در ایران باستان جشنهای فراوانی مانند «عید نوروز» و »شب یلدا» وجود داشته است. یکی از این جشنها هم چهارشنبهسوری نام دارد. مراسم چهارشنبهسوری در غروب شب قبل از آخرین چهارشنبه سال برگزار میشود. بنابراین چهارشنبهسوری 1401 را در تاریخ سهشنبه شب مصادف با ۲۴ اسفند جشن خواهیم گرفت.
تاریخچهی چهارشنبهسوری به سالهای بسیار دور برمیگردد. این جشن خود آمیزهای از چند رسم کوچک و بزرگ است. سنت اصلی در آداب و رسوم چهارشنبهسوری برپایی آتش و خواندن شعر «زردی من از تو، سرخی تو از من» هنگام پریدن از روی آن بوده است.
این شعر دعایی بوده است که ایرانیان از قدیم برای آتش میخواندند و از آن میخواستند تا بیماریها و کسالتها و نگرانیهای سالی که گذشته را از آنها بگیرد تا سال جدید را با شادکامی و سرزندگی شروع کنند. چهارشنبهسوری همچنین اولین پایکوبی برای پیشواز بهار شمرده میشود.
قدیمیترین اشاره به چهارشنبهسوری را میتوان در کتاب «تاریخ بخارا» نوشتهی ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (۲۸۶ تا ۳۵۸ هجری قمری) پیدا کرد. آنجا که مینویسد:
… و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون «شب سوری» چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند. پارهای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت.
در شاهنامه هم اشارههایی به این جشن شده است که از قدمت آن خبر میدهد. از داستان رزم بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوهشاه اطلاعاتی میشود به دست آورد. بخشی از این داستان را با هم میخوانیم.
هنگامی که هر دو سپاه آمادهی رزم بودند، ستارهبینی بهرام را پند میدهد که:
ستارهشمر گفت بهرام را که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بد در میان سپاه از این روی و زان روی بد رزمگاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ کامروز باشیم شاد
ببردند پرمایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی
…
ز جیحون همی آتش افروختند زمین و هوا ار همی سوختند
همچنین داستان گذر سیاوش از آتش برای نشان دادن پاکی خود را هم دلیلی بر برپایی این جشن میدانند.
عبارت «چهارشنبهسوری» از دو کلمه تشکیل شده است که یکی به معنی روزی از روزهای هفته و دومی شکلی دیگری از کلمه سرخ است.
چند روز قبل از چهارشنبه آخر سال، مردم به کوه و بیابان میرفتند و هیزم جمع میکردند. قبل از غروب این هیزمها را را در حیاط خانه، میدان شهر یا کوچه و برزنها در دستههای فرد با فاصله از هم میچیدند.
اندکی پس از غروب، آتش بر پا میکردند و از روی آن میپریدند. کسی نمیبایست به آتش فوت میکرد. اهل خانه همگی از روی آتش میپریدند. برای خاموش کردن آتش، آن را به حال خود رها میکردند تا خاموش شود یا روی آن آب میریختند.
آداب و رسوم چهارشنبهسوری شامل آیینهایی غیر از روشن کردن آتش هم بوده است که شاید برای نسل جوان چندان هم آشنا نباشند. آیینهای مختلف دیگری هم در بخشهای گوناگون ایران در زمان این جشن انجام میشود.
برای مثال، در تبریز مردم به چهارشنبهبازار میروند که خیلی زیبا با چراغ و شمع نورافشانی شده است. هر خانواده یک آینه، دانههای اسفند و یک کوزه برای سال نو خریداری میکند.
در بعضی دیگر از نقاط کشور، روز بعد از چهارشنبهسوری خانهتکانی شروع میشود. در شیراز، مردم آش رشته میپزند و برای خانههای همدیگر میبرند. مهمترین و مرسومترین آیینهای مرتبط با چهارشنبهسوری به قرار زیر است.
در بیشتر شهرهای ایران کوزهها را پس از پریدن از روی آتش میشکنند؛ منشأ این آیین احتمالا به این عقیده برمیگردد که پریدن از روی آتش باعث انتقال بدیُمنی اهالی خانه به داخل کوزه میشود و شکستنشان بدیمنی را از بین میبرد.
در بین مناطق مختلف در چگونگی شکستن کوزه تفاوتهای اندکی وجود دارد. در تهران یک یا چند سکه درون کوزه جدید میگذارند و بعد از فراز بام به درون کوچه پرت میکنند.
