زمانی که مباحث و تفکرات مربوط به جامعه را ریشه یابی کنیم به یونان باستان و ارسطو می رسیم و این اعتقاد که جامعه همانند یک موجود زنده دارای دو بخش کالبد (جسم) و روح (روان) است. مجموعه ای که ما به عنوان یک شهر می بینیم و آن را روزانه لمس می کنیم، از همین ترکیب شکل گرفته که کالبد نیازهای مادی و روح نیازهای معنوی را برطرف ساخته است. حال اگر بخواهیم این تاثیرپذیری انسان از محیط و یا به بیان بهتر، روانشناسی محیط در معماری را هم جزئی از همین ساختار در نظر بگیریم، خواهیم دید که ساختمان ها و هر آنچه به معماری مربوط می شوند بر کیفیت زندگی شهروندان تاثیرگذار خواهند بود؛ چه زمانی که بخواهیم از کاربری، فرم، ارگونومی، پلان بناها صحبت به میان بیاوریم و چه زمانی که وارد مباحث زیبایی شناسی، تناسبات، رنگها و گرافیک بشویم.
حال این پرسش مطرح میشود که یک اثر معماری به عنوان جزئی از طراحی شهری چه میزان بر استرسها و تنشهای شهروندان نقش داشته و چگونه میتوان تاثیر مثبت آن را افزایش داد؟
امیر رضا صاحب
فائزه هادیان
گروه معماری پایا پیرنگ
مطلب پیشنهادی : اصول معماری ایرانی، روند طراحی اتاق از دیدگاه معماران امروز!
احسان مالکی می گوید :
در بحث روانشناسی محیط در معماری، شهر به واسطه حرکت انسان در آن و تداوم تجارب فضایی او درک می شود و معماری در لحظه مواجهه با اثر و در تجربه انسانی شکل می گیرد، معماری یک موقعیت است و زمانی کامل می شود که تجربه شود، بنابراین زمان دارد، مکان دارد، حضور دارد و ما همواره در تعامل و تحت تاثیر این تجربه دائمی از ساختمان و شهر هستیم.شهر ما امروز دچار انواع اغتشاشات بصری، مقیاسی، اغتشاش در سازماندهی فضایی و روابط شهری شده که این امر همواره باعث افزایش استرس، ایجاد ناآرامی و تنش در افراد جامعه می شود. با نگاهی دقیق تر به وضعیت ساختمان های شهر تهران، فارغ از تقسیم بندی های عملکردی می توان 4 گروه مختلف برای آن ها متصور شد.
مطلب پیشنهادی : بهینه سازی مصرف انرژی ساختمان، با 4 راهکار از معماران ایرانی!
مطلب پیشنهادی : وندالسیم در معماری، چرا مردم به بدنه شهر آسیب می زنند؟
نظر فائزه هادیان این چنین است :
انسان در تصویر ذهنی برگرفته از سیمای شهری و فرم معماری، ناخودآگاه بر اساس مشاهدات و تجربیات خود از جهان اطراف به برقراری ارتباط حسی و حتی بازآفرینی حس نوستالژیک با عناصر شهری و معماری می پردازد.در مبحث روانشناسی در معماری، از یک منظر در جامعه امروز ما انسان با پیشرفت تکنولوژی و به روز شدن نسبی با جهان پیرامونی خود به دنبال تنوع و تجربه های نو می گردد و در همین حین معمار وظیفه دارد با توجه به سطح دانش و تجربه اش، از منظر طراحی شهری تجربه بصری و حسی متفاوت و البته مانوسی را عرضه کند به طوری که با عملکردی یکپارچه، طی پروسه طراحی، تولید فرم و تناسبات بصری، هم باعث ارتقای سواد بصری و زیبایی شناسی جامعه گردد و هم سطح رفاه و آسایش حسی را ارتقا بخشد.از منظری دیگر معماری شاید بیش از هر هنر دیگری به " کیفیت حضور انسان" در جهان می اندیشد، حضوری که مدام توسط پیچیدگی های تکنولوژیکی جهان تهدید می شود و ادراکات حسی انسان را در یک تنگنایی قرار می دهد و در نهایت اگر این تنگنا به مفری راه پیدا نکند با خود حسی از " فقدان" می سازد که همین امر موجب ناآرامی و تشویش روحی انسان می گردد.
