای مسجد بر اساس معادلات ریاضی ساخته شدهاند و کاشیکاریهای معرق و مقرنس آن جزو ظریفترین و زیباترین آثار معماری دنیا هستند. البته شگفتیهای مسجد شیخ لطفالله به همینجا ختم نمیشود و هنوز هم بسیاری از محققان در پی یافتن رازهای کشفنشده این شاهکار معماری هستند.
در ضلع دیگر نقش جهان شکوه عالی قاپو گیجتان میکند و جادوی نقش و نگارههای آن میپیچد توی سرتان. نقاشیهای کاخ عالی قاپو تاریخ مشخصی ندارد و معلوم نیست کار دست کدام هنرمند است، اما گوشه به گوشه آن فقط زیبایی است. احتمالا شما هم مثل خیلیها هنگام چشم چرخاندن به سوراخ سنبههای عالی قاپو مدام چشمتان به سقف پرنقش و نگار و کاشیکاریهای زرد و آبی آن خیره میشود و ابهت و جلوه بینظیرش رهایتان نمیکند.
پس از تماشای عمارت عالی قاپو بزنید توی دل بازار قیصریه، راسته سماورسازها، مسگرها و چیتسازها را قدم بزنید و چند بسته گز آردی و ظرف و ظروف میناکاری شده بخرید. هرزمان از میدانگردی خسته شدید کالسکههای سنتی منگولهدار با اسبهای فرز و سرحال منتظر شما هستند.
کاخهای اصفهان یکی از یکی باشکوهتر هستند و جلال و جبروت هرکدامشان آدم را مست و مسخ میکند. چهلستون ترکیبی از هنرهای ایران باستان است. خاتمکاریهای استادانه، نقاشیهای دیواری و آیینهکاریهای جذاب آن در هیچکجای دیگری جز اصفهان پیدا نمیشود. این عمارت در ابتدا چیزی جز یک کوشک ساده نبود، اما در زمان شاه عباس دوم به دولتسرای سلطنتی تبدیل شد و آن زمان دوران اوج کاخ بود. بعدها و در دوران پادشاهی قاجار چهلستون بدون تغییر باقی ماند اما در زمان ظلالسلطان به دلیل بیتوجهی و بیکفایتی پادشاه به بناهای ارزشمند چهلستون وارد دوران فرود و نابودی خود شد.
در زمان بازسازی کاخ نقاشیهای اصیل و قدیمی آن با رنگ روغن رنگآمیزی شد که باعث شد نقاشیهای اصلی از دیوار جدا شوند و فرو بریزند. فرش دوروی دستباف تالار اصلی تکه تکه شد و عدهای آیینهکاریهای زیبا و درهای خاتمکاری شده را از جا کندند و به غارت بردند. دست آخر هم روی تمام نقاشیها با گچ پوشانده شد که این کار تیر خلاصی بود بر پیکره چهلستون مظلوم و کهنسال. اگر امروز به این کاخ سر بزنید احتمالا ستونهای چوبی آن را هم پوسیده مییابید اما هنوز هم اینجا با تمام سرگذشت دردناکش کاخی زیباست که بسیاری از عمارتهای معروف به گرد پایش هم نمیرسند.
جاهای دیدنی اصفهان کم نیستند اما پل الله وردی خان یا سی و سه پل رنگ و بوی دیگری دارد. از سی و سه پل که مینویسم احساس میکنم قفسه سینهام به درد میآید. زیرا مجبورم از زمانی بنویسم که زایندهرود هنوز زنده بود و وقتی کنار آن طاقهای قرمزرنگ مینشستی صدای گوشنواز موج آب که به دهانههای آجری پل بوسه میزد آدم را سر کیف میآورد. اما دریغا که از آن همه شکوه و خروش چیزی جز زمینهای ترکخورده باقی نمانده است. هرچند اینجا یادگار صفوی است، سختی روزگار را به دل نمیگیرد و هنوز هم زیبا جلوه میکند.
شاه عباس صفوی سی و سه پل را ساخت تا مراسم آبپاشان (مراسم شستشو، غسل و آب پاشیدن در نوروز) برای ایرانیها و جشن خاجشویان (جشن مسیحیان به مناسبت غسل تعمید حضرت مسیح) در آن برگزار شود. پایههای سی و سه پل آنقدر سرسخت و عجیب هستند که در تمام این 400 سال نه تنها سرما و خروش آب خط و خشی به آنها وارد نکرده بلکه حتی دلشان برای نوازشهای زاینده رود تنگ هم شده است. اگر به اصفهان بروید و روی سی و سه پل دقایقی قدم نزنید به زیباییهای این شهر کملطفی کردهاید.
روزگاری کاخ هشت بهشت را زیباترین کاخ عالم مینامیدند. گردشگران و سیاحان بسیاری در سرتاسر جهان زبان به تحسین شگفتیهای این باغ گشودهاند. هرچند پس از دوران قاجار این هشت بهشت به تصرف خصوصی درآمد و با بیکفایتی و بیعرضگی تمام جامهای بلور، زیورهای نفیس و قیمتی و قابها و شیشههای رنگی و ظریف آن به تاراج رفت و امروز از آن همه شکوه و فریبندگی چیز زیادی برجا نمانده اما هنوز هم اصیل و زیباست. این کاخ با تالاری که از هر سو باز است، با چهار عمارت کلاه فرنگی در چهار گوشه خود هنوز هم ترکیب مختصری از لطف پادشاهان صفوی را حفظ کرده است.
توصیه اکید من به شما این است: زمانی به اصفهان سفر کنید که فرصت کافی برای بازدید از شاهکارهای هنر و معماری آن داشته باشید. حیف است که حتی یکی از آنها از زیر دستتان در برود، زیرا با تماشای هرکدام از این آثار بیشتر از پیش سورپرایز میشوید و با خودتان میگویید کاش میتوانستم هرماه چمدان ببندم و به اصفهان سفر کنم! حالا با این توصیفات متوجه شدید که چرا به اصفهان «نصف جهان» میگویند؟