تا اوایل دوره پهلوی، بسیاری از کسانی که در تهران ساکن بودند عادت داشتند که به نقارهخانه بروند و در اوقات مشخص همراه با نواختن نقاره کوزههایشان را به زمین بزنند.
در خراسان، قبل از شکستن کوزه، مقداری زغال، نمک، و سکه در آن قرار میدادند و بعد هر عضو خانواده با گرداندن کوزه به دور سر خویش، هرگونه بدیمنی و حادثه بد را به کوزه منتقل میکرد. در آخر کوزه از بالای پشتبام به کوچه میانداختند.
در شرق و جنوبشرق ایران، معمولا بهجای کوزههای نو، کوزههای بدون استفاده را انتخاب میکردند. شاید این رسم ریشه در نکتهای بهداشتی داشته باشد. ایرانیان باستان به این عقیده داشتند که نباید ظروف سفالین را بیش از یک سال در خانه نگاه داشت و چون سال به پایان خود نزدیک میشد و شب سوری میرسید، ظروف سفالین خانه را میشکستند.
ظروف سفالین بیلعاب هستند، زود کثیف و آلوده میشوند و چون نمیشود آنها را شست یا پاک کرد، تنها چاره شکستن آنهاست. از سوی دیگر با این کار تقاضا برای خرید کوزههای تازه بالا میرفت و باعث رونق کار استادکاران کوزهگر هم میشد و از کسادی بازار و بیکاری آنها جلوگیری میکرد.
در گذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه دور هم جمع میشدند و آخرین ذخیرهی دانههای نباتی را روی آتش با نمک بو میدادند و میخوردند. این دانهها ممکن بود تخمه هندوانه، گندم، فندق، تخمه کدو، پسته، تخمه خربزه، بادام، نخود و شاهدانه باشند.
اعتقادشان بر این بود که هر کس از این معجون بخورد در قیاس با دیگران خلقوخوی مهربانتری مییابد و کینه و حسد از وی دور میشود.
در این رسم، جوانها اعم از دختر و پسر، تکه پارچهای روی خودشان میکشند تا شناخته نشوند و به خانه اقوام و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد متوجه میشود و به کاسههای آنها آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد.
شالاندازی هم یکی دیگر از آداب و رسوم چهارشنبهسوری است که در بیشتر روستاها و شهرها رواج داشته است و تاکنون هم در شهرها و روستاهای همدان، زنجان و برخی نقاط دیگر اجرا میشود.
در این رسم جوانان با گره زدن چندین دستمال حریر و ابریشمی طنابی رنگین و بلند میسازند، از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار به پشت بام میروند، آن را از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و خودشان سر دیگرش را در بالای بام به دست میگیرند. بعد با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه خودشان میسازند.
صاحبخانهها که منتظر چنین چیزی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، چیزی را که قبلا آماده کرده بودند در گوشه شال میریزند و گره میزنند. بعد از این، با یک تکان ملایم طرف مقابل را آگاه میکنند که هدیه سوریشان حاضر است. آنگاه شالانداز شال را بالا میکشد.
چیزی که صاحباخانه در شال ریخته است هم هدیه چهارشنبهسوری است و هم فال. اگر هدیه نان باشد نشانهی نعمت و اگر شیرینی باشد نشانه شیرین کامی و شادمانی است. انار نشانه کثرت اولاد در آینده، گردو نشان طول عمر، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و سکه نقره نشانه سپیدبختی است.
در بعضی مناطق، نوعی خواستگاری غیر مستقیم هم وجود داشته است. به این صورت که در این مراسم پسری که قصد داشت با دختری ازدواج کند با این روش پاسخ را از دختر میگرفت.
فالگوش ایستادن یکی از آداب و رسوم چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرا میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
در سالهای اخیر، بهجای اجرای چنین سنتهای زیبایی، بعضی از مردم به ترقه بازی روی آوردهاند و شهر را به صحنهی جنگ بدل میکنند. متأسفانه، هر سال بهجای این که با جشن گرفتن چهارشنبهسوری همگی با هم به استقبال بهار برویم اتفاقات ناگواری برای خود و خانواده رقم میزنیم.
امیدوارم سال جدید را پر امید شروع کنیم در حالی که پشت سرمان غمها و بیماریهایمان را به آتش سپرده باشیم، نه خودمان را!
منبع