مطلب پیشنهادی : علت ورود افراد غیرمتخصص درمعماری امروز ایران چیست؟
ساختاری که به وسیله معماری شکل می گیرد حاصل دیدگاهی است که حتی در حرکت نیز سعی می کند جایی برای درنگ و مکث به وجود آورد ، و این درنگ شکل جدیدی از روابط انسانی را می سازد، که با قرارگیری طیفی از نزدیکی ها و فاصله ها، حضور طبیعت همچون بارش نور خورشید و لمس گیاهان از ریتم تند و پر فشار امروزی می کاهد و لحظاتی را جایگزین می کند تا حواس انسان بیش تر درگیر محیط پیرامون خود شود. مهم این است که این تاثیرات حسی با تداوم باعث آرامش روان آدمی گردد. شاید بتوان گفت آنچه باعث افزایش تاثیر معماری بر شهر می شود معمارانی هستند که نه تنها در نقش " پاسخگو " بلکه با نگرش تولید کنندگی، یک سیکل موثر “تولید کننده-پاسخگو" را رقم می زنند. قرار گیری معمار در این سیکل، بسته به نوع عملکرد و مقیاس پروژه می تواند به “برنامه تولید" و “پاسخ" های متنوع منجر شود و بر میزان تنش ها اثرگذار باشد. به طور مثال بلند مرتبه سازی، تاثیرات منفی بر سیمای شهری، خط آسمان و جداره های شهری ایجاد کرده است. در نهایت به عبارتی هر چه عملکرد این سیکل از پویایی و فعالیت بیشتری برخوردار باشد اثرگذاری مثبت در جامعه افزایش خواهد یافت.
مطلب پیشنهادی : تزیینات در معماری ایران، از زبان سه معمار جوان ایرانی می شنویم!
نظر معماران گروه پایاپیرنگ این گونه است :
طراحان به تجربه دریافتهاند که طراحی برای ساخت محیطی همساز با خواسته انسان در جوامع بزرگ و پیچیده، مستلزم همگامی با دانشهایی است که آنها را در رفع کاستیها یاری سازد. روانشناسی محیطی، زیرمجموعهای از علوم رفتاری است که رابطه انسان با محیط کالبدی و تأثیرات این دو بر یکدیگر را موردبررسی قرار میدهد. در این رویکرد، تمرکز اصلی طراح بر شناخت الگوهای رفتاری موجود در بستر طراحی و تلاش برای تأثیر مناسب بر آنها از راه ایجاد قرارگاه رفتاری مطلوب است.قرارگاه رفتاری، عنصری تحلیلکننده است که برای تشریح کارکردهای اصلی فضاهای معماری و طراحی شهری و یا طراحی آنها به کار گرفته میشود و واحد کوچک اجتماعیای که از تلفیق پایدار یک فعالیت و یک مکان حاصل میآید. طراح در تلاش برای ایجاد دل بس
تگی به مکان، پیوند احساسی میان انسان با محیط فیزیکی را از راه معنایی که فرد در فرآیندهای تعاملی با مکان به آن الصاق میکند، شکل میدهد و در پی این پیوند احساسی با مکان، فرایندهای شخصیسازی نیز آغاز میشوند، آن هم با خلق مکانهایی که امکان جریان یافتن فعالیتهای گوناگون را فراهم میآورند و حق گزینشهای بیشتری را برای مردم ایجاد میکنند.طراحان هنگامیکه بهناچار باید با خطوط عجیبوغریب و محدودکننده قطعات، تکه فضاهای وصلهپینهای، مناظر چشم آزار؛ اما هیجانانگیز، شیوه قرار گرفتن خیابانها کنار هم و مسائلی از این قبیل کنار بیایند، معمولاً بهترین اثر خود را میآفرینند.
برای خواندن مصاحبه های بیشتر می توانید سری به بخش معماران برجسته در چیدانه بزنید.
مطالب پیشنهادی: