فقط طبیعت نیست که باعث میشود یک شهر زیبا و معروف باشد. گاهی معماری به کمک هویت بصری یک شهر میآید، نیازهای روحی ساکنان شهر را پاسخ میدهد و چنان جذابیتی به شهر اضافه میکند که آدمهای زیادی از گوشه و کنار دنیا مشتاق تماشای آن شهر باشند. هنوز خیلی از مردم فرانسه، برج ایفل را که در یادبود انقلاب این کشور ساخته شده بود زشت میدانند، اما چه کسی است که نداند ایفل معروفترین سازه دنیاست و طی دههها، آدمهای زیادی برای تماشایش به پاریس رفتهاند. یعنی یک وقت هایی معماری در یک شهر، به چیزی فراتر از ذهنیت ساکنانش تبدیل میشود. گاهی هویت و نماد یک شهر است که دنیا آن جا را براساس همان نمادها میشناسد. چه کسی است که حتی یکبار تصویری از کاخهای رویایی و زیبای سنپترزبورگ ندیده باشد.
کاخهایی که شبیه نقاشیهای کتابهای داستان هستند.نمونه های خاصی از چنین شهرهایی در دنیا داریم که زیبایی شان را مدیون معماری هستند. شهرهایی که یک سبک معماری شاخص در آنها به چشم میخورد، کم وبیش هویت بصری یکسانی دارند و گردشگر حتی اگر اسم آن سبک معماری را نداند، اما میتواند با ذخیره ذهنیاش در مواجهه با یک تصویر بگوید تصویری که دیده مربوط به کدام شهر و در کجای دنیاست. گذر زمان و تغییر سبکهای معماری هم نتوانسته اصالت معماری این شهرها را به چالش بکشد و از آنجایی که ورای مُدهای زودگذر، زیبایی واقعی همیشه در اصالت است این شهرها همچنان دیدنی و خاص محسوب میشوند، حتی اگر بلندترین برجها ساخته شوند و خاصترین آسمانخراشها طراحی شوند. در این پرونده چند شهر را که چنین ویژگیهایی دارند، بررسی میکنیم. اگر علاقهمند به معماری هستید شما را به یک تور جذاب دعوت میکنیم.
هرجای دنیا باشید و بخواهید از معماری بگویید نمیتوانید از کنار یک نام راحت بگذرید: اصفهان. شهری که قبل از اسلام هم معماری در آن جایگاه ویژهای داشته، معماری شهر کمی قبل از صفویه رونق گرفته و در دوره صفویه شاهکارهایش به اوج رسیده. هندسه قوی، خیرهکننده، گنبدهایی که با شکل کانونی و توحیدیشان سخن میگویند، وجود رنگ در نما، پلانهای ساده و وجود قوس در گنبد و همه اینها با رعایت درونگرایی بناهای ایرانی. متاثر از سبک اصفهانی بناهای زیادی در نقاط مختلف کشور وجود دارد. شاید برای ما که در ایران هستیم معماری سبک اصفهانی خیلی به چشم نیاید، اما وقتی گردشگران خارجی را ببینید که مسحور کلیسای وانک و دیگر بناهای تاریخی شدهاند و از گوشه گوشه آن عکس میگیرند میفهمید دنیا چقدر معماری ما را تحسین میکند. این جا اصفهان است، جایی که اصالت هنر ایرانی، زیباییاش را به رخ جهان میکشد، این جا نصف جهان است.
رُم نیازی به معرفی ندارد؛ پایتخت زیبای ایتالیا که همزمان پایتخت مُد و معماری جهان هم هست، هنوز زیباترین جواهرات و خاصترین مجسمهها را میشود در این شهر پیدا کرد. این شهر ما را به یاد معماری باروک و امپراتوری روم باستان میاندازد. رومیهایی که به خاطر تسلط به بخشهای زیادی از جهان و بهره گرفتن از بهترینهای دنیا، از همان زمان حرف اول را در معماری میزدند. ویژگیهای معماری قدیمی در این شهر عظمت و شکوه بناها، پرزرق و برق بودنشان و کاربرد جذاب نور و سایه در معماری است. در این سبک معماری فضاهایی برای تفکر در نظر گرفته میشد. از طرفی احساس با عناصر معماری درآمیخته می شود و کنتراست نور بسیار بالاست. حالا رم را نه با تیم معروفش که با تاریخ جذاب بهجا مانده از آن دوران باشکوه میشناسیم، با رستورانهای زیبایی که شهر را چشمنواز کردند و بناهایی قدیمی که از گزند زمان سرافراز خارج شدند. این جا رم است، شهری که از دل تاریخ هنر و معماری بیرون آمده است.
