فیلم کمدی «عینک قرمز» را ببینیم؟

فیلم کمدی «عینک قرمز» را ببینیم؟

محتوای حمایت شده

 فیلم کمدی «عینک قرمز» را ببینیم؟

یکی از جذابیت‌های ژانر کمدی، تنوع و زیر شاخه‌های متعدد آن است که فضای خوبی را در اختیار فیلمنامه نویس‌ها برای خلق آثار متنوع قرار می‌دهد. کمدی ابزورد یکی از مشهورترین این زیرشاخه‌ها به حساب می‌آید که نمونه‌هایی درخشان در سینمای جهان داشته و گه‌گاه سروکله‌اش در سینمای ایران نیز پیدا می‌شود آن هم در بین انبوه کمدی‌های سهل‌پسند که براساس فرمول‌های کلیشه شده شکل گرفته و اغلب هم با اقبال عموم مواجه می‌شوند. «عینک قرمز» ساخته حسین مهکام یکی از همین دست کمدی‌های متفاوت با جریان روز سینمای ایران محسوب می‌شود که نوروز امسال روی اکران رفته و به تازگی در فهرست سینما آنلاین پلتفرم فیلم‌نت قرار گرفته است.

تابلو فرش ریحان

مهکام که خود سابقه قابل اعتنایی در مقام نویسنده فیلمنامه داشته و کمدی هم در کارنامه‌اش به چشم می‌خورد، در آخرین ساخته سینمایی خود خط قصه آشنایی را برای روایت انتخاب کرده است. قصه مردی به نام محمود که با خواهرزاده  شیرین عقل خود پری زندگی می‌کند، به دنبال یافتن وصیتنامه گم شده پدرش به هر دری می‌زند. اما شیوه‌ای که مهکام برای روایت این قصه آشنا انتخاب کرده، وجه تمایز «عینک قرمز» با نمونه‌ های مشابه است. انتخاب راوی، یکی از آنهاست که محمود این وظیفه را به عهده داشته و گاه این نریشن‌ها زیاده از حد جلوه می‌کند.

از طرف دیگر، شخصیت‌پردازی به گونه‌ای است که ذهن تماشاگر را به سمت کمدی ابزورد می‌برد؛ شخصیت‌هایی اغراق شده و حراف که تناسب چندانی با جهان واقعی نداشته و دور از آن به نظر می‌رسند. «عینک قرمز» با سکانس عروسی در  گذشته آغاز شده و سپس به زمان حال پیوند می‌خورد. حلقه اتصال این دو بخش هم کسی جز ابراهیم ملقب به ابی پدر محمود نیست. مرگ دوست صمیمی ابی آن هم در آرایشگاه و زیر دست محمود، نقطه عطف نخست فیلمنامه فیلم به حساب می‌آید که موتور حرکت آن را با شتاب بیشتری به حرکت وا می‌دارد. جایی که محمود سرانجام وصیتنامه پدرش را پیدا کرده و به دنبال گنجی که برایش به ارث گذاشته شده سراغ  داود دوست صمیمی پدرش می‌رود.

تماشای فیلم کمدی عینک قرمز

در سکانس افتتاحیه فیلم، زن جوانی هم به نام کتایون حضور دارد که بی‌ارتباط با ابی نیست. محمود هم در فرایند پیدا کردن وصیتنامه به او می‌رسد که در انزل وی در یک کشتی به گل نشسته زندگی می‌کند. با حضور اوست که نیمه میانی فیلم اندکی پرتر شده و به قهرمان کمک می‌رساند. در عین حال، داستانک مربوط به او چندان خوب از کاردرنیامده و تاثیر لازم را روی روند پیشرفت کار نمی‌گذارد. رسیدن به تونلی زیرزمینی که تنها داود از آن باخبر بوده، نقطه عطف بعدی است که قصه را وارد پرده پایانی می‌کند؛ جایی که پایانی غیرمنتظره و در عین حال از جنس خود فیلم رقم می‌خورد.

«عینک قرمز» به موازات داستان اصلی، داستانک‌هایی هم دارد که بهترین آن داستانک مربوط به پری و نامزدش ایرج است. بخش مهمی از شوخی‌های فیلم هم حول محور این دو می‌چرخد که کاملا با فضای ابزورد فیلمنامه همخوانی دارند. برای مثال هم می‌توان به روانکاو قلابی بودن ایرج و ماجرای تخت چرمی مشکی اشاره کرد که به یک شوخی تکرارشونده موفق تبدیل می‌شود. همین طور مرد میانسال معتاد همراه کتایون و دخترش فرشته که برایش سرم چای و نبات تجویز می‌شود! «عینک قرمز» بسیار متکی به محمود به عنوان قهرمان خود بوده که تقریبا در تمامی سکانس‌ها حضور داشته و نریشن‌ها هم از آن اوست! شخصیتی که در بافت قصه جا افتاده و پری هم مکمل خوبی برای او به حساب می‌آید. به ویژه پری که همراه ایرج بار کمدی کار را به دوش کشیده و بخشی از ضعف های آن را پوشانده‌اند.

سروکله زدن با نقش‌های متفاوت و چالش برانگیز، یکی از وسوسه‌های همیشگی بازیگران به حساب می‌آید که حامد بهداد نیز یکی از آنهاست. شخصیت محمود و فضای خاص فیلم، بهداد را به یک بازی بیرونی و تا حدودی اگزجره سوق داده که مشابه آن را در کارنامه اش نداشته است. الناز حبیبی هم در نقش پری همین مسیر بهداد را رفته و تعمدا به سمت اغراق و غلوشدگی رفته که چند شوخی نسبتا جذاب حاصل آن است. هادی کاظمی نیز به واسطه تسلطش بر کمدی، پارتنر خوبی برای حبیبی بوده که گاه تک لحظات خوبی را خلق کرده‌اند.

محمد جلیلوند


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه