تورهای چیدانه: مکانها هم مانند آدمها هرکدام بخت خودشان را داشته و سرنوشتی دارند. بعضیها تا ابد مغازه باقی میمانند و بعضیها میشوند یک خانه کوچک و نقلی یا یک دفتر کار رسمی و خشک یا شاید خانهای بزرگ یا گاهی زمین بازی برای بچهها. اما اینبار سراغ بخت خوش یک پارکینگ رفتهایم که از حال و روز خوبش در این روزها برایمان میگوید. از وقتی به یک آموزشگاه آشپزی تبدیل شده و حالا نونوار و آراسته است، کلی آدم برای دیدنش میآیند و کلی بوی خوب و تجربههای خوب و صدای خنده به خودش میبیند.
شیرین طحانان، یک سرآشپز 30 ساله است که یک فضای 53 متری را منحصراً برای کارگاههای آموزشیاش طراحی کرده است. در ورودی که باز میشود، نگاهم میافتد به نردبانی که دیگر جانی برای بالا رفتن آدمها از خود ندارد و حالا یک گوشه ایستاده و گلدانهای سبز را بغل گرفته است. خانم جوان خوشامد میگوید. وارد میشوم. کارگاه آشپزی شیرین بوی لیمو میداد. تر و تازه و سرحال بود و جان میداد برای تخیه یک گزارشی از جنس آشپزی و طراحی داخلی با چیدانه در این مطلب شیرین همراه باشید.
اینجا یک پارکینگ بود. البته قبل از آمدن ما تغییر کاربریاش را گرفته بودند. من مدتها بود که کار آموزش آشپزی را در خانه و بعدتر در یک مکان اجارهای کوچک انجام میدادم اما ایدهآلم این بود که یک فضای داخلی منحصراً برای این کار داشته باشم؛ فضایی که هنرجوها در آن احساس آرامش کرده و یک آشپزی واقعی را در آن تجربه کنند. سعی کردم تا میتوانم در هزینهها صرفهجویی کنم و طراحی هایی مقرون به صرفه انجام دهم و تا میتوانم مانند ساختن یک خانه واقعی از همه چیز خوب و بهقاعده استفاده کنم.
درِ اصلی پارکینگ را برداشتم و آنجا دیوار کشیدم و روی آن پنجره نصب کردم تا از نور آفتاب استفاده کنیم و در ورودی را جایی کنار در اصلی ساختمان قرار دادم. این فضا هیچ نداشت و از صفر باید کارهای تاسیسات آن انجام میشد. یکبار حین کار لولهکشی هم دیوارها همراهی نکردند و خرابی بهبار آوردند اما بالاخره کاری که باید انجام میشد، شد! نورپردازی سقف را توسط یک گروه حرفهای انجام دادم و برای سقف کاذب هم نمونهای ارزانقیمت از یک کارخانه در تبریز را سفارش دادم که طرحی شبیه تختهچوبهای خانههای شمالی داشت.
دیوارها آجرنما شدهاند. آجرها را از سایت یک کارخانه اصفهانی سفارش دادم و آنها برایم فرستادند. میخواستم توی کارگاه، فضای گرم خانه را دربیاورم. اصلا اصل را گذاشته بودم روی اینکه اینجا خانهای باشد با امکانات یک آموزشگاه؛ خانهای ایرانی با خشتهای گرم. بخشی از کاغذ کردن دیوارها را خودم انجام دادم. برای پرده هم اصلا دلم نمیخواست بروم سراغ پردههای فاخر بازاری. یک روتختی داشتم که آن را اندازه کردم و با اضافه کردن یکی، دو تکه در بالا و پایین، آن را اندازه پنجرهها درآوردم.
دو میز اصلی در وسط کارگاه کار گذاشتهام که از صفحه دوبل امدیاف تشکیل شده است و بعد از مشخص شدن کاربرد هرکدام، کاشیها با چسب ثابت و در نهایت بندکشی و ضد آب شدهاند. یکی از میزها، میز پختو پز و شستوشوست و دیگری میز کار مسطح که بتوان تختهها و ابزار کار را روی آن قرار داد و کارهای تئوری یا آمادهسازی اولیه را روی آن انجام داد.
من کلی یادش بخیرها از کودکیام دارم. خاطرات خوش کودکی که هر بار و هر روز از جلوی چشمانم میگذرد و تلاش کردم تا بخشی از آنها را در کارگاه همراهم داشته باشم. وقتی قرار بود خانه قدیمی پدربزرگم را بفروشند و سمساری بیاید همهچیز را یکجا ببرد، بزرگترها اجازه دادند تا سری به آنجا بزنم و چیزهایی که میخواهم بردارم؛ چمدان چرمی کوچک، انواع ملاقهها، کفگیرها، قاشق و چنگالها و چند ظرف کوچک مسی.
و حالا هم یکی از همان کفگیرهای قدیمی نماد اصلی آموزشگاه است؛ کفگیری که یادگار مادربزرگم است و تبدیل شده به لوگوی آموزشگاه. کفگیر را قاب کردهام و برای زمینه کار هم از کاغذدیواری سبز استفاده کردهام تا هماهنگی بیشتری با دیوارها داشته باشد. دور قابها هم با رنگهای آکریلیک رنگ شدهاند تا جلوه بیشتری پیدا کنند.
تا آنجایی که میشد سعی کردم چیزی را دور نریزم. این جعبههای میوه جلوه خیلی خوبی روی کاشیهای سبز داشتند. بدون اینکه بخواهم هزینه اضافی برای لوازم دکوری این دیوار بدهم دو تا قاب تزیینی خوشگل درست کردم.
چون در آموزشگاه دوره قنادی و کیکپزی هم داریم به پایههای کیک نیاز داشتم. توی بازار پر است از انواع و اقسام پایههای شیشهای و بلور چینی و ترکی. اما میخواستم این بخش از کار هم ویژه از آب دربیاید؛ برای همین سری به کارگاه خراطی آقای خاموشی در خیابان جیحون زدم و سفارش پایههای کیک گرد و مربعی را به ایشان دادم و خیلی هم کار خوب و منحصربهفردی شد.
برای روشنایی آشپزخانه با یک گروه حرفهای مشورت کردم و از چراغهای SMD که مصرف برق کم و طول عمر بالایی دارند استفاده کردم. نورپردازی آشپزخانه حس خوبی را به فضا منتقل می کند.
خرج کلی احیای دوباره این پارکینگ به آموزشگاه حدود 70 میلیون تومان شد. هرچند هنوز هم معتقدم چون این اولین تجربهام برای ساخت از صفر بود، خیلی بیشتر از این میتوانستم صرفهجویی کنم.
مطالب پیشنهادی: آپارتمان مسکونی حیات الهیه در تهران با طراحی هرمی گنجینه ای از عتیقه ها در دکوراسیون خانه یک مستند ساز! خانه مینیمال بهاره افشاری در خیابان ظفر تهران رازهای تغییر دکور کم هزینه در خانه کاشانک تهران دکوراسیون منزل صبا و رامین، تلفیقی از چوب و نور ترفند های دکوراسیون خانه با مبلمان چوبی
تورهای چیدانه مشتاق است از شما و محل خلاقانه کار و زندگی تان عکاسی کند و آن را به مخاطبان چیدانه نشان دهد. اگر علاقه دارید که عکس های خلاقانه بیشتری از خانه های ایرانی برای ایده گرفتن ببینید خانه یا محل کار خود را با ما به اشتراک بگذارید!
منبع مجله منزل | گردآوری در تحریریه چیدانه