مشاهده بیشتر
بوداپست پایتخت سیاسی مجارستان است، اما همزمان پایتخت فرهنگی این کشور هم هست. قدم زدن در این شهر برابر است با سفری شگفت انگیز در زمان، به قرنها قبل، به دنیایی عجیب، با حضور در این شهر همزمان تاریخ و معماری رومی، گوتیک و حتی عثمانی را تجربه میکنید، اما بیشتر معماری شهر مبتنی بر آرتنو است. اشکال منظم، نقشهای گلدار و رنگهای گرم. مجسمههای زیبا و باشکوه، حمل و نقل فراگیر، چشمههای آبگرم بینظیر در سازههایی باشکوه که شبیه قصر پادشاهان است. در یک کلام انگار به دنیای جادویی کتابهای «هری پاتر» سفر کرده باشید. بوداپست که به مروارید دانوب مشهور است در تمام فصلها زیباست، اما در پاییز با کارناوالهای خیابانی و پرشدن خیابانها از رنگ چیز دیگری است. این جا بوداپست است، جایی که معماری جادو میکند.
امپراتوری بیزانس یا روم شرقی به پایتختی قسطنطنیه یا استانبول امروز، بازماندهای از دوران باشکوه امپراتوری روم است. استانبول به همین دلیل، مولفههای دو امپراتوری را در دل خودش جای داده، هم روم شرقی، هم عثمانی. دو امپراتوری که بهرغم ضعفهای زیاد، میانه خوبی با هنر و معماری داشتند و یادگارهای زیادی از آنها باقی مانده است. استانبول در جوار دریای مرمره، با مساجد معروفش مثل سلطان احمد و ایاصوفیه، شهری است پرشور. خواهرخوانده تبریز خودمان را میتوان با متعصبترین هواداران فوتبال جهان شناخت که برای تیمهایی مثل «فنر باغچه»، «بشیکتاش» و… احساسات فراوانی خرج می کنند. شهری با کافههای قدیمی، با موسیقی خیابانی، با دیدنیهای خاص خودش که یکی از آنها موزههای فراوان است و البته معماری که با کاشیکاری، محراب و پلان مرکزی شناخته میشود. مسعود ضابطیان در سفرنامهاش برای این شهر به نام «استامبولی» مینویسد: «اگر نگویم استانبول عجیبترین شهری است که در زندگی دیدهام، دست کم میتوانم ادعا کنم که یکی از عجیبترین شهرهایی است که به آن سفر کردهام. شهری بینابین سنتی چند هزارساله و مدرنیسمی اغراق شده که گاهی در اروپای غربی هم نمیشود نمونهاش را دید. استانبول برآمده از تاریخی چند هزارساله است… دروازهای که فقط یک ارتباط جغرافیایی میان شرق و غرب نیست، آخرین ایستگاه فرهنگی تفکر شرق در ورود به اندیشه غربی هم هست و البته میتوان در این جملات، جای شرق و غرب را هم با هم جابه جا کرد». این جا استانبول است شهری که معماری نگاهها را مبهوت میکند.
سنپترزبورگ را با قصرهای شگفتانگیزی میشناسیم که انگار از وسط قصههای شاه پریان به دنیای واقعی پرت شدهاند، سبک «روکوکو» حرف اول را در معماری این شهر میزند که مقابل زمختی باروک قرار دارد. اما روکوکو فقط یکی دو گام باروک را ارتقا داده و همچنان پر از تزیینات است. نقش پررنگ زنان در شهر طی قرنها باعث شده بناهای شگفتانگیزی مثل قصر کاترین، کاخ پترهوف و موزه آرمیتاژ با معماری زیبا و چشمنوازشان از گردشگران دلبری کنند، اما در این بین سنپترزبورگ یک بنای دیگر هم دارد؛ قلعه پتروپال. قلعهای که اولین بنای مهمی است که در شهر ساخته شده و یک شاهکار تمام عیار معماری است. این جا سنپترزبورگ است، جایی که معماری به رویاها واقعیت میدهد.
پاریس نیازی به معرفی ندارد؛ شهری که با حداقل 23 شاهکار معماری یک تور کامل برای عاشقان این هنر است تا انواع سبکهای معماری از گوتیک تا نوآرت را در کنار هم ببینند. شهری که سبک قالبی ندارد، اما به خاطر پلها، سنگفرشها، پیادهراههای زیبا، کافههای قدیمی که بزرگان هنر و ادبیات داخلش قهوه خوردهاند، کلیساها و برجهای شگفتانگیزش و در نهایت شبهای روشن و … دوست داشتنی است. در پاریس میتوان از سازههای کلاسیک تا برجهای متقارن و بلند را دید. حتی بازماندههایی از گذشته دور مثل معابد قدیمی، کلیسای جامع و… و در این بین ایفل و خیابان معروف شانز لیزه فقط دو شاهکار معروف پاریس هستند که نامشان دنیای معماری را تسخیر کرده است. این جا پاریس است، شهری که از قرون وسطی تا امروز با معماری و هنر عجین بوده است
پراگ پایتخت چک با 1100 سال قدمت، به اندازه قدمتش سبکهای معماری باروک، گوتیک و رنسانس را دیده و تا امروز با میدانهای باشکوه، سالنهای اپرا و پیادهراههایی زیبا که هر کسی را به پیادهروی ترغیب میکند، شهری است انسان محور، شهری که برای زندگی ساخته شده و برای همین پر از نغمه، جشنواره و دیدنیهاست. میشود در این شهر قدم زد، از یک رستوران خوراکی خرید و کنار رودخانه ولتا، معنی واقعی ویوی ابدی را درک کرد که این روزها در ادبیات مشاوران املاک ما به ابتذال کشیده شده. پلهای قدیمی شهر پیادهها را به قلب زیبایی میبرد، وسط رودخانه، جایی که میتوانید به سازههای قدیمی که در تیررس نگاهتان است خیره شوید. پراگ بعد از دوران کمونیسم که پر شده بود از ساختمانهای بیروح حالا چهره عوض کرده است. این جا پراگ است، شهری که عاشقان معماری دوستش دارند.
فلورانس را به خاطر سبک معماری رنسانس، بناهای آراسته و برافراشته، ظهور ستون و گنبد و جایگاه شهر در تاریخ و هنر میشناسند. قلمروی فلورانس پیش از آن که یک شهر باشد حکومتی خودمختار بود. سرزمینی که داوینچی در هنر و خاندان مدیچی در سیاست و اقتصاد را به دنیا معرفی کرد. فلورانس زیبا با صومعههایی که شاهکار معماری هستند، به واسطه مدرنتر کردن گوتیک، هندسه منظم در معماری، توازن در ستونها و… شهرت بسیاری دارد، اما بهرغم گذشته جذاب، در تاریخ متوقف نشده و امروز یکی از دیجیتالیترین شهرهای دنیاست. با پیادهروهای زیاد، معماری شهری دوست داشتنی و انسانمحور و همه اینها وقتی تکمیل میشود که بدانیم فلورانس با یکی از مشهورترین شهرهای دنیا در زمینه معماری پیمان خواهرخواندگی دارد یعنی شهر اصفهان، نگین معماری ایران. این جا فلورانس است؛ شهری که مجسمههایش قصههای طولانی دارند.
وقتی صحبت از شهرهای زیبای جهان میشود که به خاطر معماریشان شناخته شده هستند می توان از ونیز گفت و راههای آبیاش. از آمستردام که پر است از آسیاب بادی، دوچرخه، گل و کانالهای آبی، میشود از میامی آمریکا گفت که با سبک آرت دکو، تقارن، رنگهای پاستیلی و روشن و نوگرایی تبدیل به یک شهر متفاوت شده، یا شهر تمام آبی شفشاون در مراکش. اما وقتی ناچار باشی انتخابت را محدود کنی از همه این زیباییها صرف نظر میکنی ،ولی نمیتوانی از کنار معماری آیندهنگرانه یا به اصطلاح سبک فوتوریسم در برازیلیا پایتخت برزیل بگذری. شهری که تازه در سال 1956 تاسیس شده، یک معمار بزرگ و معروف به نام اسکار نیمایر به دستور رئیس جمهور، ایده پرداز شکل شهر بوده و با خطوط پویا، بتن، شیشه، تضادهای تند و خاصش شناخته میشود. در اهمیت جایگاه نیمایر در معماری همین را بدانید که او یکی از طراحان بنای سازمان ملل در نیویورک است. این جا برازیلیاست شهری که برای آینده طراحی شده است.
منبع: روزنامه خراسان